آثار دعا برای فرج (14) / نعمت از دستمان نمی رود
وقتی دعا نکنیم، مثل ما می شود مثل انسان های قدر نشناس. کسی که در عوض محبت دیگران تشکر نمی کند، هیچ؛ با غرولند و توقع های همیشگی اش جان آدم را به لب می رساند تا جایی که مجبور می شود بگوید: «مرا به خیر تو امیدی نیست؛ بیا و شر نرسان!»
امان از وقتی که بگوید: «برای بزرگترین نعمتی که به تو دادم یک تشکر خشک و خالی هم نکردی؛ قدم برداشتن برای شکر عملی بماند!» مسئله این جاست که وقتی می گویند نعمت، ما فقط یاد چیزهایی می افتیم که شکم مان را پر می کند و جای راحت خوابمان را فراهم! و یا پُرِ پُرَش: پدر، مادر و سلامتی!
اما مهم ترین نعمت، نعمت وجود ائمه است. اگر آن ها نبودند، نه پدر و مادر معنا داشت، نه سلامتی، نه خواب و خوراک!
از امام موسی بن جعفر (ع) درباره ی آیه ی «واسبغ علیکم نعمه ظاهره و باطنه» (1) (و خداوند به شما نعمت های ظاهر و باطن بخشید) سوال کردند. امام پاسخ دادند: نعمت ظاهر، امام ظاهر و نعمت باطن، امام غایب است.» (2) همچنین ایشان فرمودند: «ما نعمت مومن و علقم کافر هستیم.» (3)
«علقم» یعنی خربزه ی بسیار تلخ؛ مثل زهرمار! یعنی خداوند به مؤمنین نعمتی داده است که خار چشم دشمنان است. پس به همان راحتی که داده، می تواند بگیرد! شعری که در میان ما ضرب المثل شده است را بیاد بیاورید:
«شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.» این ضرب المثل را از آیه ی «لئن شَکَرتُم لاَزیدَنَّکُم ولَئِن کَفَرتُم اِن عَذابی لَشَدید» (4) برداشته اند. البته منظور از زیاد شدن نعمت، این نیست که به تعداد امامان افزوده می شود، منظور این است که اگر حبّی در دلمان و شوری در حرکتمان هست باقی بماند و الّا… بگذار نگویم!
نکند فکر کرده اید دعا برای فرج فقط یعنی «اللهم عجل لولیک الفرج؟» نخیر!
اینکه به خدا بگوییم: «خدایا ممنون که در این اوضاع قمر در عقرب غیبت ما را با حضرت ماه آشنا کردی.» یا اینکه بگوییم: «خدایا شکرت! عوض آن همه خوبی آقایمان با خودت» بیش از دعا نباشد، کمتر نیست!
امام سجاد (ع) فرمودند: «هرکس نسبت به شما نیکی کرد به او پاداش دهید، اگر پاداش نداشتید درحق او دعا کنید تا از خود بدانید که نیکی او را پاداش داده اید.» (5)
یادتان هست گفتیم صبر خدا زیاد است؟ می دانید ادامه ی جمله اش چیست؟ «چوب خدا صدا ندارد!»
دعا نکنیم، قدرشناس می شویم و عجیب نیست که نعمت از کفمان برود.
پی نوشت:
1. لقمان: 20
2. اصفهانی، محمد تقی، مکیال المکارم، ج1: ص 423
3. تاویب الایات الظاهره، جلد 2، ص 851؛ به نقل از مکیال المکارم، همان.
4. ابراهیم: 7
5. وسایل الشیعه، ج11، ص537؛ به نقل از مکیال، همان، ص 428
پ.میعاد