احتجاجات امیرمؤمنان در اثبات خویش
«من با شما با دلايل و حجّتهايي سخن ميگويم، كه هيچ عرب و عجمي از شما نتواند در اين احتجاج تغييري بدهد. اي مردم، خدا را گواه ميگيرم و ميخواهم كه با در نظر گرفتن خدا بگوييد كه آيا در ميان شما كسي هست كه توحيد خدا را قبل از من پذيرفته باشد؟»
گفتند: «نه به خدا قسم».
فرمود: «خداوند را گواه ميگيرم، كدام يك از شما در بهشت، همراه با ملائكه، برادري مثل برادر من، جعفر طيار دارد؟»
گفتند: «به خدا قسم هيچ كس ندارد.»
فرمود: شما را به خدا، هيچ يك از شما، مثل من، عمويي چون حمزه، شير خدا و شير پيامبر خدا و آقاي شهيدان دارد؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود: «شما را به خدا، كسي از شما، همسري چون فاطمه زهرا، دختر پيامبر و بانوي زنان اهل بهشت، دارد»؟
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود: «شما را به خدا، كسي از شما هست كه فرزنداني چون دو فرزند من، حسن و حسين كه آقاي اهل بهشت هستند، داشته باشد؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود:«شما را به خدا، كسي در ميان شما جز من هست كه ده بار با پيامبر نجوا كرده و هر بار صدقهاي داده باشد؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود:
«شما را به خدا، به جز من كسي در ميان شما هست كه رسول خدا(ص) دربارهاش گفته باشد، هر كه من مولاي او هستم، اين علي مولاي اوست، و خدايا هر كه با او دوستي كند تو با او دوستي، و هر كه با او دشمن است، تو دشمنش باش، و هر كه او را خوار گرداند، تو او را خوارش كن؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود:«شما را به خدا، كسي در ميان شما هست كه پيامبر اكرم(ص) به او فرموده باشد: خدايا محبوبترين فرد در نزد خودت و در نزد من، آنكه بيش از همه تو و مرا دوست دارد را حاضر كن، تا با من اين پرنده را بخورد. پس من به سوي ايشان رفتم و آن طعام را با من ميل فرمودند، آيا كسي جز من اين گونه است؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود: «شما را به خدا، كسي در ميان شما جز من وجود دارد كه رسول خدا به او فرموده باشد: فردا اين پرچم را به دست كسي ميدهم كه خدا و رسول را دوست دارد، خدا و رسول نيز او را دوست دارند و از جنگ باز نميگردد، مگر آنكه فتح و پيروزي را خداوند به دست او انجام داده باشد؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود: «شما را به خدا، در ميان شما فردي كه رسول خدا درباره ی او به بني اميّه گفته باشد: يا دست از مخاصمتهاي خود برداريد، يا مردي را خواهم فرستاد كه مثل خودم بوده و اطاعتش مثل اطاعت من و سرپيچي از او مثل سرپيچي از من باشد و با شمشير در ميان شما حكم نمايد، آيا جز من فردي اينگونه هست؟»
گفتند: «پروردگارا، نه».
فرمود:«شما را به خدا، كسي جز من در ميان شما هست كه رسول خدا دربارهاش فرموده باشد: كسي گمان نكند كه مرا دوست دارد ولي با اين مرد دشمن باشد؟»
گفتند: «پروردگارا، نه.»
فرمود:«شما را به خدا، كسي جز من در ميان شما هست كه وقتي از چاه آب آوردم، سه هزار تن از ملائكه، از جمله جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل به او سلام كرده باشند.»
گفتند: «نه، به خدا.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من كسي در ميان شما هست كه از آسمان دربارهاش ندا شده باشد: هيچ شمشيري جز ذوالفقار، و هيچ جواني جز علي وجود ندارد؟»
گفتند: «نه، به خدا.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من كسي هست كه جبرئيل در جنگ حنين دربارهاش گفته باشد: اين معناي برابري است، آن گاه رسول خدا دربارهاش گفته باشد: علي از من و من از او هستم، سپس جبرئيل بگويد: من هم از شما دو نفر هستم؟»
گفتند: «نه به خدا، كسي در ميان ما اينگونه نيست.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من كسي در ميان شما هست كه پيامبر دربارهاش فرموده باشد، با فرمان پيامبر با قاسطين و مارقين و ناكثين ميجنگي؟»
گفتند: «به خدا، كسي نيست.»
