فضايل شب قدر
شب قدر از شب هاى با عظمت و با اهميت سال است و دليل فضيلت اين شب بر ساير شب ها به اعتبار امورى است كه در اين شب محقق مى گردد وگرنه اجزاى زمان يا مكان ، درجه و رتبه وجودى شان يكى است و بين آنها تفاوتى وجود ندارد.
شب آمرزش گناهان است
در منهج الصادقين در تفسير سوره ((قدر)) از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده كه فرمودند: ((هر كس شب قدر را احيا دارد و مومن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، تمامى گناهانش آمرزيده مى شود.))
قلب ماه رمضان است
در روايتى مى خوانيم كه امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((از كتاب خدا استفاده مى شود كه شماره ماه هاى سال نزد خداوند، دوازده ماه است و سر آمد ماه ها، رمضان است و قلب ماه رمضان ، ليلة القدر است .))(46)
سرور شب هاست
پيامبر خاتم فرمود: ((ليلة القدر سيدة الليالى ))(47) شب قدر، سرور شبهاست .
از هزار ماه بهتر است
در فرهنگ غنى اسلام ، همه امور را با معيارهاى الهى مى سنجند؛ از اين رو قرآن كريم ، ابراهيم ، ((قهرمان توحيد)) را يك امت مى داند و يا در مورد شب قدر در قرآن مى خوانيم : (ليلة القدر خير من اءلف شهر) و در صحيفه سجاديه (دعاى 44) آمده است كه فضل ليله واحدة من لياليه ، على ليالى الف شهر و سماها، ليلة القدر(48).(49)
به چه سبب شب قدر بهتر از هزار ماه است ؟
در خبرى از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده است : هنگامى كه ماه رمضان نزديك شد – در ايامى كه سه روز از ماه شعبان باقى بود – به بلال گفت : مسلمانان را به مسجد بخوان و چون گرد آمدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: اى مردم ! پروردگار اين ماه را به شما اختصاص داده است ، آن سيد ماههاست و در آن شبى است كه از هزار ماه نيكوتر است .(50)
نظرهاى گوناگونى در خصوص بهتر بودن اين شب مبارك از هزار ماه ، ابراز شده است .(51)
الف ) عمل نيك در اين شب از هزار ماهى كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است و در اين خصوص ، روايت زير قابل دقت است :
راوى از امام صادق (عليه السلام ) سوال مى كند: چگونه ممكن است شب قدر از هزار ماه بهتر باشد؟
امام (عليه السلام ) فرمودند: العمل فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليله القدر.(52)
ب ) از امام زين العابدين (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: خدا به رسول خود محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفت : آيا مى دانى براى چه شب قدر از هزار ماه برتر است ؟ اظهار داشت : نه .
خداوند فرمود: براى اين كه در اين شب ، فرشتگان و روح به اذن بارى تعالى هر امرى را فرود مى آورند.(53)
ج ) نزول قرآن در آن شب .
حال كه كلام به اين جا رسيد، بد نيست تا اشاره اى گذرا به وجوه ديگرى كه دانشمندان نقل كرده اند، داشته باشيم :
الف ) عبادت يك شب پيروان پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از سلطنت هزار ماه بنى اميه – كه تقريبا هشتاد و اندى سال مى شود – برتر است .(54)
ب ) نقل است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نام چهار تن از عابدان (يحيى ، زكريا، حزقيل و يوشع ) را بر زبان جارى كرد و فرمود: ((اينان هشتاد سال خدا را پرستيدند و لحظه اى هم از ياد او غافل نشدند و مرتكب گناه نگرديدند.)) حضار تعجب كردند. جبرئيل ((سوره قدر)) را فرود آورد.(55)
پ ) ابوبكر ورّاق گويد: ملك سليمان هزار ماه بود و ملك ذوالقرنين هزار ماه و كسى كه در شب قدر خدا را عبادت كند، از ملك و سلطنت آن دو بهتر است .
ت ) ثعلبى گويد: پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به ياران خود فرمودند: در بنى اسرائيل ، عابدى مى زيست كه ((شمسون )) نام داشت ، وى هزار ماه ، سلاح بست و در راه خدا نبرد كرد. صحابه گفتند: آيا ما نيز با اين عمر كوتاه به چنين سعادتى نائل خواهيم شد؟ كه سوره قدر نازل گرديد.
ه ) شب قدر از هزار ماه بهتر است ، زيرا بر امت هاى پيشين ، هزاران ماه گذشت و آنان در تاريكى ها و گمراهى ها به سر مى بردند.
نزول قرآن در اين شب
طبق روايات موجود، مجموع قرآن ، كه معجزه جاويد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) است ، در شب قدر دفعتا به صورت يك روح از لوح محفوظ به آسمان دنيا يا بيت المعمور و يا قلب پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شده است .
اين را اصطلاحا نزول دفعى (يكباره ) و نزول اجمالى قرآن مى گويند، اما قرآن يك نزول تدريجى و تفصيلى هم دارد، كه طى 23 سال دوران نبوت پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) به صورت الفاظ نازل شده است .
به همين علت ، لغويان بين كلمه نزول از باب افعال و از باب تفعيل فرق گذارده اند؛ از اين رو آياتى كه با لفظ ((انزال )) و مشتقات آن آمده ، ظاهر در نزول ((دفعى )) مى دانند و آياتى كه با لفظ ((تنزيل )) و مشقات آن وارد شده است ، ظاهر در نزول ((تدريجى )) مى دانند.
