ارکان شفاعت
شفاعت دو رکن اساسی دارد که تا محقّق نشود، شفاعتی در کار نیست. رکن اوّل: اذن الهی و رکن دوّم: لیاقت.
لیاقت برخورداری از شفاعت یعنی اینکه در روز قیامت، تناسبی بین اعمال ما و اهل بیت سلام الله علیهم باشد تا بتوانیم از شفاعت آنان بهرهمند شویم. قرآن کریم در آیات تکان دهندهای، ضرورت وجود زمینه برای ورود به بهشت را بیان میفرماید: فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمِینَ، مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ، قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ، وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ، وَ کُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ، وَ کُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ، حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ[1]
بهشتیها از جهنّمیها، مىپرسند: «چه چیز شما را به دوزخ درآورد؟» گویند: از نمازگزاران نبودیم و به فقیر و تهیدست رسیدگی نمىکردیم و با اهل باطل (در کارها و گفتارهاى بیهوده) غور مىکردیم و روز جزا را دروغ مىشمردیم، تا مرگ ما در رسید.
بنابر این آیۀ شریفه، اهل بهشت از مجرمینی که در جهنّم جای دارند، مىپرسند: چرا شما به جهنّم فرستاده شدهاید؟ گویا آن مجرمین شیعه بوده و سایر شیعیان که در بهشت به سر میبرمند، با تعجّب از آنان سؤال میکنند که چرا مورد شفاعت واقع نشدید و به جهنّم افتادید؟ آنان در پاسخ میگویند: ما نه با خالق ارتباط داشتیم و نه با مخلوق، نه خدا را عبادت میکردیم و نه به خلق او خدمت مینمودیم، نه اهل خمس و زکات بودیم و نه انفاق میکردیم، عمر خویش را با افراد باطل و هوسران، تباه کردیم و فکر میکردیم قیامتی در کار نیست، از اینرو ما را به جهنّم آوردند.
سپس قرآن کریم در آیۀ بعد میفرماید: «شفاعتِ شفیعان، سودی به حال این افراد ندارد»؛ یعنی لیاقت و شایستگی برخورداری از شفاعت را ندارند:
فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ[2]
از این رو شفاعت شفاعتکنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد.
سرمشق گرفتن از اهل بیت سلام الله علیهم در این دنیا، یعنی برخورداری از لیاقت شفاعت در آخرت، و بر اساس روایت مذکور، یعنی چنگ زدن به رشتهای از چادر حضرت زهرا سلام الله علیها. در روایات داریم که گروهی از جهنّمیان میگویند: ما را از راهی به جهنّم آوردند که دسترسی به اهل بیت نداشتیم تا از ما شفاعت کنند.
پینوشتها:
1. مدثّر / 47-40
2. مدثّر / 48