پرسش: آيا حقيقت دارد که شيعيان و مخصوصاً ايرانيان علي(عليه السلام) را بالاتر از پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)مي دانند و حتي او را خدا مي خوانند!؟ و نيز برخي معتقدند که جبرئيل اشتباهاً وحي را به محمد(صلي الله عليه وآله) نازل کرده، در صورتي که ماموريت جبرئيل، رساندن وحي به علي(عليه السلام) بوده است؟
پاسخ: اگر مطالب فوق در يکي از کتب شيعيان نوشته شده بود و يا يکي از علماي شيعه در جائي بيان کرده بود، طرح اين اتهام مناسبت داشت، بر اساس آنچه در کتب اعتقادي شيعه ثبت شده و مطابق روايات نبوي و اهل بيت پيامبر، شيعيان اميرالمؤمنين(عليه السلام)جملگي بندگان حق تعالي هستند. علي(عليه السلام) را اميرالمؤمنين و محمد(صلي الله عليه وآله) را نيز پيامبر و عبد صالح او دانسته، مطيع و فرمانبردار پروردگار متعال هستند. عقيده آن ها درباره علي ابن ابي طالب(عليه السلام) چيزي جز آنچه پيغمبر درباره او فرموده، نيست. آن ها علي(عليه السلام) را عبد صالح پروردگار، وصي و خليفه بلافصل رسول الله(صلي الله عليه وآله) مي دانند. بنابراين هر عقيده ديگري از نظر شيعيان مردود است. البته غلات را نيز از مسلمين ندانسته و آن ها را کافر، مرتد و نجس مي دانند. لذا هر کس که با وسوسه شيطان غلو نمايد، از شيعيان نمي باشد. حتي خود آن حضرت آنان را مستحق کيفر مي دانست. براي مثال وقتي که جمعي از اهالي سودان و هند نزد ايشان آمدند و اقرار به الوهيت آن حضرت نمودند؛ امام علي(عليه السلام) آن ها را پند داد و موعظه نمود. امام علي(عليه السلام)خود مي فرمايد: «پروردگارا! همانطور که عيسي از نصاري بيزاري جست من نيز از طايفه غلات بيزارم. پروردگارا آن ها را براي هميشه مخذول و منکوب فرما و احدي از آنان را ياري مفرما».[1] در جاي ديگر نيز مي فرمايد: «دو طايفه هلاک مي شوند و (چون به عمل آن ها راضي نمي باشم) از براي من تقصير و گناهي
نيست. طايفه اول کساني هستند که در محبت من افراط نموده و بسيار غلو مي کنند. طايفه ديگر، آن هايي هستند که بغض و عداوت بي جهت نسبت به من دارند. پس به درستي که نزد پروردگار از کساني که درباره ما غلو مي کنند و مرا از حد خود بالاتر مي برند، بيزاري مي جويم، همانطور که عيسي ابن مريم از نصاري بيزاري جست[2] .
لذا خود اميرالمؤمنين(عليه السلام) و ساير اهل بيت از غلات برائت جسته اند و شيعيان اثني عشري هم آن ها را جزء مشرکين و کفار مي دانند. در کتب شيعه مانند بحار الانوار در مجلد هفتم (چاپ قديم) به اين موضوع پرداخته است. در کتب فقهي شيعه هم نظير جواهر الکلام، مسالک آن ها را باطل دانسته و ازدواج با آن ها حرام شمرده شده است. شيعيان (بنا به فرمايش امام صادق منقول در کامل الزيارات) پيامبر را بنده خدا و فرستاده و افضل همه پيامبران و ائمه مي دانند، آنگاه اميرالمؤمنين را افضل از همه ائمه مي دانند و قائل به پيامبري براي غير پيامبر نيستند و براي حضرت علي(عليه السلام) شأني را قائلند که پيامبر خدا قائل شده اند و در کتب سني و شيعه از قول پيامبر نقل شده و ائمه هم همانها را ذکر کرده اند.
امام صادق(عليه السلام) فرموده اند:
«وما نحن إلاّ عبيد الذي خلقنا واصطفانا والله ما لنا علي الله من حجّة و لا معنا من الله برائة و إنّا لميّتون و موقوفون ومسؤولون من أحب الغلاة فقد أبغضنا ومن أبغضهم فقد أحبّنا، الغلاة کفار والمفوضة مشرکون لعن الله الغلاة».[3] .