سوره قدر
نامگذارى يكى از ((سور قرآن )) به نام قدر (سورة القدر)، گوياى فضيلت و اهميت اين شب است .
شب مبارك
شب قدر شبى مبارك و فرخنده است ، چون قرآن كه بهترين خيرات و بركات است ، در اين شب نازل شده است : (انا اءنزلناه فى ليله مباركة .)
تعيين شب قدر
در اين كه شب قدر، بيش از يك شب در سال نيست و در اين كه آن شب در ماه مبارك رمضان واقع شده است ، نزد ما خلافى نيست ، اما در تعيين يكى از شب هاى ماه رمضان ، به عنوان شب قدر، بين علما و دانشمندان ، اختلاف وجود دارد. و همان طور كه ((صلوة وسطى )) در بين نمازهاى پنج گانه و ((اسم اعظم )) در ميان اسماى الهى و ((ساعت استجابت دعا)) در ساعت هاى روز جمعه و ((ولى خدا)) در بين بندگان و ((رضاى خدا)) در طاعات و ((سخط خود را)) در سيئات گذاشته است (56) و وقت قيام ساعت و هنگام قيام امام زمان (عج ) و وقت مرگ را نيز مشخص نفرموده است – تا اهل معصيت آنها را وسيله نيل به مقاصد خود قرار ندهند – و در مقابل ، مومنان بيشتر مراقب اعمال و رفتار خود باشند و كليه نمازهاى روزانه را با توجه و دقت كامل انجام دهند و كليه اسماى الهى را نيز مواظبت كنند و به همه بندگان احترام نمايند و روز جمعه به دعا بيشتر همت گمارند، زيرا:
و قيام قيامت ، مخفى است تا مردم از وقوع ناگهانى او وحشت داشته باشند و شب قدر، نيز مستتر و مخفى است و دقيقا مشخص نيست ؛ اما بى گمان اين عدم تعيين به نفع بندگان است و در روايت آمده است كه :
قيل لاميرالمؤ منين (عليه السلام ): اخبرنا عن ليلة القدر؟ قال : ما اءخلوا من ان اكون اعلمها و لست اشك ان الله انما يسترها عنكم ، نظرا لكم ، لاءنه لو اعلمكموها عملتم فيها و تركتم غيرها.(57)
به امير مؤ منان على (عليه السلام ) گفتند: ما را از شب قدر آگاه كن . فرمود: خالى از اين نيستم كه آن را بدانم . شك ندارم كه خداوند به خاطر كمك كردن و مهلت دادن به شما آن را از شما مى پوشاند، چون اگر آن را به شما اعلام مى كرد، در همان شب عمل مى كرديد و در غير آن شب ، عبادت را ترك مى كرديد.
بنابراين شايد حكمت اخفا و مجهول ماندن آن اين باشد كه مومنان ، شبهاى بيشترى را قدر بدانند و به آرزوى درك فضيلت آن به كارهاى نيك و عبادت بيشترى پرداخته و از معاصى و زشتيها دورى گزينند و در پرستش خداوند تلاش نمايند.(58)
علت ديگر اين امر را اين گونه گفته اند:
هنگامى كه بنده با اين كه يقين به ليله القدر ندارد و در اطاعت و بندگى ، كوشش و جهدى به سزا انجام داد تا شايد آن شب را درك كند، خداوند متعال در برابر ملائكه به انسان مباهات مى كند و مى گويد:
اين همان موجودى است كه آنان را مفسد و خون ريز، معرفى مى كرديد؛ اينكه تلاش و كوشش او را در شبى كه احتمال شب قدر بودن آن مى رود بنگريد و قضاوت كنيد كه اگر يقين به آن شب داشت ، چگونه اطاعت و بندگى مرا مى نمود؛ در اين هنگام روشن شد كه : انى اعلم ما لا تعلمون …(59)
علت ديگر هم اين كه اگر اين شب خجسته معين بود، برخى بر اثر توفيق احياى آن ، مبتلا به عجب و غرور مى گردند و اگر معين نباشد، بر اثر تمرين و مراقبت بيشتر، ملكات فاضله در نفسشان راسخ تر مى گردد و از بركات و پاداش هاى بيشتر بهره مى گيرند.(60)
استاد على كريمى جهرمى در كتاب حول ليلة القدر وجوهى براى اختفاى اين شب ذكر كرده اند، كه از آن جمله است :
اگر اين شب معلوم بود، حرمت و عظمت در خور شاءن را در نظر مردم نداشت . سيره مردمان بر اين است كه براى هر چه از ديد آنان مخفى است ، احترام بيشترى قائلند، چنان كه احترام گذارى آنان بر قبور ائمه و اعتاب آن بزرگواران كه در مسيرهاى دور و دراز است ، بيشتر از قبورى است كه در شهر و محل سكونت آنهاست و لذاست كه در عزلت ، عزت و كرامت است ، اما در معاشرت پياپى ، ذلت و مهانت .
و در كشكول شيخ بهايى مى خوانيم :
در مشهد رضوى ، در ماه ذى القعده ، سال 1007 اين اشعار را گفتم :
در شب ديگر كه اين اشعار را گفتم ، در خواب ديدم كه پدرم رقعه اى به من داد، چون ملاحظه كردم ، ديدم بر بالاى آن اين آيه شريفه مرقوم است :
تلك الدار الاخره نجعلها للذين لا يريدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقين .
