آثار دعا برای فرج (11) / مزد رسول خدا (ص) را می دهیم
آثار دعا برای فرج (11) / مزد رسول خدا (ص) را می دهیم
مَثل ما وقتی که نام «شیعه» را یدک می کشیم و برای فرج دعا نمی کنیم می شود مَثل کسی که در رابطه با دوست صمیمی اش، بی توجهی و تهمت و توهین را به کار می بندد و بعد با لبخند گشاده ای می گوید: «به جان خودم دوستت دارم!»؛ خوب معلوم است که آن دوست می گوید: «دم خروس را باور کنم یا قسم حضرت عباس (علیه السلام) را!»
منظومان این است: از شیعه، شیعه گفتن، «شیعه» ساخته نمی شود. حرف باید با عمل جور دربیاید. به قول عزیزی: «اگر پیکان جوانان هستی، بیخود می کنی آرم بنز می زنی روی خودت!»
اصلاً با عقل جور درمی آید کسی شیعه ی امیرالمؤمنین (ع) و طرفدار پر و پا قرص رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) باشد و دلش نخواهد ظهور امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) اتفاق بیفتد؟! یعنی یک بالا آوردن دست و دعا کردن اینقدر پر زحمت است؟ البته منظورمان این نیست که دعا از روی عادت باشد. منظورمان خواستن واقعی است؛ با خواستن واقعی، عمل هم خواهد آمد.
مسلمان بودن، مدیونی دارد: حضرت رسول خاتم (ص)، خودشان فرمودند مزدی جز مودت و دوستی خاندانشان نمی خواهند. (1)
دعای فرج، در این روزگار غربت گرفته ی خاک آلود، شاید آسان ترین راه اثبات دوستی باشد. (2) انگار که معنی دعای فرجمان می شود: «دوست داریم تان! برای فرج تان دعا می خوانیم و برای خوب شدن مان، مثل یک منتظر، تلاش می کنیم.»
نکند ما هم مثل عمر بن سعد، دوستی اهل بیت (ع) را به ملک ری بفروشیم. یا مثل یزید، دنیا را فدای آخرت سازیم و یا مثل شمر… نکند بجای دست مریزاد مهربانترین رسول عالم، رو برگردانی ایشان را ببینیم.
بی تعارف، کسی که جلوی شادی اهل بیت (علیهم السلام) را می گیرد، دوست نیست و شادی اهل بیت(ع) گره محکمی با ظهور آخرین حجت خدا خورده است. انتقامهایی که قرار است منتقم آل رسول (ص) بگیرد، حکومت عدلی که قرار است علی وار باشد، دادگاه هایی که قرار است حق را به حقدار برساند و خلاصه، به نتیجه رسیدن کاری که رسول اکرم (ص) شروع کرد به دست مولای ما، حضرت بقیة الله (عجل الله تعالی فرجه) است.
همین من و شما، با گناهمان، با خود بینی و بزرگ بینی مان، راه امام مان را سد می کنیم. در مثل که مناقشه نیست ولی راحت می شود عمر بن سعد شد، یا یزید، یا شمر! کافی است خودمان را مقابل امام قرار دهیم. خدایا! «حرّ» مان کن!
پی نوشت:
1. هود: 51
2. با استفاده از اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، نشر مسجد مقدس جمکران، صص 409-417
پ.میعاد
بدون دیدگاه