ایا امام غائب فائده ای دارد؟ ( بياني نو درباره ” خورشيد پشت ابر” )
1– فوائدي كه مردم از خورشيد مي برند اگرچه پشت ابرها باشد به اندازه اي است كه هيچ كس نمي تواند منكر ان باشد و بگويد به اين علت كه خورشيد , پشت ابر مانده است هيچ اثري ندارد. حال انكه بزرگترين ثمره خورشيد گرما و نور ان وبه عبارت ديگر ممانعت از نابودي حيات روي اين كره خاكي است و دوره هاي يخبندان در اثر عدم انتفاع از نورخورشيد بوده است.
2– گاهي پنهان بودن خورشيد در ميان ابرها بنا به مصالحي از اشكار بودنش بهتر است.
3– شعاع خورشيد به اندازه نبود موانع در خانه ها مي تابد. نور وجود مقدس امام نيز به اندازه استفاده انسانها بر قلب انها مي تابد.
4– همانطور كه مردم منتظرند خورشيد از پشت ابر بيرون بيايد چنين تعبيري اشاره به مساله انتظار و ظهور خورشيد اسمان هدايت دارد.
5– كساني كه منكر وجود خورشيد پشت ابر هستند استدلالاتشان به بادي بند است كه ابرها را حركت دهد. منكران وجود امام نيز تمام صغري و كبراهايشان به نسيمي كه از ناحيه خداوند عزوجل اذن خروج دهد, از هم خواهد پاشيد. ان شاءالله علاوه بر اينها طبق برخي روايات, اگرچه امام عصر در نهايت خفا و پنهاني زندگي مي كند ولي با بصيرت و بينايي كامل در حل و فصل امور ضروري مردم و دفاع از حوزه مقدسه اسلام كوشش مي نمايد و از مشكلات مسلمين گره گشايي مي كند. از گرفتاران دادرسي مي نمايد و تشكيلاتي را كه زيان بخش تشخيص مي دهد, بر هم مي زند و مقدمات تاسيس اجتماعات ضروري و سودمند را فراهم مي كند. از طرف گنهكاران استغفار مي نمايد و دعاي خير او راه گشاي بسياري از پيروانش است.
از داستانهاي زيادي معلوم مي شود كه امام زمان دخالت مستقيم در بسياري از امور مهم دارند و هر جا لازم باشد به ياري شيعيان خويش مي شتابند. به عنوان مثال در جريان اناري كه توسط وزير سني بر عليه شيعيان طرح ريزي شده بود تنها كسي كه گره از كار انان باز كرد وجود مقدس صاحب الامر بود و در جريان انقلاب و دفاع مقدس نيز امداد و ياري امام زمان روشن تر از ان است كه بشود انكار كرد. مطالبي را دراين خصوص نقل كرده اند كه به نمونه اي اشاره مي شود:
مرحوم حجه الاسلام سيد محمد كوثري نقل كردند:
يك روز من منزل اقاي فاضل لنكراني از استادان حوزه علميه قم بودم و يكي از فضلاي مشهد هم انجا بودند. ايشان به نقل از يكي از دوستانشان تعريف كردند كه در نجف اشرف در خدمت امام بوديم و صحبت از ايران به ميان امد من گفتم اين چه فرمايش هايي است كه در مورد بيرون كردن شاه از ايران مي فرماييد؟! يك مستاجر را نمي شود از خانه بيرون كرد ان وقت شما ميخواهيد شاه ممكلت را بيرون كنيد؟!
