قیامت بی حسین غوغا ندارد / شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند / چرا پرونده ات امضاء ندارد . . .
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد . . .
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد / بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
ای وجودت عشق را معنای حسین / عالمی یک قطره تو دریا حسین
.السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج) السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده
(یاصاحب الزمان آجرک الله) ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم)
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد / دل را حرم و بارگه خون خدا کرد . . .
محرم آمد و ماه عزا شد / مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید / دوباره شور عاشوار به پا شد . . .
ای به دل بسته ، قدری آهسته / کن مدارا با ، زینب خسته . . .
یا حسین مظلوم . . .
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن
بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه
شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه . . .
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم / از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم / در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله . . .
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود / دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین / ایام عزا و غصه آغاز شود
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم / بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست / دامان حسین اگر نگیرم چه کنم . . .
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علم فاطمه دست قلم عباس است . . .
باز محرم رسید، ماه عزای حسین / سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه / تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین . . .
با آب طلا نام حسین قاب کنید / با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید / تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
باز محرم شدو دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
عالم همه قطره و دریاست حسین / خوبان همه بنده و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش / از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
امام صادق علیه السّلام فرمود:
امام زین العابدین علیه السّلام بیست ساله (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامى پیش روى او نمى گذاشتند مگر اینکه گریه مى کرد.
بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۱۰۸
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نزد هر کس که از ما (و مظلومیت ما) یاد شود و چشمانش پر از اشک گردد، خداوند چهره اش را بر آتش دوزخ حرام مى کند.
بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۵
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به (کوثر) مى شود و از آن سیرابش مى کنند.
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۴
امام صادق علیه السّلام فرمود:
اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسین بن على علیه السّلام گریه کرد.
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۵۲
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر نالیدن و گریه اى مکروه است ، مگر ناله و گریه بر حسین علیه السّلام .
بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۱۳
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هر چیزى پاداش و مزدى دارد، مگر اشکى که براى ما ریخته شود (که چیزى با آن برابرى نمى کند و مزد بى اندازه دارد).
جامع احادیث الشیعه ، ج ۱۲، ص ۵۴۸
امام صادق علیه السّلام فرمود:
چهار هزار فرشته نزد قبر سیدالشهدا علیه السّلام ژولیده و غبارآلود، تا روز قیامت بر آن حضرت مى گریند.
کامل الزیارات ، ص ۱۱۹
امام صادق علیه السّلام فرمود:
نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .
امالى شیخ مفید، ص ۳۳۸
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟
گفتـــم از آینـــه ی دل گــردگیـری می کنم
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست
علــم فاطـمـه دست قلم عباس است
ســـلام مـــــن بــــه محــــرم, محـــرم گل زهرا
به لطمه های ملائک, به ماتم گل زهرا
خنـــده کنـــــان می رود روز جـــــزا در بهــشت
هـــر که بــه دنیا کند گریه برای حسین
مپندار که تنها کربلائیان را بدان بلا آزموده اند، وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است، ای دل تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که ترا از حسین(ع) جدا کند. (سید مرتضی آوینی)
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین
بر گلستان ولایت تاختند،
غنچه را با لاله پرپر ساختند،
غنچه زیرخاروخس افتاده بود،
باغبان هم از نفس افتاده بود،
ظلم و طغیان و جنایت زاده شد
این چنین مزد رسالت داده شد