چراروحانیون بهقممیآینداما برنمیگردند؟ / روات حدیث
لزوم توجه به نیازهای انسانی، یكی از اصول ماندگاری فرهنگ و تمدن یك ملت است. جمعیت امروز جهان و ایران با جمعیت دیروز فرق می كند. به همان میزان كه انسان ها افزوده می شوند؛ نیازهایشان هم بیشتر می شود.
علما، فضلا و بزرگان حوزوی تاثیرگذارترین اقشار حوزوی هستند كه دایره تاثیر اقوال، افعال و كردارشان بیش از دیگر حوزویان است. با گسترده تر شدن جوامع انسانی، نیاز به قشر روحانی برای غنا بخشیدن به بعد روحانی انسان ها هم بیشتر احساس می شود.
با وجود این احساس نیاز از طرف مردم اما متاسفانه پاسخ مناسبی برای این نیاز از جانب روحانیون و حوزه داده نشده است و مردم بلاد غیر از قم، فضلا و بزرگان حوزوی خود را یا در تلویزیون می بینند یا در سفری مقطعی و كوتاه. از جانب سازمان حوزه، نیز صرفاً به طرح هایی مقطعی نظیر «طرح هجرت» بسنده شده است.
علی رغم راه اندازی طرح هجرت بلند و كوتاه مدت از جانب حوزه، عطش معنویت در مردم كاسته نشده است. چرا كه اكثر مبلغینی كه در این طرح شركت می كنند انگیزه های دیگری را با امر مقدس تبلیغ دخیل می كنند كه میزان تاثیرگذاری آن را بر روی مردم كم می كند و مردم نیز كاملا از این امر آگاهند.
این ضرورت ها ایجاب می كند كه عالمان و بزرگان ساكن حوزه قم به شهر و دیار خود بازگردند و در میان مردم خود بی دریغ به تبلیغ دین خدا بپردازند.
اما همیشه واقعیت فاصله بسیاری با حقیقت داشته است. آنچه ما امروز در شهر قم و مشهد شاهدیم حاكی از آمدن طلاب و نرفتن آنها به سرزمین خود است. در ابتدا با انگیزه های معنوی و پیامبرگونه وارد حوزه می شوند اما به مرور زمان انگیزه ها بی رنگ تر می شوند.
اینكه چرا انگیزه های طلاب به مرور زمان رقیق تر می شود بحثی جدا می طلبد. ولی در این مجال به جدی ترین تهدیدی كه سازمان روحانیت را نشانه رفته است می پردازیم.
در دنیای امروزی كه دریاچه ها خشك می شوند، یك بركه آب را تصور كنید كه آفتاب خشك و سوزانی بر سرش می تابد. پس از مدتی چه سرنوشتی به انتظارش نشسته است! سنت الهی بر این قرار گرفته است كه هر آنچه كه باید جاری باشد و جاری نشود، می خشكد.
فضلایی كه در قم هستند حتی اگر به اندازه یك دریا، از اقیانوس بی كران اهل بیت(ع)، معارف ذخیره كرده باشند ولی جریان نداشته باشند؛ سنت های الهی گریبانگیرشان خواهد شد و نه تنها رسالتشان ناقص كه حیاتشان به خطر می افتد.
ذات دین اسلام جریان و سیلان است. همانطور كه پیامبر اسلام (ص) چون سیلی وارد سرزمین خشك جزیرة العرب شد و بنیان های خرافی آن را نابود كرد؛ علمای اسلام كه قطعاً از او كمترند نیز باید به او اقتدا كنند و رودی را روانه دیگر سرزمین ها كنند تا هم خود حیات داشته باشند و هم هدفی كه برای آن ساخته شده اند، محقق شود.
امروز كیست كه نداند قم بیش از صدها فاضل حوزوی از جای جای ایران و حتی دنیا دارد ولی دریغ كه این عالمان به حكم آیه «نفر» (۱) عمل كرده و به سرزمین خود برای تبشیر و انذار قوم روانه شوند و اگر باشند هم كمند.
مرحوم علامه عسكری(ره) در اولین منبر خود در سن ۲۱ سالگی، سال ۱۳۵۳ هـ.ق در مدرسه میرزای شیرازی بزرگ در سامرا و در حالی كه علمایی نظیر حضرت آیت الله میرزا حبیب الله اشتهاردی، آیت الله میرزا محمود شیرازی، آیت الله سید حسن شاهرودی و آیت الله حاج شیخ ذبیح الله محلاتی پای منبرش نشسته بودند در آغاز منبر، «آیه نفر» را تلاوت می كند و به حاضرین می گوید: آیا می دانید این آیه نسخ شده و چنین شده!؟ «فلـولا نـَفـَر مـن كـل فـرقـه منـهم طائـفه لیـدخلـوا المـدارس و یـدرسـوا فیـها و یـدرسـوا الی ان یـَمـُوتـوا: چرا از هر طائفه گروهی نمی روند تا وارد مدرسه های علمیه شوند و درس بخوانند و درس بدهند تا بمیرند». (۲)
كیست كه نداند روحانیونی از سایر بلاد اسلامی سالهاست میخ سكوت و سكون را در قم و مشهد كوفته اند و ماندگار شده اند در حالی كه مردمان سرزمینشان نه در هجوم سربازان و توپ و تانك و مسلسل و مین و كلاشینكف و هواپیماهای بدون سرنشین كه در هجوم تیر و تركش های ماهواره و «فارسی وان» و «من و تو» و رقص هندی اند.
