اربعين امام حسين (ع) و زيارت قبر آن حضرت از سوى جابر بن عبدالله انصارى – سال 61 هجرى قمرى / 20 صفر
بيستم صفر روز اربعين شهادت امام حسين علیه السلام و يارانش است. اين روز، روز زيارت امام حسين علیه السلام است و براى آن، زيارت هاى ويژه اى از امامان معصوم علیه السلام نقل شده است. براى استفاده از اين زيارت ها به كتب ادعيه، از جمله كتاب شريف مفاتيح الجنان شيخ عباس قمى رجوع نماييد.
در اين روز جابر بن عبدالله انصارى وارد كربلا گرديد و قبر مطهر امام حسين علیه السلام را زيارت كرد. او نخستين زايرى بود كه با معرفت، موفق به زيارت قبر آن حضرت گرديد.
جابر بن عبدالله انصارى كه در هنگام شهادت امام حسين علیه السلام، به احتمال زياد در مدينه حضور داشت و از قيام و شهادت آن حضرت بى اطلاع بود، پس از آگاهى از جنايت سپاهيان يزيد و شهادت امام حسين علیه السلام و ياران وفادارش در كربلا، عازم كوفه گرديد تا از اين رويداد بزرگ، به خوبى آگاه شود.
وى، پس از اطلاع كامل از نحوه شهادت و بدست آوردن نشانى محل شهادت امام حسين علیه السلام، عازم سرزمين كربلا گرديد و نخستين كسى بود كه توفيق زيارت قبر امام حسين علیه السلام را بدست آورد و پايه گذار سنت حسنه زيارت مرقد پيشواى شهيدان، حضرت امام حسين علیه السلام گرديد.
در اين جا ماجراى زيارت جابر را از كتاب بشارة المصطفى، به نقل از كتاب منتهى الآمال شيخ عباس قمى بيان مى كنيم:
عطية بن سعد بن جناده عوفى كوفى كه از روات اماميه است و اهل سنت در رجال، تصريح كردهاند به صدق او در حديث، گفت: ما بيرون رفتيم با جابر بن عبدالله انصارى به جهت زيارت قبر حضرت حسين عليهالسلام.
پس زمانى كه به كربلا وارد شديم، جابر نزديك فرات رفت و غسل كرد، پس جامه را لنگ خود كرد و جامه ديگر را بردوش افكند. پس گشود بستهاى را كه در آن سُعد بود و به پاشيد از آن بر بدن خود. پس به جانب قبر روان شد و گامى برنداشت مگر با ذكر خدا، تا نزديك قبر رسيد. مرا گفت تا دست مرا به قبر گذار.
من دست وى را به قبر گذاشتم. چون دستش به قبر رسيد بى هوش بر روى قبر افتاد. پس آبى بر وى پاشيدم تا به هوش آمد و سه بار گفت: يا حسين! پس گفت: حَبيبٌ لايُجيبُ حَبيبَهُ؛ آيا دوست، جواب نمى دهد دوست خود را؟ پس گفت: كجا توانى جواب دهى و حال آن كه در گذشته از جاى خود رگ هاى گردن تو و آويخته شده بر پشت و شانه تو، و جدايى افتاده بين سر و تن تو.
پس شهادت مى دهم كه تو مى باشى فرزند خير النبيين و پسر سيدالمؤمنين و فرزند هم سوگند تقوى و سليل هدى و خامس اصحاب كساء و پسر سيدالنقباء و فرزند فاطمه سيده زن ها، و چگونه چنين نباشى و حال آن كه پرورش داده تو را پنجه سيدالمرسلين و پروريده شدى در كنار متقين و شير خوردى از پستان ايمان و بريده شدى از شير با سلام و پاكيزه بودى در حيات و ممات.
همانا دل هاى مؤمنين خوش نيست به جهت فراق تو و حال آن كه شكى ندارد در نيكويى حال تو. پس بر تو باد سلام خدا و خشنودى او. و همانا شهادت مى دهم كه تو گذشتى بر آن چه گذشت بر آن برادر تو يحيى بن زكريا. پس جابر برگردانيد چشم خود را بر دور قبر و شهدا را سلام كرد، بدين طريق:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيَّتُهَا الْاَرْواحُ الَّتى حَلَّتْ بِفِناءِ قَبْرِ الْحُسَينِ عَلَيه السَّلامُ وَ اَناخَتْ بِرَحْلِهِ، اَشْهَدُ اَنَّكُمُ اَقَمْتُمُ الصَّلاةَ وَ آتَيْتُمُ الزَّكوةَ وَ اَمَرْتُمْ بِالمَعْروُفِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جاهَدْتُمُ الْمُلْحِدينَ وَ عَبَدْتُمُ اللّهَ حَتّى آتيكُمُ الْيَقينُ».
پس گفت: سوگند به آن كه برانگيخت محمد صلى الله عليه و آله را به نبوت حقه كه ما شركت داريم شما را در آن چه داخل شديد در آن.
عطيه گفت: به جابر گفتم: چگونه ما با ايشان شركت كرديم و حال آن كه فرود نيامديم ما وادى اى را، و بالا نرفتيم كوهى را و شمشيرى نزديم؟ و اما اين گروه، پس جدايى افتاده مابين سر و بدنشان، و اولادشان يتيم و زنانشان بيوه گشتهاند.
جابر گفت: اى عطيه! شنيدم از حبيب خود رسول خدا صلى الله عليه و آله كه مى فرمود: هر كه دوست دارد گروهى را، با ايشان محشور شود و هر كه دوست داشته باشد عمل قومى را، شريك شود در عمل ايشان. پس قسم به خداوندى كه محمد صلى الله عليه و آله را براستى برانگيخته كه نيت من و اصحابم بر آن چيزى است كه گذشته بر او حضرت حسين عليه السلام و ياورانش.(1)
به اين ترتيب، جابر بن عبدالله انصارى نه تنها خود موفق به زيارت ابا عبدالله الحسين علیه السلام گرديد، بلكه با رفتار و گفتار خود، زيارت امام حسين علیه السلام و ساير شهيدان كربلا را در ميان دوستداران اهل بيت علیهم السلام رواج داد.
پی نوشت
(1). نك: منتهي الآمال (شيخ عباس قمي)، ج 1، ص 444 و وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 194.
منبع : نرم افزار دایرة المعارف چهارده معصوم علیهم السلام