شايد هم به منظور تعظيم و بزرگداشت آن ، معين اش نكرده اند تا بندگان خطاپيشه با انجام گناه ، حرمت آن را نشكنند و مورد خشم پروردگار قرار نگيرند.(61)
از ابن عباس روايت كرده اند كه جمله ليله القدر سه بار در سوره قدر تكرار شده و مجموع حروف ليله القدر نه حرف است و حاصل ضرب سه در نه ، بيست و هفت است ، به همين مناسبت بايد شب قدر، شب بيست و هفتم باشد.(62)
در كتاب احكام القرآن ابن عربى معافرى اندلسى مالكى ، درباره تعيين ((شب قدر)) گويد:
شب 27 رمضان ، شب قدر است ، زيرا علما حروف سوره قدر را شمرده اند و چون به كلمه ((هى )) رسيدند، آن را 27 حرف يافتند و دانستند كه شب قدر، 27 رمضان است .(63)
البته اين روش برداشت از قرآن در نزد مفسران و محققان ما ناصحيح است ؛ دانشمند شهير شيعه ، مرحوم محمد جواد مغنيه ، پس از نقل اين كلام مى گويد:
اين نبوغ در استنتاج و اين ورع در تفسير كلام خدا، شى ء عجيب و غريبى نيست از كسى كه در مقام تعليق زدن بر فتواى امام شافعى مى نويسد: ((هذا كلام من لم يذق طعم الفقه )) و نيز در تعليق بر فتواى امام ابو حنيفه گويد: ((هذا فقه ضعيف .))
در هر حال برخى تصور كرده اند كه همه شب هاى ماه رمضان ، احتمال قدر بودن را دارد. و بعضى با استفاده از بعضى روايات ، شب اول و برخى شب هفدهم (64) و عده اى شب نوزدهم را شب قدر معرفى كرده اند.
جمع كثيرى به استناد روايات فراوان ديگر معتقدند كه در دهه آخر ماه رمضان است و اين قول ، اتقان بيشترى دارد.
اينك ، به پاره اى روايات كه مستند قول اخير است ، اشاره مى كنيم :
1. حمران از امام پنجم (عليه السلام ) درباره آيه (انا اءنزلناه فى ليلة مباركة )(65) مى پرسد. امام باقر (عليه السلام ) در جواب مى فرمايد:
نعم ليله القدر، فى كل سنه ، فى شهر رمضان ، فى عشر الاواخر؛(66)
بلى ، آن شب قدر است كه در تمام سالها در دهه آخر رمضان واقع شده است .
2. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى فرمايند:
((التمسوها فى العشر الاواخر؛(67) شب قدر را در دهه آخر ماه مبارك رمضان بجوييد.))
3. و نيز نقل است كه : ان النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) كان يوقظ اهله ، فى العشر الاواخر من شهر رمضان ؛ رسول خدا اهل خويش را در دهه آخر ماه رمضان بيدار مى كرد.
شب بيست و سوم
در تعيين ((شب قدر)) اختلاف نظر است ، ولى از مجموع روايت هاى وارد شده در اين موضوع و سيره پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اهل بيت (عليهم السلام ) و اصحاب مى توان گفت :
شب قدر بودن شب بيست و سوم ماه مبارك رمضان ، يقينى است . و شب هاى نوزدهم و بيست و يكم وسيله اى براى دست يافتن به آن است .
اينك به ادله اى چند در اين خصوص اشاره مى شود:
الف ) از شيعه و اهل سنت ، نقل كرده اند كه : عبدالله انيس انصارى (جُهَنى ) كه در خارج مدينه مى زيسته و شرايطش طورى بوده كه نمى توانسته زياد به مدينه بيايد و از خيرات و بركات رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) استفاده كند روزى خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) شرفياب شد و عرض كرد: من شتران و گوسفندان و كارگرانى دارم و منزلم از مدينه دور است ، ولى دوست دارم ، يك شب از شب هاى ماه رمضان را معين فرماييد تا سعى كنم به مدينه بيايم و در نماز حاضر شوم .
فدعاه رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فسارّه فى اءذنه ، فكان الجهنى ، اذا كان ليلة ثلاث و عشرين ، دخل بابله و غنمه و اهله ، الى المدينة ؛(68)
پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) مطلبى را به گوش او سرى فرمودند و پس از آن اين مرد، شب هاى بيست و سوم ماه رمضان با شتران و گوسفندان و كارگران خود وارد مدينه مى شد.
بعضى اين روايت را با شب قدر تطبيق داده اند.
ب ) سفيان بن السمط گويد:
قلت لابى عبدالله (عليه السلام ): الليالى التى يرجى فيها من شهر رمضان …
((شبهايى كه احتمال مى رود، ((شب قدر)) در آنها باشد، كدام است ؟))
حضرت فرمود:
((تسع عشره واحدى و عشرين و ثلاث و عشرين ؛ شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم است .))
قلت ، فان اءخذت انسانا، الفترة او علة ، ما المعتمد عليه من ذلك ؛
پرسيدم : اگر كسى معذور باشد، به كدام شب بيشتر اهميت بدهد؟ فرمودند:
((ثلاث و عشرين ؛ به شب بيست و سوم .))
پ ) از امام صادق (عليه السلام ) روايت است كه فرمودند:
التقدير فى ليلة تسعه عشر، و الابرام فى ليلة احدى و عشرين ، و الاءمضاء فى ليلة ثلاث و عشرين ؛ اندازه گيرى و تقدير امور در شب نوزدهم انجام مى شود و سپس در بيست و يكم ، ابرام و مهيا براى امضا مى گردد و آن گاه در شب بيست و سوم ، امضا خواهد شد.