امام سكوت كردند. من فكر كردم شايد عرض مرا نشنيده اند. سخنم را تكرار كردم.امام بر اشفتند و فرمودند: فلاني! چه مي گويي؟ مگر حضرت بقيه الله, امام زمان (عج) به من ( نستجير الله ) خلاف مي فرمايند, شاه بايد برود. (1)
عمرم تمام گشت ز هجران روي تو
ترسم شها به خاك برم ارزوي تو
با انكه روي ماه تو از ديده شد نهان
عشاق را هيمشه بود ديده سوي تو
خورشيد چهره ات چو نهان شد ز چشم خلق
شد روزشان سياه از اين غم چوموي تو
تا كي ز هجر روي تو سوزيم همچو شمع
شبها زياد روي تو و گفتگوي تو
بياني نو درباره ” خورشيد پشت ابر”
مفاهيمي همچون “زير” “بالا” “جلو” و “پشت” را مفاهيم اضافي مي گويند.يعني نسبت به چيزي و با در نظر گرفتن مكاني, معنا پيدا مي كنند. انچه از معناي “پشت” ظاهر است اين است كه اگر كسي مثلا به پرده اي نزديك باشد, به او مي گويند پشت پرده است. نه اينكه كسي نيم متر پشت پرده باشد و ديگري 100 متر از ان فاصله داشته باشد اگر چه نسبت به هم پشت پرده اند ولي در عرف به ان شخصي كه نزديك است مي گويند كه پشت پرده است.
سؤال مي شود كه ايا ابر به خورشيد نزديك است يا به زمين؟
انچه معلوم و مسلم است اين است كه فاصله زمين به ابر خيلي كمتر از فاصله خورشيد نسبت به ابر است. با عنايت به اين مطلب است كه مي شود گفت كه خورشيد در واقع پشت ابر نيست بلكه اين زمين است كه پشت ابر است و مطلب عجيب تر انكه ايا ابراز خورشيد بر خاسته است يا از زمين؟ بله بر اثر تابش خورشيد است ولي اين تبخير به خاطر كم ظرفيت بودن زمين و ناتوان بودن اجزاء ان يعني اب است. لذا مي توان گفت كه اينكه به خاطر وجود ابر زمين از تابش خورشيد كمتر بهره مي برد تقصير خود زمين است و چه زيباست اين شعر حافظ كه:
ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
و چه زيبا سروده است فيض كاشاني:
گفتم كه روي ماهت از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابي ورنه رخم عيان است
خود حضرت امام زمان نيز در توقيعي چنين فرموده اند : استفاده و بهره وري از خود من در زمان غيبت كبري همانند استفاده از خورشيد در يك روز ابري است. اگاه باشيد كه وجود من موجب بقاي كره زمين و امان براي همه مخلوقات است همچنان كه ستارگان موجب امان اهل اسمانند. (2)
ثانيا: وقتي كه ظلم و ستم تمام دنيا را فراگير و مظلومان و مستضعفان پناهگاهي جز منجي واقعي نداشته باشند اگر كسي قائل و معتقد به غيبت باشد و منتظر ظهور همين انتظار مايه اميدواري و ارامش دلهاي انان است و مي توان گفت در چنين دنيايي كه سايه تاريك ياس و نا اميدي بر دلها خيمه زده است تنها نوري كه ياس را به اميد تبديل مي كند مفهوم انتظار است. ايمان به منجي غائب مرهم زخم هاي مظلومان است. استمداد از اين مساله را از سقوط در وادي هولناك ياس نجات مي دهد و چه ثمري بالاتر از اين.
مفهوم غيبت و انتظار انسان را به فكر وا مي دارد كه چرا ما لياقت ظهور امام را نداريم ودر نتيجه اين فكر ما را به تفكردرباره اعمال و كردارمان سوق مي دهد و به سوي مراتب واقعي انسانيت رهنمون مي سازد و به همين دليل است كه در احاديث انتظار فرج از بهترين عبادات شمرده شده است. (3)
به عبارت ديگر اينجا با سه عنوان روبرو هستيم:
1- وجود 2- حضور 3- ظهور
وجود امام كه لطف الهي است بر بندگان. لطف الهي ان است كه برنامه اي كامل و قوانيني جامع در اختيار بشر قرار دهد كه سعادت انسان را تضمين نمايند. و مادامي كه نوع انسان باقي است بايد راه تكامل انسانيت نيز باز و ارتباطي بين عالم غيب و نوع انسان بر قرار باشد.