ما بنده او هستيم که ما را خلق کرده برگزيد و مي ميريم. در مقابل خدا ايستاده و مورد سؤال واقع مي شويم، کسي که غلات را دوست دارد دشمن ماست و کسي که غلات را دشمن دارد ما او را دوست داريم، غلات کافرند و مفوضه مشرکند، لعنت خداوند بر غلات باد.
اما جواب تفصيلي؛ بعضي از خطب نهج البلاغه که در باره پيامبر خدا ايراد فرموده
وتواضع هاي عجيب و غريبي که از خود در مقابل آن بزرگوار نشان داده، مي باشد و سخناني مانند «أَنَا عَبْدٌ مِن عَبيد محمّد»، و اين که «مَنْ عَلَّمَنِي حَرْفاً فَقَدْ صَيَّرني عَبْداً»، به اضافه اعترافاتي که حضرت در مورد تلمذ و تعلم خود از رسول الله داشته است. «سافرتُ مع رسولِ الله(صلي الله عليه وآله) ليس له خادم غيري،[4] واسَيتُه بِنَفسِي في المواطن الّتي تَنْکُصُ فِيهَا اْلأبْطال».[5] .
حال اين اميرالمؤمنين(عليه السلام) که پيشواي شيعيان است و در عقايد و اعمال، ميزان اعمال همه خصوصاً شيعيان است و اولين مؤمن است، آيا به قرآن ايمان داشته است يا نه؟! آيا به سوره بقره آيات 96 و 97 در قرآن کريم ايمان داشته است يا نه که جبرئيل(عليه السلام)وحي را به پيامبر خدا نازل کرده و دشمني با ملائکه و رسل و جبرئيل و ميکائيل از کفار است؟ آيا آن بزرگوار به آيات 26 و 27 و 28 سوره جن، (عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلي غَيْبِهِ أَحَداً إِلاّ مَنِ ارْتَضي مِنْ رَسُول فَإِنَّهُ يَسْلُکُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَأَحْصي کُلَّ شَيْء عَدَداً)[6] ايمان داشته است يا خير؟
از طرف ديگر معلوم است که ملائکه الهي به دليل سوره تحريم آيه 6 (لا يَعْصُونَ اللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ) از گناه و خطا معصوم اند.
علاوه بر اين، مأموريت هاي آن ها تحت نظارت کامل پروردگار متعال است همانگونه آيه شريفه (وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِکَ وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِيّاً) (مريم ـ 64) مي فرمايد نازل شدن آن ها به دستور خداست و خداوند بر ذوات آن ها، افعال و آثار آن ها احاطه کامل دارد و خداوند فراموش کار نيست.
همانگونه که آيات سوره جن نيز بر کنترل کامل پروردگار عالم بر افعال رسولان براي اين که کاملاً طبق دستور ربوبي عمل کنند دلالت دارد.
بنابراين چگونه ممکن است مسلماني که به قرآن معتقد است و به آيات ذکر شده فوق معتقد است به اشتباه جبرئيل(عليه السلام) در مأموريت نيز معتقد باشد؟!
با توجه به روايات مشحون از تواضع و اعتراف به تلمذ که از اميرالمؤمنين(عليه السلام)بدست ما رسيده، چگونه ممکن است شيعه در حالي که با اعتقاد به امامت بلا فصل آن بزرگوار افتخار مي کند درباره مولا علي(عليه السلام) و نسبتش به پيامبر(صلي الله عليه وآله) نظري بر خلاف نظر خود علي(عليه السلام) داشته باشد و او را بالاتر از پيامبر بداند؟!
اما نعوذ بالله اعتقاد به الاهيت علي(عليه السلام) که کفر صريح است، اعتقاد اقليتي انحرافي و انشعابي است که از نظر فقه شيعه محکوم به کفر و نجاست هستند، ارتباطي به شيعه ندارد.
براي اين که معلوم شود چه کسي اهل غلو است خوبست جلد 7 و 8 الغدير تورّقي شود تا غلاة شناخته شوند!
منابع :
كتاب شهابي در شب