ت ) شيخ صدوق مى فرمايد:
اتفق مشايخنا – رضى الله عنهم – فى ليلة القدير، على انها ليله ثلاث و عشرين من شهر رمضان .(69) بزرگان شيعه اتفاق كرده اند كه شب قدر، بيست و سوم رمضان است .
ث ) فتّال نيشابورى نيز مى نويسد:
اتفق اكثر مشايخنا – رضى الله عنهم – على ان ليلة القدر، ليله ثلاث و عشرين .(70)
((بيشتر مشايخ ما اتفاق كرده اند كه بيست و سوم ماه رمضان ، شب قدر است .))
اعمال مخصوص اين شب نيز مؤ يد مدعاى ماست ؛ مثلا انجام دو غسل (اول و آخر شب ) و خواندن هزار مرتبه سوره قدر و تلاوت سوره دخان كه نخستين آيه اش اين است : (انا اءنزلناه فى ليلة مباركة ).
ج ) در تفسير گازر آمده است :
((عبدالله عمر گفت : در عهد رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) چند نفر از صحابه به خواب ديدند كه شب قدر، شب بيست و سوم است . حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: خواب هاى شما موافق است ، هر كه خواهد عبادتى كند، به شب بيست و سوم اهميت دهد.))
چ ) و در خبر است كه بنى سلمه جمعى را به مدينه فرستادند تا از رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) بپرسند كه شب قدر، كدام شب است . به نزديك حضرت آمدند و سوال كردند. حضرت در جواب پرسشى كردند: امشب چندم است ؟ گفتند: بيست و دوم . سپس پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: ((فردا شب .))
ح ) از امام صادق (عليه السلام ) منقول است كه فرمودند:
ان ليلة الثالث و العشرين من شهر رمضان ، هى ليلة الجهنى ، فيها يفرق كل امر حكيم ، و فيها تثبت البلايا و المنايا و الاجال و الارزاق و القضايا و جميع ما يحدث الله فيها، الى مثلها من الحول ، فطوبى لعبد احياها، راكعا و ساجدا و مثّل خطاياه بين عينيه و يبكى عليها، فاذا فعل ذلك ، رجوت ان لا يخيب ان شاء الله .(71)
از اين روايت استفاده مى شود كه محققا شب بيست و سوم رمضان ، همان ليله جهنى است كه در آن ، هر امر محكمى فيصله داده خواهد شد و در آن شب ، هر حادثه اى اعم از بلا، مرگ ، زندگى و روزى و تمام آنچه از حوادث الهى در اين شب و ساير شب ها در طول سال واقع خواهد شد، معين مى گردد.
و سپس امام (عليه السلام ) مى افزايند:
((خوشا به حال آن بنده اى كه شب ياد شده را به ركوع و سجود احيا نمايد و گناهان خود را در مقابل ديدگان مجسم كند و بر انجام آنها بگريد كه اگر چنين كرد، اميدوارم كه به خواست خدا نااميد نشود.))
حفص بن غياث از امام صادق (عليه السلام ) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل كرده است :
انزل القرآن فى ثلاث و عشرين من شهر رمضان ؛(72)
قرآن در شب 23 رمضان نازل شده است . از سوى ديگر بر حسب دو آيه از قرآن ، اين كتاب آسمانى در ماه رمضان و در شب قدر نازل شده است ، بنابراين شب قدر شب 23 رمضان است .
سيد ابن طاووس رحمه الله مى گويد: ((طبق كشف و بيان ، شب قدر همان شب بيست و سوم رمضان مى باشد.))(73)
شب قدر در مناطق مختلف
آيا شب قدر در تمام كره زمين يك شب معين است يا متفاوت است ؟
بعضى معتقدند، از آن جا كه شروع ماه هاى قمرى در همه مناطق همزمان نيست ، شب قدر هم در همه بلاد، يك شب خاص نخواهد بود. برخى ديگر مى فرمايند: آغاز ماه هاى قمرى ، در كليه مناطق يكى است و اگر در شهرى از شهرها هلال رؤ يت شود، آن شب در جميع مناطقى كه با محل رؤ يت در بخشى از شب مشتركند، اول ماه است و آن گاه پس از گذشت 23 شب از رويت هلال رمضان ، آن شب ((ليلة القدر)) است .
دليل اين بزرگان ، اطلاق صحيحه هشام بن حكم از امام صادق (عليه السلام ) است كه فرمودند:
ان كانت له بيّنه عادلة على اهل مصر، انهم صاموا ثلاثين على رؤ يته ، قضى يوما.
كسى به واسطه نديدن هلال ، 29 روز ماه رمضان را روزه گرفت ، سپس بينه عادله پيدا شد بر اين كه در شهرى از شهرها سى روز روزه گرفته اند، به واسطه رويت هلال در شب قبل آن ، بايد يك روز قضا كند.
و در موثقه بصرى ، امام صادق (عليه السلام ) فرمودند:
((فان شهد اهل بلد آخر، فاقضه ؛ اگر اهل شهرى شهادت دهند كه هلال را ديده اند و در آن روز كه يوم الشك بود و روزه نگرفت ، بايد آن را قضا كند.))
در اين مورد، صاحب جواهر و نراقى در مستند و حكيم در مستمسك ، نيز اين قول را تقويت كرده اند.
و اما از آنجا كه اكثر فقها صحيحه هشام را مقيد دانسته اند، لذا بر ماست كه رعايت احتياط كرده و ضمن توجه به رويت هلال در شهرهاى نزديك و يا موافق در افق ، شب بيست و سوم پس از رويت هلال در بلد خود را نيز احيا بداريم و همچنين شب بيست و سوم پس از رويت هلال در شهرهاى دور و يا مخالف در افق را نيز احيا بگيريم تا مطمئن به درك فضيلت شب قدر گرديم .
