آثار دعا برای فرج (22) / شفاعت می کنیم
مَثَل ما وقتی برای فرج دعا می کنیم، مَثل سرباز معلولی در جبهه های جنگ است که چون به او قنّاصه (نوعی سلاح) نداده اند، از زمین، سنگ برمی دارد و با شجاعت به سمت دشمنان می اندازد. وقتی که دعای فرج می خوانیم لابد قبلش فکر کرده ایم که وقتی امام بیایند، دشمنان و منکران و مبغضان نسبت به اهل بیت (علیهم السلام) را باقی نمی گذارند. اگر با این پیش فرض دعا کنیم، لابد دلمان می خواهد که این گروه از انسان ها از بین بروند! از آنجایی که در دوران غیبت دستمان بسته است و براستی امکان کمی داریم که قنّاصه به دست بگیریم، می شویم همان سرباز سنگ انداز معلول!
بر اساس روایات، کسی که با چنین پیش فرضی دعای فرج بخواند و با زبان و فعل، در یاری اهل بیت و مبارزه با دشمنان اهل بیت (ع) شرکت کند، در قیامت می تواند هفتاد هزار نفر را شفاعت کند.
امام صادق (علیه السلام) از امیرمؤمنان علی (ع) نقل می کنند که فرمودند: «بهشت هشت در دارد، از یک در پیغمبران و صدیقین داخل می شوند، و از در دیگر شهدا و صالحین و از پنج در شیعیان و دوستان ما داخل می شوند. [من] پیوسته بر صراط خواهم ایستاد. دعا می کنم و می گویم: پروردگارا! شیعیان و دوستان و یاران مرا و کسانی که در دنیا از من پیروی کردند به سلامت بدار. پس از باطن عرش ندا می رسد: دعایت را مستجاب کردم و درباره ی شیعیانت شفاعت دادم. پس هر مرد از شیعیانم و کسانی که از من پیروی کرده اند و مرا یاری نموده و با دشمنان من به عمل یا قول جنگ کرده است، در حقّ هفتاد هزار تن از همسایگان و نزدیکانش شفاعت می کند. و از در دیگر سایر مسلمانان – کسانی که شهادت لا إله إلاّ اللَّه را می گفته اند و در دلشان ذره ای بغض ما اهل البیت نبوده – داخل می شوند.» (1)
نمی دانم چقدر پیگیر وضعیت زندگی شیعیان در جهان هستید. اگر خبرها، مستندها و گزارش ها را درست دنبال کنید می فهمید که پس از گذشت قرن ها از شهادت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)، هنوز هم دعوا بر سر حقّانیت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) است. تیرها به سینه ای نشانه می رود که در آن محبّت آن مرد تکرار ناپذیر تاریخ است و مغزهایی را نشانه می گیرد که در آن اندیشه ی شیعه پروری است و پاهایی قطع می شود که در این مسیر قدم برداشته است. آن هم نه کشتن بی دردسر؛ بلکه کشتاری چون کشتار دوستان امام حسین(ع) در کربلا! براستی تاریخ، این روزها تکرار تلخی دارد.
حالا بیایید فکر کنیم که بهترین راه برای برچیدن ظالمان چیست؟ مگر غیر این است که جهان تنها یک «بقیة الله» – ارواحنا له الفداء- دارد؟ مگر او کسی نیست که در دعای ندبه او را اینگونه می خوانیم؟
«أَینَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ الْعِصْیانِ، أَینَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَی وَ الشِّقَاقِ؛ كجاست نابودكننده اهل فسق و عصیان و طغیان، كجاست درو كننده ی شاخه هاى گمراهى و شكاف اندازى…» (2)
وقتی این را بدانیم، این وظیفه هم در پی اش به دوش ما گذاشته می شود که برای فرج آقایمان دعا کنیم. البته این در گام اوّل است. بعد از آن باید جهاد کنیم: جهاد اصغر، اکبر و کبیر. (3)
جنگیدن در میدان مبارزه علیه باطلان، جهاد اصغر است و وظیفه ی بزرگتر ما جهاد اکبر و کبیر! جهاد اکبر، مبارزه با نفس است و جهاد کبیر، مبارزه ی با قلم برای از بین بردن تفکر باطل و جاری ساختن اندیشه ی حق. به عبارت دیگر، جهاد کبیر، همان مبارزه ی فرهنگی است. (4)
فرقی نمی کند که در کدام عرصه ی پیکار وارد شویم، مهم آن است که در دورانی که هنوز هم فریاد مظلومیّت امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان ایشان به گوش می رسد، باری برداریم و به دوش بکشیم؛ چه بهتر آنکه دعا کنیم، کار به دست کاردان بیفتد…
پی نوشت:
1. مجلسی، محمّد باقر، بحارالانوار، ج 8، ص 121؛ به نقل از موسوی اصفهانی، محمّد تقی، مکیال المکارم، قم، نشر مسجد مقدس جمکران، ج 1، ص
2. قمی، عبّاس، مفاتیح الجنان، ذیل دعای ندبه
3. برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام اسفندیاری در هفتاد و هفتمین نشست موعود. همچنین روایت رسول گرامی اسلام (ص) که آمده است: « رسول خدا جوخهاى را بجهاد فرستاد و چون برگشتند فرمود مرحبا بمردمى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بر عهده آنها است عرض شد یا رسول اللَّه جهاد اكبر كدامست؟ فرمود جهاد با نفس سپس فرمود بهترین جهاد از كسى است كه با نفس خود كه میان دو پهلو دار بجنگد.» (الأمالی (للصدوق) / ترجمه كمرهاى ، ص: 467)
4. برگرفته از همان سخنرانی و فرموده ی امام صادق(ع):«إِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ؛ وقتى روز قیامت فرا برسد، همه مردم در یك سرزمین جمع شده ترازوهاى سنجش اعمال نهاده مى شود، آنگاه خون هاى شهدا را با جوهر قلم علما مى سنجند كه در این سنجش، جوهر قلم علما بر خون هاى شهدا برترى مى یابد.» (من لا یحضره الفقیه ؛ متن عربی، ج4 ؛ ص399)
پ.میعاد