چه اصرارى است که امامان معصوم در دوازده تن منحصر شوند؟
چه اصرارى است که امامان معصوم عليهم السلام در دوازده تن منحصر شوند، تا لازم آيد خداوند، قوانين طبيعت را به خاطر امام دوازدهم به تعطيل درآورد؟
پاسخ: يکى از اصول اصيل شيعه اماميه، اصل امامت مى باشد، امامت استمرار نبوت است، که تحقق اهداف الهى در سعادت انسان ورسانيدن او به کمال مطلوب ومراتب قرب ورضاى الهى، بدون آن ممکن نيست. امام، فرد کامل انسانيت، ورابط ميان عالم مادى وعالم ربوبى است. وبنابر روايات اسلامى، چنانچه امام وحجت خدا نباشد، نوع انسان منقرض خواهد شد.
امام سجاد (عليه السلام) مى فرمايد: (ما پيشواى مسلمين، وحجت بر اهل عالم، وسادات مؤمنين ورهبر نيکان وصاحب اختيار مسلمين هستيم. ما امان اهل زمين هستيم، چنانکه ستارگان امان اهل آسمانند، به واسطه ماست که آسمان بر زمين فرود نمى آيد مگر وقتى که خدا بخواهد، به واسطه ماست که باران رحمت خداوندى وبرکات زمين خارج مى شود، اگر ما روى زمين نبوديم، اهلش را فر مى برد. سپس فرمود: از روزى که خدا آدم را آفريد تاکنون هيچگاه زمين از حجت خدا، چه ظاهر ومشهور، چه غياب ومستور، خالى نبوده است، وتا روز قيامت نيز از حجت خالى نخواهد بود، واگر چنين نبود خدا پرستش وعبادت نمى شد..).(12)
با توجه به اين مقدمه کوتاه، به بيان مسئله اى که ناشى از اراده ومشيت الهى است مى پردازيم وآن اينکه: چرا تعداد امامان از دوازده نفر بيشتر نيست؟
بايد دانست که مسئله امامت، لحظه اى به زمان واگذار نشد. بدين معنى که هرگاه امامى از دنيا رفت، يا به شهادت رسيد، امامى ديگر جاى او را گرفت. زيرا واگذاشتن امامت به زمان، در آينده موجب خواهد شد امامت در هاله اى از ابهام قرار گيرد وبرنامه الهى اسلامى را در معرض خطر جدى قرار دهد، واز سوى ديگر موجب تشويش اذهان وسرگردانى مردم وگمراهى وپراکندگى آنان وظهور اباطيل نابجاى فراوان به نام دين واسلام وبه حساب راه صواب وحق وحقيقت مى گردد.
همچنين فرصت به دست طمع ورزان هواپرست ومدعيان دروغين امامت خواهد افتاد تا به گمراهى مردم وبازى با دين واحکام آن وظهور بدعتهاى ناروا وتباهى حق بپردازند، تا آنجا که راه وصول به آن به صورت امرى محال ونا ممکن درآيد.
از طرفى هرگاه حاکمان احساس کنند کسى هست که آنان را به پيشگيرى، ملايمت ودورى از سختگيرى وفشار ملزم سازد، واز سوى ديگر قدرت کافى را براى نابودى منبع خطر آن، به صورت نهايى در اختيار دارند، بدان مبادرت خواهند کرد، وتمامى منابع خطر را از سر راه خود بر خواهند داشت وتند بادهاى حقه وکينه، وزيدن خواهد گرفت، وتمامى دستاوردهاى جهاد پيامبران واوصياى الهى وهمه بندگان با اخلاصى که در راه خداوند کوشيده اند، را چنان ريشه کن نمايند، که گويى اصلا چنين چيزى نبوده است.
براى اين منظور وبا توجه به مطالبى که گفته شد، وبر اساس مقتضيات وبه لحاظ هماهنگى با ضرورياتى که اين عينيت وساير اعتبارات تربيتى موجب مى شود، رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در رواياتى، تعداد واسامى امامان بعد از خود را دقيقا بيان نموده، که اولين آنها امام على (عليه السلام) وآخرين آنها امام مهدى (عليه السلام) است.