محرومان از بركات ليله القدر
از برخى روايات استفاده مى شود كه گروهى از اسلام و رحمت و ديگر بركات شب قدر محرومند و آنها عبارتند از:
1. شارب الخمر؛
2. خورنده گوشت خوك ؛
3. كسى كه خود را به وسيله زعفران آرايش نمايد.(74)
4. آنان كه در منزل خود، سگ نگهدارى مى كنند (مگر به خاطر مصلحتى مشروع ).(75)
5. ملعونان (منافقان )، رباخواران ، پيشوايان شرور، كافران ، رشوه گيران ، رشوه دهندگان ، قاطعان رحم ، شهوت رانان ، كتمان كنندگان حقيقت ، فتنه گران ، ظالمان ، يارى دهندگان ظالمان ، شراب خواران ، اهل تهمت و دروغ و غيبت ، تاركان معروف و عاملان منكر و عاق والدين و ساحران و…
6. كسى كه كينه برادر مسلمان خود را به دل گيرد و با او دشمن باشد.
ميبدى مى نويسد: فرشتگان و جبرئيل گرد عالم مى گردند و به همه جاى ها در آيند و به همه خانه هاى مومنان در شوند، خانه اى كه در آن جا ((مى )) بود يا مدمن الخمر بود يا فرزندى عاق بر پدر و مادر يا قاطع رحم بود يا در آن خانه سگى بود يا تصاوير يا كسى كه نماز نكند يا دو مسلمان كه با يكديگر به هجرت باشند و سخن نگويند، فرشتگان در اين خانه ها نروند و از خيرات و بركات اين شب محروم باشند.(76)
# # #
در رفع اين ابهام كه چرا عرشيان توجهى به اين گروه از انسان ها ندارند و چرا بايد از نورانى بودن شب قدر و بركات آن محروم باشند، بايد گفت :
اين گونه افراد با رمضان انسى ندارند و زمينه بهره ورى از بركات اين شب ها را در خود فراهم نياورده اند و روحشان نيز آمادگى پذيرش ملائك و حقيقت برتر از آن روح را ندارند؛ كسى كه در طول يك سال ، با بى بند و بارى زندگى را ادامه داده و از انجام هر خلافى كوتاهى نكرده است ، چگونه مى تواند چشم به شب قدر بدوزد و پذيراى ملائكه گردد؟!
آرى بايد نخست ديو را از جان بيرون راند و آن گاه به انتظار فرود آمدن ملائكه و روح و نيز بارش رحمت الهى نشست ، زيرا وجود زمينه هاى پذيرش از ضروريات محسوب مى گردد.
البته ناگفته نماند كه تزكيه خانه دل از وسوسه هاى ابليس لعين و پاكسازى آن از آلودگى هاى ظلمانى و آنگاه ايجاد زمينه براى تغذيه سالم آن از غذاهاى معنوى و آرامش بخشى ، هم چون ذكر و ياد خدا و توبه و استغفار و تلاوت قرآن و توسل و در نهايت ، درك فيوضات الهى در ليله القدر، بدون توفيق از جانب حق تعالى به دست نمى آيد و روى همين اصل است كه عارف سالك ، مرحوم ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى در المراقبات مى فرمايد:
((از مهم ترين دعاها در ماه رمضان ، اين است كه براى توفيق ((عبادت شب قدر)) زياد دعا كند)) و ما نيز دست به دعا برداشته و گوييم :
پروردگارا، ما را از آنان كه از خيرات و بركات اين شب (ليلة القدر) محرومند، قرار مده و خير دنيا و آخرت را براى ما و پدر و مادر و فرزندانمان مقدر فرما.
اجمالى از وظايف ما در شب قدر
اعمال و وظايف شب هاى قدر را مى توان به دو قسم تقسيم كرد:
1. وظايف مشترك ؛
2. وظايف مخصوص ؛
اينك به برخى از اعمال مشترك در شب هاى قدر اشاره مى كنيم تا آنان كه خواهان خوش كامى و خوش بختى هستند، به انجام آنها بپردازند:
1. غسل
جهت پاكيزگى جسم و صفاى روح و روان ، مستحب است (78) به نيت شب قدر و با قصد تقرب به خدا در اول آن شب ، غسل انجام شود.(79)
سيد ابن طاووس در اقبال به سند خود از امام صادق (عليه السلام ) روايت مى كند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در دهه آخر ماه رمضان هر شب غسل مى كرد.(80)
2. احيا و شب زنده دارى
حضرت باقر العلوم (عليه السلام ) به نقل از آباء كرامش نقل مى كند:
((رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نهى كرد كه از شب بيست و يكم و شب بيست و سوم ، غفلت شود و نهى كرد كه كسى در آن شب بخوابد.))(81)
====================================================================
1- روح ، حقيقتى مافوق ملائكه است ، به دليل در مقابل هم قرار گرفتن آن دو در سوره قدر: (تنزل الملائكه و الروح ). قال ابوبصير: قلت للامام جعفر الصادق (عليه السلام ): جعلت فداك ، الروح ليس هو جبرائيل ؟ قال (عليه السلام ): الروح اءعظم من جبرائيل ، ان جبرائيل من الملائكه و ان الروح هو خلق اءعظم من الملائكه ، اءليس يقول الله تبارك و تعالى : (تنزل الملائكه و الروح )؟ (تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 638 و تفسير برهان ، ج 4، ص 481). بعضى گفته اند: صنفى از ملائكه را روح گويند، كه آنها را ديگر ملائكه نبينند، مرگ در شب قدر، برخى هم آن را به معناى رحمت گرفته اند؛ بعضى ديگر نيز آن را به وحى تفسير كرده اند. ((براى اطلاع بيشتر رك : تفسير محمد مومن مشهدى بر جزء سى ام ؛ حسين بن احمد حسينى شاه عبدالعظيمى ، تفسير اثنى عشرى ، ج 14، ص 201؛ سيد عبدالحسين طيب ، اطيب البيان ، ج 14، ص 180؛ تفسير نمونه ، ج 27، ص 177؛ محمد صادقى ، الفرقان ، ج 3، ص 382)).
