آماده سازى امر ظهور حضرت مهدى علیه السلام در یك شب
عبدالعظیم حسنى كه نسب او با چهار واسطه به امام مجتبى علیه السلام منتهى مى شود، مى گوید: به محضر امام جواد علیه السلام شرفیاب شدم ، و در نظر داشتم تا درباره ى حضرت (قائم ) بپرسم ، كه آیا او همان مهدى موعود است و یا شخص دیگرى مى باشد؟
اما پیش از آن كه لب به سخن بگشایم و چیزى بپرسم ، امام فرمود: «قائم ما مهدى موعود است ، و او همان كسى است كه بر ما واجب است در زمان غیبت ، منتظر ظهور او باشیم و هنگام ظهور از دستورات و فرمانهاى وى پیروى نماییم ، و او سومین نسل از فرزندان من خواهد بود.
سوگند به خدایى كه محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به پیامبرى برانگیخت ، و ما خاندان رسالت را به امامت برگزید، چنان چه فقط یك روز از عمر دنیا باقى مانده باشد، خداوند آن را به قدرى طولانى خواهد كرد، كه زمان ظهور حضرت مهدى علیه السلام فرا رسد. و سایه ى عدالت و انصاف وى گستره ى زمین را فرا گیرد، و خداوند همه ى امور او را در یك شب مهیا و آماده مى نماید، همانگونه كه امر موسى كلیم الله را در یك لحظه به انجام رسانید، بدان صورت كه موسى جهت تهیه ى آتش و نور از همسرش فاصله گرفت و موقعى كه بازگشت ، از پیامبران مرسل بود، سپس امام جواد علیه السلام فرمود:«برترین كارها و اعمال شیعه ى ما در زمان غیبت حضرت مهدى ، انتظار ظهور و فرج وى مى باشد». 1
نشانه هاى ظهور (خروج دجال )
شعیب بن غزوان به واسطه ى شخصى كه نامش را ذكر نمى كند، روایت مى كند كه مردى از اهل بلخ به محضر امام جواد علیه السلام وارد شد، امام بى درنگ به او فرمود: اى مرد خراسانى ! آیا فلان وادى در خراسان را مى شناسى ؟ گفت : آرى ، مى شناسم . امام نشانه اى از وادى را ذكر كرده و پرسید: آیا آن نشانه را مى شناسى ؟ گفت : آرى .
امام علیه السلام فرمود: خروج دجال – كه از نشانه هاى ظهور حضرت مهدى علیه السلام است – از آن جا آغاز مى شود.2
چگونگى ظهور و شماره ى یاران حضرت مهدى علیه السلام
على بن مهزیار از امام جواد علیه السلام روایت مى كند كه فرمود: گویا در روز شنبه كه مصادف با روز عاشوراى حسینى مى شود، حضرت مهدى را در میان ركن حجرالاسود و مقام ابراهیم ، و در مقابل جبرائیل علیه السلام كه ندا بر مى آورد: بیعت و پیمان براى خدا! و سپس جهان را پر از عدل و داد مى كند، چنانچه پیش از او همه جا را ظلم و ستم فرا گرفته باشد.3
عبد العظیم حسنى مى گوید: به امام جواد علیه السلام عرض كردم : آرزو دارم كه حضرت (قائم) (عج ) كه زمین را پس از فرا گرفتن ظلم و ستم ، پر از قسط و عدل مى كند، از خاندان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و سلم باشد.
امام مرا با كنیه ى ابوالقاسم خطاب كرد و فرمود: هر یك از ما امامان معصوم علیهم السلام در زمان خود قائم و بپا دارنده ى امر خداوند و هدایتگر مردم به دین حق و صراط مستقیم هستیم ، ولى آنكه (قائم) است و خداوند نیز به سبب وى ، زمین را از اهل كفر و انكار پاك مى كند، و عدالت و قسط را در میان مردم حاكم مى سازد، او كسى است كه ولادت و به دنیا آمدن وى ، از نظر و دید مردم مخفى خواهد بود، و شخص او از میان مردم مخفى خواهد بود، و ذكر نام مبارك او بر مردم حرام مى باشد، او هم نام و كنیه ى رسول خدا است ، او كسى است كه زمین در اختیار او خواهد بود و راه بر وى كوتاه مى شود، و بر زمان و مكان ولایت دارد، هیچ امر مشكلى نخواهد بود مگر آن كه بر او آسان و راحت مى شود.
تعداد یاران وى ، به اندازه ى یاران رسول خدا در جنگ بدر است ، یعنى 313 نفر كه هر كدام از دورترین نقاط كره ى زمین گرد شمع وجود او حلقه زده ، زیرا خداوند مى فرماید: هر كجا كه باشید، خداوند همه ى شما را (به سوى خود باز) مى آورد؛ در حقیقت ، خدا بر همه چیز توانا است.
پس هر گاه این تعداد كه همگى از خالص ترین انسانهاى روى كره ى زمین مى باشند، اجتماع كنند، خداوند فرمان ظهور وى را صادر خواهد فرمود، مردم با این گروه به عنوان نمایندگان آن حضرت ، بیعت خواهند كرد، وقتى كه تعداد بیعت كنندگان به ده هزار نفر برسد، امام علیه السلام به اذن و اجازه ى خداوند خارج خواهد شد، و آنقدر با دشمنان خدا خواهد جنگید تا خداوند راضى شود.
عبدالعظیم حسنى مى گوید به امام جواد عرض كردم : مولاى من ! چگونه به رضایت خداوند و كفایت معجزه پى خواهد برد؟
امام علیه السلام فرمود: خداوند متعال رافت و محبت را بر قلب او نازل مى كند و با این احساس خواهد فهمید كه خداوند از وى راضى شده است .
اى عبد العظیم ! وقتى كه حضرت مهدى علیه السلام وارد مدینة الرسول شود، بدن آن دو نفر (لات و عزّى ) را از درون قبر بیرون مى كشد و به امر خداوند با شعله ى آتش مى سوزاند، تا انتقام ستم هاى روا داشته را در حق پدرانش را بستاند.4
اعجوبه اهل البیت
سید ابوالفضل طباطبایى اشكذرى ، مهدى اسماعیلى
1. كفایة الاثر: 276. الامامة و التبصرة : 2. اكمال الدین : 377،ح 1. اعلام الورى : 2/242. الصراط المستقیم : 2/231. بحار الانوار: 51/156، ح 1، و مدینة المعاجز، 7/407، ح 2415.
2. بصایر الدرجات 161، ح 7.
3. غیبت شیخ طوسى : 274. بحارالانوار: 52/290، ح 30. اثبات الهداة : 3/514، ح 353.
4. اكمال الدین : 2/377، ح 2. بحارالانوار: 51/32، ح 6، و 52/283، ح 10، مدینة المعاجز: 7/407، ح 2416، و وسائل الشیعه : 16/242، ح 21466، و نور الثقلین : 1/138، ح 423، و 5/159، ح 60.كفایة الاثر: 277. مستدرك الوسائل : 12/283، ح 14099. الاحجاج : 2/481 ح 324. اعلام الورى : ج 2/242.