در بی فایدگی تطبیقات آخرالزمانی
مدتی است که در اثر تغییرات گسترده و خیزشهای مردمی در کشورهای عربی منطقه، بازار تحلیلهای آخرالزمانی مجددا گرم شده است. فارغ از بررسی محتوای آنچه به جامعه عرضه میشود تذکر میدهم که این علائم معمولا در دورههای متعددی به حوادث آن اعصار تطبیق داده میشد. اما نکتهای که میخواهم عرض کنم بیاعتباری این تطبیقها نیست. بلکه بیفایدگی آن است. قرآن در مورد علائم وقوع قیامت کبری میفرماید:
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها فَأَنَّى لَهُمْ إِذا جاءَتْهُمْ ذِکْراهُم (محمد:۱۸)
پس آیا جز چشم به راه رستخیزند که ناگهان بر آنان فرا مىرسد؟ و به راستى نشانههاى آن در رسیده است و چون به سراغشان بیاید یادکردشان، آنان را چگونه سود خواهد داشت؟ (ترجمه گرمارودی)
بدین معنی که در زمان نزول قرآن به مشرکین هشدار میدهد که علائم وقوع قیامت محقق شده است (فَقَدْ جاءَ أَشْراطُها)! مهمترین علامت قیامت ظهور پیامبر آخرالزمان بود که تحقق یاقت. بقیه امور یک شبه اصلاح خواهد شد!
همینگونه است علائم ظهور حضرت که همیشه امکان تحقق آنهاست. چرا که این علائم به صورت کاملا ناگهانی و سریع اتفاق میافتند. بنابراین قول صحیح آن است که در همان اولین روز پس از غیبت حضرت، نشانههای ظهور حضرت محقق شده است و از قضا واقعا این چنین بود و در دوران امام کاظم و امام رضا علیهم السلام (قبل از دوران غیبت صغرا) جنبشهای مهدیخواهی زیادی به راه افتادند.
حرف از قواعد ظهور نیز بیاهمیت است. اصلیترین قاعده ظهور همان کسب صلاحیت برای به ارث بردن زمین در ذیل ولایت حضرت است. وگرنه اگر این افراد فراهم نباشند، حتی اگر همه علائم ظهور به طور قطع واقع شده باشد دست قدرت خدا سبب تاخیر انداختن آن میشود. چه که این کار برای خدا بسیار آسان است.
منبع : روات حدیث
اگر بی فایده است پس چرا در کلام معصموین (علیهم السلام) آمده است؟؟؟؟؟