قصیده میمیه از هاشمیات
من لقب متیّم مستهام غیر ماصبوه ولا احلام
چه کسی است برای دلی که به خاطر عشق برده و سرگردان شده است به جز عشق و ارزوها
صاعد غلام کمیت میگوید :ما بر ابو جعفر محمد بن علی علیه السلام وارد شدیم و کمیت این قصیده را خواند حضرت دو بار فرمودند: خدایا کمیت را بیامرز.
قصیده بائیه از هاشمیات
طربت و ماشوق الی البیض اطرب ولا لعبا منیّ وذوالشیب یلعب
به طرب امدم و این طرب من به خاطر اشتیاق به زنان سفید روی و نیز به خاطر بازی کردن نیست ایا صاحب موی سفید بازی میکند؟
ابوالفرج از ابراهیم بن سعد اسدی که پسر برادر کمیت است نقل کرده که گفته : پیامبر را در خواب دیدم ایشان فرمودند چیزی از شعر عمویت را به خاطر داری ؟ من گفتم اری فرمودند بخوان و من قصیده بائیه را خواندم و وقتی به این بیت رسیدم:
فمالی الاّ ال احمد شیعة ومالی الاّ مشعب الحق مشعب
من نیستم مگر شیعه ال احمد و عقیده ای ندارم جز راه حق.پس حضرت فرمودند: وقتی صبح شد به او سلام برسان و بگو همانا خداوند تو را به خاطر این قصیده امرزید.
قصیدا لامیّه از هاشمیات
الا هل عّم فی رایه متامل و هل مدبر بعد الا ساءة مقبل
اگاه باشید ایا کسی که در رای و نظرش کور است تامل می کند و ایا کسی که بعد از ظلم پشت کرده برمی گردد؟
ابوالفرج نقل کرده که :کمیت در ایام تشریق در منی از ابو جعفر محمدبن علی علیه السلام اجازه ورود خواست حضرت اجازه فرمودند .کمیت گفت فدایت شوم در مورد شما شعری سروده ام .حضرت فرمودند بخوان و این قصیده را خواند تا رسید به این بیت : یطیب به الرامون عن قوس غیرهم ………. یعنی : تیر اندازان از کمان غیر خود به او تیر انداختند پس این اخرین کسی است که گمراهی از اولین کس به او رسیده است. پس حضرت دو دست خود را بلند کردند و فرمودند :خدایا کمیت را بیامرز. بعد کمیت قصیده خود را که درباره امام حسین است را سرود که معنی ان این است : گویا حسین را میبینم که خنده کنندگان پیرامون او هستند و شمشیرهای انان انچه را شخص جداکننده می چیند انجام میدهندو پیامبر از انان مخفی بود و فقدان او بر مردم مصیبتی بود که در انجا بزرگ نبود .پس من هیچ تنها و بی کس شده به خاطر مصیبت را ندیدم که وقتی یاری نمی شود یاری دادن به او واجب تر از او باشد. پس امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند : خدایا کمیت را بیامرز و انقدر به او بده تا راضی گردد.
منبع : کتاب گزیده الغدیر