گفتند: «نه، به خدا، كسي در ميان ما اينگونه نيست.»
فرمود: «شما را به خدا، در ميان شما كسي جز من هست كه رسول خدا دربارهاش فرموده باشد: من بر اساس تنزيل قرآن جنگيدم و اي علي تو بر اساس تأويل آن ميجنگي؟»
گفتند: «به خدا كسي نيست»
فرمود: «شما را به خدا جز من كسي در ميان شما هست كه آفتاب بعد از غروبش براي او برگردانده شود تا نماز عصر را در وقتش بخواند؟»
گفتند: «به خدا كسي نيست.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من در ميان شما كسي هست كه پيامبر در شأن او فرموده باشد: جز مؤمن كسي تو را دوست نميدارد و جز كافر كسي تو را دشمن نميدارد؟»
گفتند: «به خدا كسي نيست.»
فرمود: «شما را به خدا، آيا ميدانيد كه پيامبر اكرم(ص) درِ تمامي خانههاي اصحاب را به مسجد بست و درِ خانه ی مرا باز گذاشت، آنگاه شما اعتراض كرديد و پيامبر اكرم در جواب شما فرمود: از پيش خود چنين نكردم، بلكه خداوند بود كه درِ منزل ديگران را بست و درِ خانه ی علي را باز گذاشت؟»
گفتند: «خدا را گواه ميگيرم كه همين طور است.»
فرمود: «شما را به خدا، آيا ميدانيد كه در روز طائف پيامبر اكرم(ص) با من به نجوا پرداخت و اين مسئله به طول انجاميد و شما اعتراض كرديد و پيامبر فرمود: من خودسرانه اين چنين نكردم، بلكه خداوند مرا به اين نجوا واداشت؟»
گفتند: «خدا را شاهد ميگيرم كه همين طور است.»
فرمود: «شما را به خدا، آيا ميدانيد كه پيامبر اكرم فرمود: حق با علي و علي با حق است و به هر سو كه بچرخد حق هم با او ميچرخد؟»
گفتند: «خدا را گواه ميگيريم كه همين طور است.»
فرمود: «شما را به خدا آيا ميدانيد كه پيامبر اكرم فرمود: من دو امانت بزرگ، در ميان شما به يادگار ميگذارم كه تا وقتي به اين دو چنگ زنيد، گمراه نميشويد كه يكي كتاب خدا و ديگري عترت من است و از هم جدا نميشوند تا روز قيامت در كنار حوض كوثر به من برسند؟»
گفتند: «خدا را گواه ميگيريم كه همين طور است.»
فرمود: «شما را به خدا، آيا در ميان شما كسي جز من هست كه پيامبر اكرم(ص) هنگامي كه از مشركان هراس داشت به او فرموده باشد: چه كسي جانش را فداي من ميكند؟ و من جان خود را فداي ايشان كردم و در بسترشان آرميدم؟»
گفتند: «به خدا، در ميان ما، كسي جز تو اين چنين نيست.»
فرمود:«از ميان شما، كسي جز من با عمرو بن عبدود عامري آنجا كه شما را به مبارزه ميخواند، زورآزمايي كرد؟»
گفتند: «نه به خدا فقط تو بودي.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من كسي در ميان شما هست كه «آيه ی تطهير» دربارهاش نازل شده باشد، آن جا كه خداوند فرمود: خدا اراده كرده است كه از شما اهل بيت هر گونه پليدي را بردارد و شما را كاملاً پاك سازد؟»
گفتند: «به خدا فقط تو هستي.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من در ميان شما كسي هست كه پيامبر اكرم به او گفته باشد: تو سرور مؤمنين هستي؟»
گفتند: «به خدا قسم جز تو كسي نيست.»
فرمود: «شما را به خدا، جز من كسي در ميان شما هست كه پيامبر اكرم(ص) به او فرموده باشد: هر چه از خدا براي خودم خواستم، براي تو نيز عين همان را خواستم؟»
گفتند: «نه به خدا، كسي جز تو نيست.»
پينوشت:
1. خوارزمي اين روايت را با دو لفظ و در دو جا در كتاب مناقب، صفحات 238 و 248 و «ابن حجر» در كتاب الصواعق المحرقه، ص 77 بعضي الفاظ آن را نقل كردهاند.
2. به نقل از بحراني، سيّد هاشم، علي و السنّه ی.
ماهنامه موعود شماره 78