قدیم الایام رسم بر این بود كسی كه برای تحصیل به نجف یا قم و مشهد می رفت پس از چندی با عزت و علم فراوان به سرزمین خود بازمی گشت و عالم و ملجا مردم دیار خود می شد اما امروز این گونه عالمان كم اند كه دوباره هوای وطن كنند.
متاسفانه طلبه ها پس از آمدن به قم، دچار عافیت طلبی می شوند و قم را یك فضای امن برای خود می پندارند كه از سختی ها به دور است. جاییست كه كسی كاری به كارشان ندارد. از صبح علی الطلوع یا با طلبه ها و علما سر و كار دارند یا با مردمی كه خود سال ها در محضر علما بوده اند. اما كمند كسانی كه این سختی را به تن خود بخرند و بار و بُنِه را ببندند و راهی دیار خود شوند و سالی یك بار برای زیارت حرم حضرت معصومه(س) یا دیدن اقوام به قم بیایند.
این كه این فرزندان چرا از دامان این مادر جدا نمی شوند گفتنی ها بسیار دارد؛ از سیستم ناكارآمد سازمانی حوزه تا روحیات شخصی طلبه ها.
شاید جدی ترین هشداری كه به «علمای بازنگشته به وطن» می توان داد این است كه برای حفظ اساس روحانیت هم كه شده به سرزمین های خود بازگردید. چرا كه یكی از اركان حفظ روحانیت، مردمداری است. علمای قدیم در طول دوازده ماه سال، نَفَسِشان در نَفَس مردمان سرزمین خود گره می خورد و غم و شادیشان یكی بود و این گره باعث اقبال مردم به آنان بود. اما جوان امروزی نفسش پشت صفحه شیشه ای و سرد تلویزیون و بلندگوها می ماند.
به پیرمردهای امروز می توانیم عنوان «آخوند دیده» را نسبت بدهیم؛ چرا كه در شهر و محل خود عالمان بزرگی را درك كرده اند و با كمال صفا و صمیمیت و بدون وقت قبلی به محضرشان رسیده اند. ولی آیا می توانیم به پیرمردهای فردا عنوان «آخوند دیده» را نسبت بدهیم؟!
جوان امروز علما و فضلا را یا در ایام مناسبتی در تلویزیون می بیند یا به لطف «طرح هجرت»، به صورت فصلی درك می كند و به ندرت می شود یك عالم را از نزدیك ببیند. با او نشست و برخاست كند. گپ بزند و یا حتی خوش و بش بكند.
اگر این رابطه ای كه بین علمای قدیم با مردم بود، بین جوان و روحانیت امروزی نباشد برای اساس روحانیت مشكل ایجاد می كند. همگان اذعان دارند كه یكی از علل پیروزی حضرت امام خمینی(قدس سره) در انقلاب اسلامی، ایجاد رابطه عاطفی و پیوند قلبی با مردم بود به طوری كه مردم ایشان را به الگوهای ذهنی خود (معصومین علیهم السلام) نزدیك می دیدند. پس به همان میزان كه امام در دل ها محبوبیت می یافت كلامش نزد مردم نافذتر و عزتش مستدام تر می شد. از درون این عاطفه، انقلاب اسلامی ایران شكل گرفت.
همان قدر كه جمعیت شهرها رو به افزایش است، به همان میزان نیاز به روحانیت و معنویت هم بیشتر می شود و اگر به این نیاز رو به افزایش، توجه نشود فردا كوهی از نیازها روبروی ماست و دست ما كوتاه و خرما بر نخیل.
اگر به حكم «توقیع امام زمان (عج)» (۳) رجوع مردم به فقها و عالمان دین الزامی است؛ به حكم «آیه نفر» باید عالمی در شهر باشد تا مردمان به او رجوع كنند.
——————————–
۱– سوره توبه، آیه ۱۲۲:
«وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ»
شایسته نیست، مؤ منان همگی (به سوی میدان جهاد) كوچ كنند، چرا از هر گروهی، طایفهای از آنان كوچ نمیكند (و طایفهای بماند) تا در دین (و معارف و احكام اسلام) آگاهی پیدا كنند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنها را انذار نمایند تا (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری كنند. (ترجمه حضرت آیت الله مكارم شیرازی)
۲- كتاب مرزدار مكتب اهل بیت (ع)، محمدباقر ادیبی لاریجانی، ص ۱۸۷٫
۳- بحار الأنوار، جلد ۵۳، ص ۱۸۱:
«أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ..»
و اما رویدادها و پیش آمدهایی كه در آینده روی خواهد داد، دربارة آنها به راویان حدیث ما رجوع كنید زیرا كه آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا می باشم.
منبع : روات حدیث