امام حسين عليه السلام در روايات (1)
- بهدست: Admin
- دستهبندی: مكتب اهل البيت (ع)
- برچسبها: امام, حسين, روايات
امام حسين عليه السلام در روايات (1)
قال الله تعالی:
اما انه سيد الشهداء من الاولين و الاخرين فی الدنيا و الاخره و سيد شباب اهل الجنه من الخلق اجمعين [1]
آگاه باش که حسين سيد شهيدان از اولين و آخرين در دنيا و آخرت است و او سيد جوانان اهل بهشت از ميان همگی خلق است.
قال رسول الله- صلی الله عليه و آله:
ان للحسين فی بواطن المومنين معرفه مکتومه[2]
حقيقت آنکه حسين را در سينه های مومنان معرفتی نهفته باشد.
قال رسول الله- صلی الله عليه و آله:
حسين منی و انا من حسين. احب الله من احب حسينا. حسين سبط من الاسباط.[3]
حسين از من است و من از حسين. خداوند دوست می دارد آن کس را که حسين را دوست بدارد. حسين سبطی از سبطها ست.
قال رسول الله- صلی الله عليه و آله:
من احب ان ينظر الی احب اهل الارض الی اهل السماء، فلينظر الی الحسين.[4]
هر کس دوست دارد محبوبترين اهل زمين را نزد اهل آسمان ببيند، پس حسين را بنگرد.
قال الباقر- عليه السلام:
نظر النبی- صلی الله عليه و آله- الی الحسين بن علی- عليهما السلام- و هو مقبل. فاجلسه فی حجره و قال: ان لقتل الحسين حراره فی قلوب المومنين لا تبرد ابدا. ثم قال عليه السلام: بابی قتيل کل عبره. قيل: و ما قتيل کل عبره يابن رسول الله؟ لا يذکره مومن الا بکی.[5]
پيامبر- صلی الله عليه و آله- نگاهی به حسين بن علی- عليهما السلام- کرد در حالی که او می آمد. پس او را در آغوش خود نشاند و فرمود: حقيقت آنکه برای قتل حسين سوزشی است در دلهای مومنان که هرگز به سردی نرود. آن گاه امام باقر- عليه السلام- فرمود: پدرم به فدای آن کشته اشک! گفتند: کشته اشک چه باشد ای فرزند رسول الله؟ فرمود: هيچ مومنی او را ياد نکند جز آنکه بگريد.
قال الرضا- عليه السلام:
ان المحرم شهر کان اهل الجاهليه يحرمون فيه القتال. فاستحلت فيه دماونا. و هتک فيه حرمتنا. و سبی فيه ذرارينا و نساونا. و اضرمت النيران فی مضاربنا. و انتهب ما فيها من ثقلنا. و لم ترع لرسول الله حرمه فی امرنا.
ثم قال عليه السلام: کان ابی- عليه السلام- اذا دخل شهر المحرم لا يری ضاحکا و کانت الکآبه تغلب عليه حتی يمضی منه عشره ايام. فاذا کان يوم العاشر، کان ذلک اليوم مصيبته و حزنه و بکائه و يقول: هو اليوم الذی قتل فيه الحسين- عليه السلام.[6]
براستی محرم ماهی است که مردمان عهد جاهليت جنگ و خونريزی را در آن حرام می شمردند، ليکن خونهای ما را در اين ماه حلال شمردند. و حرمت ما را شکستند و زنان و فرزندان ما را به اسارت کشيدند و آتش در خيمه های ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتيم به يغما بردند و حرمت رسول الله را در امر ما نگاه نداشتند.
سپس فرمود: آن گاه که ماه محرم فرا می رسيد، ديگر پدرم خندان ديده نمی شد و حزن و اندوه بر او چيره می گشت تا آنکه ده روز بگذرد. و هنگامی که دهمين روز فرا می رسيد، آن روز، روز مصيبت و حزن و گريه ايشان بود، و فرمود: آن روز، روزی است که حسين- عليه السلام- کشته شد.
