عقیده شیعه نسبت به خلافت
باور مادرباره خلافت این است که خلافت ولایتی الهی مانند نبوت است .گرچه وحی فقط به پیامبر نازل میگردد.کار خلیفه چند چیز است:
تبلیغ وبیان ، تفصیل مجمل ، تفسیر معضلات ، تطبیق دادن کلمات بر مصادیق و جزئیات ، جنگ بر اساس تاویل همانگونه که پیامبر بر اساس تنزیل می جنگید ، اظهار انچه پیامبر به عللی نتوانسته به مردم برساند.
آن علل عبارتند از:
1- یا هنوز وقت عمل به آن نرسیده بوده
2- یا مردم ظرفیت آن را نداشتند
پس هر یک از نصب پیامبر و خلیفه لطفی از جانب خداست و این لطف که به معنی نزدیک کردن بندگان به خدا و دور کردن انان از معصیت است بر خلیفه واجب است.
حال چون خداوند عنایت و توجهی به بندگان دارد بر خود لازم دانسته که به انها نیکی کند وبرای انها جز خیر و سعادت را انتخاب نکند.پس باید کسی را برای پیشوائی انان انتخاب کند که از عهده این کار سنگین براید ودر همه وظایف مانند پیامبرش عمل کند. پس جایز نیست که بعد از پیامبر، امت را رها کند!
با این تفاسیر جالب لینجاست که عده ای از جمله عبدالله ابن عمر از پدرش درخواست خلیفه بعد از خود را میکند و میگوید که امت را مانند گوسفندان بی چوپان رها نکند!(مسلم ج4 ص 102)
همچنین عایشه که به ابن عمر میگوید که : به پدرت سلام برسان و بگو امت را بدون سرپرست رها نکند که من از فتنه در این امت میترسم!(الامامت والسیاست)
و همچنین معاویه که در خلیفه قرار دادن یزید به این حکم عقلی مسلم تمسک میکند! (تاریخ طبری)
حال این جماعت در مورد خلیفه بلا فصل بعد از پیامبر سریعا به سقیفه رفته و میگویند پیامبر برای خود جانشین تعیین نکرده است و ما باید از بین خودمان خلیفه تعیین کنیم.!!
جالب تر از ان اینکه خدا پیامبر را مبعوث میکند و بعد از او امت را رها میکند ولی امثال خلفای اول و دوم و حتی معاویه از خدا بهتر فهمیدند(نعوذ بالله) و خلیفه بعد از خود را معرفی وبرای او بیعت گرفتند!!!
منبع: کتاب گزیده الغدیر