2- در پاره اى از نسخه ها: ((شب قدر است و طى شد نامه هجر)) است .
3- ديوان حافظ، به تصحيح محمد قزوينى ، غزل 251، ص 170.
4- محمد رضا حكيمى ، خورشيد مغرب ، ص 127 و 128، با كمى تغيير.
5- در اين كه عدد هزار براى تعداد است يا تكثير، بين مفسران ، اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضى همانند عدد هفت و هفتاد كه در قرآن براى كثرت استعمال شده است براى تكثير مى دانند و برخى آن را براى تعداد دانسته و مى گويند: اصولا عدد هميشه براى تعداد است ، مگر اين كه قرينه روشنى بر تكثير باشد.
6- ملا محسن فيض كاشانى ، تفسير صافى ، ج 5، ص 352 و بحار الانوار، ج 95، ص 49.
7- ابوالفضل رشيد الدين ميبدى ، كشف الاسرار و عدة الابرار، ج 10، ص 64.
8- امام خمينى ، پرواز در ملكوت ، ص 226.
9- حسن بصيرى ، ارمغان مور، ص 25.
10- برگرفته از خطبه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در روز جمعه آخر ماه شعبان .
11- ديوان ابن السيف ، ج 5، ص 31.
12- جواد محدثى ، سيناى نياز، ص 147، با كمى تصرف .
13- ر.ك : دعاى روز 27 رمضان .
14- سيد محمد حسين طباطبايى ، سنن النبى ، ص 296.
15- بحار الانوار، ج 94، ص 10.
16- العروسى الحويزى ، تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 615.
17- ديوان حافظ، به اهتمام محمد قزوينى و دكتر قاسم غنى ، ص 124.
18- رك : محدث قمى ، فوائد الرضويه ، ص 10؛ محمد تنكابنى ، قصص العلماء، ص 118؛ رضا مختارى ، سيماى فرزانگان ، ج 3، ص 167.
19- قال ابوعبدالله (عليه السلام ): قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ان الله عزوجل اختار من الايام ، الجمعه و من الشهور، شهر رمضان و من الليالى ، ليله القدر و اختارنى على جميع الانبياء و اختار منى عليا و فضله عليا و فضله على جميع الاوصياء. ((ر.ك : وسائل الشيعه ، ج 5، ص 67؛ بحار الانوار، ج 9، ص 160؛ ينابيع الموده ، ص 486.))
20- قال السائل : يابن رسول الله ، كيف اعرف و ان ليله القدر تكون فى كل سنة ؟
21- مجموعه رسائل و مقالات فلسفى ، به تصحيح غلامحسين رضانژاد (مقاله شب قدر.)
22- ادبيات فارسى ، بر مبناى تاءليف استورى ، ترجمه برگل ، ج 1، ص 173.
23- معجم مولفى الشيعه ، ص 321.
24- علامه شيخ محمد شلتوت مى نويسد:
((در سال هاى اخير، عادتى ميان مسلمانان پيدا شده ، آن اين است كه يكى از شب هاى ماه رمضان را به عنوان ((شب قدر)) احيا مى دارند و مى پندارند كه اين معناى همان شب زنده دارى است كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره اش چنين فرمود: كسى كه شب قدر را از روى ايمان و اخلاص احيا بدارد، خداوند تمام گناهان او را مى آمرزد.))
25- حج (22)، آيه 74.
26- شيخ طوسى ، التبيان ، ج 10، ص 385؛ فتح القدير، ج 5، ص 472 و مجمع البحرين ، ماده قدر.
27- طلاق (65) آيه 7.
28- در اين خصوص آيه الله شيخ جعفر شوشترى در فوائد المشاهد گويد: ((بعضى اشكال كرده اند كه ملائكه زياده از حد است و محال است كه زمين گنجايش آنها را داشته باشد و جواب داشته شده كه قبيل ، قبيل نازل مى شوند؛ يعنى يك طايفه مى آيند و عروج مى كنند و بعد از آن ، طايفه ديگرى مى آيند.))
و افزوده است ، براى نازل شدن ملائكه و روح در شب قدر، چند وجه وجود دارد: اول آن كه : اين نازل شدن براى خصوصيتى است كه خداوند عالم براى زمين قرار داده است ، در خصوص اين شب قدر.