قال عبدالله بن فضل بن الهاشمی:
قلت لابی عبدالله- عليه السلام: يابن رسول الله، کيف صار يوم عاشوراء يوم مصيبه و غم و جزع و بکاء دون اليوم الذی قبض فيه رسول الله- صلی الله عليه و آله- و اليوم الذی ماتت فيه فاطمه- عليها سلام- و اليوم الذی قتل فيه امير المومنين- عليه السلام- و اليوم الذی قتل فيه الحسن- عليه السلام- بالسم؟
فقال: ان يوم الحسين- عليه السلام- اعظم مصيبه من جميع سائر الايام. و ذلک ان الاصحاب الکساء الذين کانوا اکرم الخلق علی الله- عز و جل- کانوا خمسه. فلما مضی عنهم النبی- صلی الله عليه و آله- بقی اميرالمومنين و فاطمه و الحسن و الحسين- عليهم السلام. فکان فيهم للناس عزاء و سلوه. فلما مضت فاطمه- عليها سلام- کان في امير المومنين و الحسن و الحسين للناس عزاء و سلوه. فلما مضی اميرالمومنين- عليه السلام- کان للناس فی الحسن و الحسين عزاء و سلوه. فلما مضی الحسن – عليه السلام- کان للناس فی الحسين عزاء و سلوه. فلما قتل الحسين- عليه السلام- لم يکن بقی من اصحاب الکساء احد للناس فيه بعده عزاء و سلوه. فکان ذهابه کذهاب جميعهم. کما کان بقاوه کبقاء جميعهم. فلذلک صار يومه اعظم الايام مصيبه.[7]
به امام صادق- عليه السلام- گفتم: يابن رسول الله، از چه روی روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و جزع و گريه باشد ولی روزهای رحلت رسول الله- صلی الله عليه و آله، وفات فاطمه- عليها سلام، قتل اميرالمومنين- عليه السلام- و کشته شدن حسن- عليه السلام- به زهر، همانند آن روز نباشد؟
حضرت فرمود: مصيبت روز حسين- عليه السلام- از جميع روزها بزرگتر باشد. چه، اصحاب کسا که گراميترين خلق نزد الله عز و جل بودند، پنج تن بودند. چون پيامبر- صلی الله عليه و آله- دار فانی را وداع گفت، اميرالمومنين و فاطمه و حسن و حسين- عليهما السلام- در ميان مردم بودند و تسلی بخش آنان. و وقتی فاطمه- عليها سلام- از دنيا رفت، اميرالمومنين و حسن و حسين موجب تسلی مردم می شدند. و آن گاه که اميرالمومنين- عليه السلام- به سرای باقی شتافت، حسن و حسين- عليهما السلام- ديده مردم را روشن می کردند. و هنگامی که حسن- عليه السلام- درگذشت، مردم به وجود حسين- عليه السلام- تسلی می يافتند. و زمانی که حسين- عليه السلام به شهادت رسيد، از اصحاب کسا کسی باقی نماند تا مردم را تسلی بخش باشد. پس، درگذشت آن حضرت، مثل درگذشت جميع آن بزرگواران بود، چنانکه بقای او مانند بقای همه ايشان. از اين رو مصيبت روز آن حضرت بزرگترين مصائب باشد.
قال الرضا- عليه السلام:
من ترک السعی فی حوائجه يوم عاشوراء، قضی الله له حوائج الدنيا و الاخره. و من کان يوم عاشوراء يوم مصيبته و حزنه و بکائه، جعل الله عز و جل يوم القيامه يوم فرحه و سروره و قرت بنا فی الجنان عينه. و من سمی يوم عاشوراء يوم برکته و ادخر فيه لمنزله شيئا لم يبارک له فيما ادخر و حشر يوم القيامه مع يزيد و عبيدالله بن زياد و عمر بن سعد لعنهم الله الی اسفل درک من النار.[8]
هر کس در روز عاشورا سعی برای حوائجش را ترک کند، خداوند نيازمنديهای دنيا و آخرت او را برآورده کند. و هر کس روز عاشورا روز مصيبت و حزن و گريه او باشد، خداوند روز قيامت را روز شادی و سرور او قرار دهد و چشمش در بهشت به ما روشن شود. و هر که روز عاشورا را روز برکت نامد و برای منزلش چيزی ذخيره کند، در آن چيز برکت نباشد و به روز قيامت با يزيد و عبيدالله بن زياد و عمربن سعد – لعنهم الله تعالی- به زيرين مرتبه آتش محشور شود.
قال الرضا- عليه السلام:
يابن شبيب! ان سرک ان تسکن الغرف المبنيه فی الجنه مع النبی و آله- صلوات الله عليهم- فالعن قتله الحسين.[9]
ای پسر شبيب! اگر خوش داری در غرفه های ساخته شده در بهشت با پيامبر و آلش- صلوات الله عليهم- جای بگيری، بر قاتلان حسين لعنت کن.
قال داود الرقی:
کنت عند ابی عبدالله- عليه السلام- اذ استسقی الماء. فلما شربه رايته و قد استعبر، و اغرورقت عيناه بدموعه. ثم قال: يا داود! لعن الله قاتل الحسين! فما انغص ذکر الحسين للعيش! انی ما شربت ماءا باردا الا و ذکرت الحسين. و ما من عبد شرب الماء فذکر الحسين- عليه السلام- و لعن قاتله، الا کتب الله له و محا عنه مائه الف سيئه و رفع له مائه الف درجه ، و کان کانما اعتق مائه الف نسمه، و حشره الله يوم القيامه ابلج الوجه.[10]
نزد امام صادق- عليه السلام- بودم که حضرتش آب طلبيد. چون آب را نوشيد، ديدم گريه کرده و چشمانش پر از اشک شده است. آن گاه فرمود: ای داود! خداوند قاتل حسين را لعنت کناد! ياد حسين چقدر تيره کننده زندگی است! براستی من آب سردی ننوشيده ام جز آنکه حسين را ياد کرده ام. و جز اين نيست که هر کس آب بنوشد، آن گاه حسين را ياد کند و قاتلش را نفرين فرستد، خداوند برايش صد هزار حسنه نويسد و صد هزار سيئه از او بزدايد و صد هزار درجه او را بالا برد و مثل آن باشد که صد هزار بنده آزاد کند و خداوند او را به رو ز قيامت با چهره ای گشاده محشور سازد.
______________________________________________________________________________________
[1] کامل الزيارات/70
[2] الخرائج و الجرائح/842/2
[3] کامل الزيارات/52 و 53
[4] مناقب ابن شهر آشوب/ 73/4
[5] مستدرک الوسائل/318/10
[6] امالی الصدق/111
[7] علل الشرايع/225-227
[8] املی الصدوق/ 112
[9] امالی الصدوق/113
[10] امالی الصدوق/ 122
بدون دیدگاه