بارى، اقتضاى حکمت الهى است که عمر امام دوازدهم (عليه السلام) آنقدر دراز شود که فرصت را براى انجام حرکت اصلاحى جهان شمول اسلام آماده کند. حتى با اين تعيين دقيق وآن نص صريح هم، صحنه اجتماع اسلامى از ادعاهاى دروغين مدعيان امامت در امان نماند. اين مقام براى زيد بن على بن الحسين (عليهما السلام)، محمد بن حنفيه، اسماعيل فرزند امام صادق (عليه السلام) وديگران ادعا شده است. اما از اهميت وتأثير چندانى برخوردار نبوده اند. بنابراين منحصر کردن تعداد امامان عليهم السلام به دوازده نفر، کاملا ضرورى بوده است؛ تا به نيازى که در عينيت جامعه هست، مطابقت کند. اگر برهه اى را که امامان ما عليهم السلام در سه قرن اول پس از وفات رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) در آن به سر بردند، به طور دقيق مطالعه کنيم، درخواهيم يافت که: امت اسلامى در اين مدت توانست تمامى جوانب تشريع واهداف مختلف آن را در سطح عمومى فراگيرد وبر زمينه هاى گوناگون زندگى اشراف يابد.
آرى، اگر غيبت امام غايب (عليه السلام) در کار نباشد، فرصت عمل وحفظ دستاوردهايى که ثمره جهاد وتلاش پيامبران ومخلصان فداکار در طول تاريخ است، کم کم از دست خواهد رفت، تا جايى که به صفر برسد.(13)
اما در جواب اينکه چرا براى حفظ امام دوازدهم (عليه السلام) قوانين طبيعت را تعطيل کرده است، بايد گفت که اين اولين مرتبه نيست که خداوند متعال براى نگهدارى از فردى که حکمتش اقتضا مى کند، قانون طبيعت را تعطيل مى نمايد.
در آن هنگام که ابراهيم (عليه السلام) را در آتش افکندند، تنها راه جلوگيرى از نابوديش، تعطيل اين قانون بود. پس به آتش گفته شد که (بر ابراهيم خنک وسلامت شو!) واين چنين شد. دريا براى موسى (عليه السلام) شکافته شد. کار بر روميان مشتبه شد وپنداشتند که عيسى (عليه السلام) را دستگير کرده اند، در حالى که دستگير نکرده بودند. حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) از خانه خود که در محاصره انبوه قريشيان بود وآنان ساعتها در کمين او بودند تا بر وى بتازند، بيرون رفت وکسى او را نديد، زيرا خداوند مى خواست تا پيامبرش را از چشمهاى آنان پوشيده دارد.
لذا هر گاه پاسدارى از زندگانى يکى از حجتهاى خداوندى، براى ادامه کارش وپايان بردن نقش سازنده اش ضرورى باشد، الطاف خداوند دخالت کرده وبراى حفظ او، يکى از قوانين طبيعى را به حالت تعطيل در مى آورد.
وبر عکس، اگر مدت ماموريت او سر آمده باشد، ووظيفه الهى تعيين شده اش را به انجام رسانده باشد، هماهنگ با قوانين طبيعى حيات با مرگ روبرو مى شود، يا به شهادت مى رسد.
جاى بسى شگفتى است که گروهى، همه اين مطالب را در جاى خود که پيرامون تعطيل شدن قانونى از قوانين طبيعت است، پذيرفته اند، اما هنگامى که با عقيده شيعه، در مورد طول عمر امام زمان (عجل الله فرجه) روبرو مى شوند، انگشت حيرت به دهان مى گيرند واين گونه عقايد را غير عاقلانه وغير منطقى مى دانند؟!
با سلام و تشکر از مطلب زیبایتان در باره علت دوازده امام مطلب بسیار جالبی در کتاب گنجینه علوی نویسنده سیدعلاالدین موسوی بیان شده است.انتشارات دارالکتاب جزایری قم