دوم آن كه : نازل مى شوند براى ملاحظه كردن پاره اى از عبادات كه در زمين است و در آسمان نيست ، مثل : ((اطعام فقرا و مساكين )) زيرا كه اين عبادت بزرگ در آسمان ها نيست ، لذا براى بزرگى شاءن اين عبادت به زمين نازل مى شوند تا اطعام بر فقرا و مساكين را ببينند…
سوم آن كه : نزول ملائكه در شب قدر براى شنيدن گريه و ناله هاى گناهكاران است ، زيرا آنها از فرمايش خداوند تعالى انين المذنبيين احب الى من تسبيح المسبحين . دانسته اند كه ناله گناهكاران افضل از تسبيح تسبيح كنندگان است و چون در آسمان ها اهل معصيت نيست كه ناله او را در مقام توبه بشنوند، لذا به زمين مى آيند تا اين عبادت را ببينند و در حديث است كه حضرت جبرئيل (عليه السلام ) با ناله كنندگان مصافحه مى كند و ملائكه بر او سلام مى كنند و علامت مصافحه سيد ملائكه (حضرت جبرئيل ) آن است كه در شخص رقتى حاصل مى شود و نورانيتى پيدا مى گردد.
29- نگارنده ، اين چند سطر را مديون تذكر دانشمند محترم ، حجه الاسلام محمد على سرافراز است .
30- روضه كافى ، ص 118.
31- تفسير منهج الصادقين ، ذيل تفسير سوره قدر.
32- طبرسى ، مجمع البيان ، ج 10، ص 518.
33- محمد جمال الدين القاسمى ، تفسير القاسمى ، ج 17، ص 218.
34- تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 620؛ البرهان فى تفسير القرآن ، ج 4، ص 488 و مجمع البيان ، ج 10، ص 518.
35- سيوطى ، الدر المنثور، ج 6، ص 371.
36- اصول كافى .
37- قدر (97)، آيه 4.
38- دخان (44)، آيه 4.
39- قدر (97)، آيه 5.
40- ابوالفضل ميبدى ، كشف الاسرار، ج 10، ص 559.
41- فيض القدير، ج 2، ص 158 و كتاب التاج ، ج 2، ص 79.
42- صحيح بخارى ، ج 3، ص 61، كتاب الصوم ، باب معرفه ليله القدر.
43- فتح البارى ، ج 4، ص 233 و كافى ، ج 6، ص 7.
44- الدر المنثور، ج 6، ص 371؛ التاج ، ج 2، ص 79 و فيض القدير، ج 2، ص 158.
45- اصول كافى ، ج 1، ص 258.
46- تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 918؛ و نيز رك : مجمع البيان .
47- بحار الانوار، ج 40، ص 54.
48- الصحيفه السجاديه ، ص 66 و مصباح المتهجد، ص 607.
49- خداوند يكى از شب هاى ماه رمضان را بر شب هاى هزار ماه برترى داد و آن شب با فضيلت را شب قدر ناميد.
50- نور الثقلين ، ج 5، ص 618.
51- مثلا زمخشرى در كشاف مى گويد: ارتقاى فضيلت شب قدر تا اين حد، علتش وجود مصالح دينى است ، از قبيل نزول ملائكه و روح و تفضيل هر امرى از روى حكمت .
52- يعنى عمل در شب قدر بهتر از عمل در هزار ماهى است كه شب قدر در آن نباشد.
53- الكافى ، ج 1، ص 248 و بحار الانوار، ج 25، ص 80.
54- رك : محمد ثقفى تهرانى ، تفسير روان جاويد و على بن ابراهيم قمى ، تفسير قمى .
55- ملا محسن فيض كاشانى ، تفسير صافى ، ج 5.
56- قال محمد بن على الباقر لابنه جعفر عليهما السلام : ان الله حبا ثلاثه اشياء فى ثلاثه اشياء، خباء رضاه فى طاعته ، فلا تحقرن من الطاعه شيئا فلعل رضاه فيه ، و خباء سخطه فى معصيته ، فلا تحقرن من المعصيه شيئا فلعل سخطه فيه . و خباء اولياءه فى خلقه ، فلا تحقرن احدا فلعله ذلك الولى . ((سيد محسن امين ، اعيان الشيعه ، ج 1، ص 658، به نقل از نثر الدرر.))
57- شيخ عباس قمى ، سفينه البحار، ج 2، ص 411 و بحار الانوار، ج 94، ص 5. شرح نهج البلاغه ، ج 20، ص 154.
58- خطيب شربينى ، تفسير السراج المنير، ج 4، ص 567.
59- شيخ طوسى ، التبيان ، ج 1، ص 385؛ التاج ، ج 2، ص 3 و فتح البارى ، ج 4، ص 232.
60- رك : طبرسى ، مجمع البيان ، ج 10، ص 520 و كاشانى ، منهج الصادقين ، ج 10، ص 308.
61- گفتنى است كه پيامبر و ائمه طاهرين مسلما زمان شب قدر را مى دانسته اند؛ لذا هنگامى كه از امام (عليه السلام ) سوال مى شود كه آيا شما مى دانيد چه شبى ، شب قدر است ؟ مى فرمايند: چگونه نمى دانيم ، در حالى كه ملائكه در آن شب ما را طواف مى كنند! ((رك : تفسير برهان ، ج 4، ص 488؛ نور الثقلين ، ج 5، ص 639 و بصائر الدرجات ، ص 221.))
62- سيد محمد باقر حجتى ، پژوهشى در تاريخ قرآن ، ص 39.
63- احكام القرآن ، ج 2، ص 239، به نقل مرحوم مغنيه در التفسير الكاشف ، ج 7، ص 591.
64- اين قول در بين برادران عامه مشهور است . رك : التاج ، ج 2، ص 8؛ محمد حسين طباطبايى ، الميزان ، ج 20، ص 474 و طبسى ، زاد المعاد، ص 180.
65- دخان (44)، آيه 3.
66- تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 621، به نقل از كافى ، ص 157.
67- تفسير السراج المنير، ج 4، ص 566 و بحارالانوار، ج 94، ص 10.
68- وسائل الشيعه ، ج 7، ص 262؛ بحارالانوار، ج 94، ص 9 و دعائم الاسلام ، ج 1، ص 282؛ تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 626.
69- خصال ، ج 2، ص 102 و بحارالانوار، ج 94، ص 16.
70- روضة الواعظين ، ص 348.
71- بحارالانوار، ج 94، ص 4 و مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 474.
72- الكافى ، ج 2، ص 628.
73- اقبال الاعمال ، ص 206.
74- … و لا يدع مومنا و لا مومنه الا سلم عليه ، الا مدمن الخمر و آكل لحم الخنزير و المضمخ (بوى خوش بر خويشتن آلودن ) بالزعفران . (تاءويل الآيات الباهره ، ج 2، ص 816).
75- تفسير نور الثقلين ، ج 5، ص 615، به نقل از مجمع البيان ، و من لا يحضره الفقيه ، ج 1، ص 159.
76- كشف الاسرار، ج 10، ص 656.
77- حافظ.
78- يحيى بن سعيد در نزهه الناظر، ص 14. غسل هاى مستحبى را 45 غسل مى داند.
79- وسائل الشيعه ، ج 2، ص 936.
80- سيد محسن امين ، مفتاح الجنات ، ج 3، ص 283.
81- دعائم الاسلام ، ج 1، ص 281 و بحارالانوار، ج 97، ص 4.
82- امالى طوسى ، ص 676 و بحارالانوار، ج 97، ص 4.
83- بقره (2) آيه 222.
84- الطريق الى الله ، ص 172 و 173.
85- نهج البلاغه (فيض الاسلام )، ح 409؛ وسائل ، ج 6، ص 77 و المحجة البيضاء، ج 7، ص 63.
86- كفعمى ، المصباح ، ص 585 و بحارالانوار، ج 95، ص 148.
87- مائده (5)، آيه 35.
88- سيد ابن طاووس ، الاقبال بالاعمال الحسنه ، ص 186.
89- حسين نورى ، نجم الثاقب ، ص 510.
90- وسائل الشيعه ، ج 18، ص 474.
91- وسائل الشيعه ، ج 4، ابواب الدعاء، باب 31، حديث 1.
92- وسائل الشيعه ، ج 4، ابواب الدعاء، باب 31، حديث 3.
93- شيخ طوسى ، الامالى ، ج 1، ص 157.
94- شيخ طوسى ، الامالى ، باب 5، ح 4.
95- اعراف (7)، آيه 55.
96- محمد رضا حكيمى و ديگران ؛ الحياة ، ج 1، ص 238.
97- شرايط ديگرى نيز در كتب مربوطه ، از قبيل عدة الداعى و وسائل الشيعه آمده است كه علاقه مندان به آنها رجوع فرمايند.
98- نمل (27)، آيه 62.
99- وسائل الشيعه ، ج 1، باب 96، جهاد النفس ، روايت 2.
100- سيد محمد حسين طباطبايى ، سنن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم )، ص 299 و وسائل الشيعه ، ج 7، ص 397.
101- صدوق ، الامالى ، ص 747، مفاتيح الجنان ، 222.
102- حسن حسن زاده آملى ، هزار و يك كلمه ، ص 673.
103- الوافى ، ج 1، باب مجالسة العلماء و صحبتهم ، ص 46.
104- فرازهايى از زندگانى خاتم المجتهدين شيخ انصارى (رحمه الله عليه )، ص 46.
105- سيد نعمت الله حسينى ، مردان علم در ميدان عمل ، ص 60 و ذبيح الله محلاتى ، اختران تابناك ، ج 1، ص 134.
106- رك : شيخ جعفر شوشترى ، فوائد المشاهد.
107- عن ابى عبدالله انه قال : لو قراء رجل ليله ثلاث و عشرين من شهر رمضان (انا انزلناه فى ليلة القدر) الف مرة ، لاصبح و هو شديد اليقين بالاعتراف بما يخص به فينا، و ما ذلك الا شى ء عاينه فى نومه . ((تحفة الزائر، ص 203 و مفتاح الجنات ، ج 3، ص 278.))
108- سيد قطب ، فى ظلال القرآن ، ج 8، ص 628؛ ميرزا حسين نورى ، مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 458 و روضه الواعظين ، ص 349.
109- مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 456 و الاقبال بالاعمال الحسنه ، ص 417.
110- مستدرك الوسائل ، ج 7، ص 455.
111- فضائل الاءشهر الثلاثه ، ص 138؛ روضه الواعظين ، ج 5، ص 349 و بحارالانوار، ج 95، ص 168.
112- بحارالانوار، ج 96، ص 167.
113- صدوق ، ثواب الاعمال ، ص 171؛ بحارالانوار، ج 96، ص 319 و احمد بن محمد حلى ، عدة الداعى ، ص 92.
114- الاقبال بالاعمال الحسنه ، ص 440 و بحارالانوار، ج 95، ص 66.
115- كامل الزيارات ، ص 184 و بحارالانوار، ج 95، ص 166.
116- مجموعه الاخبار، ص 70، به نقل از لئالى .
117- محمد بن محمد رضا قمى مشهدى ، تفسير كنز الدقائق ، ج 14، ص 372 و تاءويل الآيات الباهرة ، ج 2، ص 7 – 8.
118- مجمع البيان ، ج 5، ص 516، طبق نقل تفسير كنز الدقائق ، ج 14، ص 354.