بايد فرد كاملي در بين بشر موجود باشد كه تمام كمالات ممكنه انسانيت در او به فعليت و تحقق رسيده و به تمام اخلاق و صفات نيك اراسته باشد. چنين شخصي امام است. لازمه نبودن چنين شخصي ان است كه حركت استكمالي افراد هدفمند نباشد و بي هدف هميشه رو به انقراض است. (4)
اري, امام حيات بخش است و چه ثمري بالاتر از حيات روح و جسم. و به درستي كه ” لولا الحجه لساخت الارض باهلها” (5) اگر حجت الهي در زمين نباشد زمين اهلش را فرو مي برد و وجود اين انسان كامل است كه واسطه فيض الهي است و نوع بشر را از انقراض و انحطاط رهايي مي بخشد.
كدام انسان با انصافي است كه منكر فوائد وجود امام باشد.
عنوان دوم, حضور است. اعتقاد به اين مطلب كه امام حاضر و ناظرند و اعمال ما را مي بينند. علم اولين و اخرين به انها داده شده است (6) و چيزي از اعمال ما بر انها پوشيده نيست و ما در شرق عالم باشيم يا درغير ان احوال و افكارمان بر انان مخفي نمي شود (7) و چه سازنده است چنين اعتقادي! اگرغفلت بر ما عارض نشود همين عقيده براي اصلاح ما كافي است. تاريخ, مردمان زيادي را در خود ثبت نموده است كه با اينكه فرسنگها از امام دور بوده اند ولي با همين اعتقاد كه امام حاضر و ناظر و عالم به باطن و اعمال ما هستند, موجبات رضايت ان حضرت را فراهم كرده اند و برعكس, كساني نيز بوده اند كه با انكه زانو به زانوي ائمه هدي مي نشسته اند, هيچ فيضي از منبع نوراني انان كسب نكرده اند و حتي در سدد مبارزه با انان بر امده اند.
توجه به حضور امام را مي توان از بهترين راههاي پرهيز از گناه دانست و شيطان نيز قبل از هر كاري اين حضور را از ياد ما مي برد و به دنبال اين غفلت است كه گناهي سر مي زند و هر قدر اين درك حضور تقويت شود انسان محفوظ تر و مامون تر است و هر قدر تضيعف شود مصونيت او كمتر است. زماني زمينه ظهور حضرت فراهم است كه ما غافل از حضور نشويم وگرنه ظاهري كه حاضر و ناظرش ندانيم براي ما ثمر بخش تام و كاملي نخواهد بود.
عنوان سوم, ظهور است. انگاه كه پرده غيبت دريده مي شود و خورشيد عالم تاب امام بر قلب ها , نور هدايت مي تاباند. عقل ها كامل مي شود و زمام امور در دست الهي امام زمان مي افتد. ريشه ظلم كنده شده و جهان پر از عدل و داد مي گردد. تشنگان هدايت از سرچشمه جوشان وحي, سيراب گشته و شياطين ظلم و جور و تباهي و عناد, به غل و زنجير كشيده مي شوند و زحمات انبيا و ائمه به ثمر مي نشيند و ميوه شيرين عبوديت خداوند كام دل به اهل هدايت مي دهد و مستضعفان, وارثان زمين مي شوند. انان كساني هستند كه حاضر و ناظر بودن امام را فراموش نكرده و نمي كنند و از قبل, خود را براي چنين زماني اماده كرده بودند.
و نمي شود كه با نبودن ظهور, وجود و حضور را ناديده گرفت.
حضرت ايت الله العظمي بهجت ( حفظه الله ) مي فرمودند: لازم نيست كه انسان در پي اين باشد كه به خدمت امام عصر تشرف حاصل كند, بلكه شايد خواندن دو ركعت نماز, سپس توسل به ائمه بهتر از تشرف باشد; زيرا هر كجا كه باشيم ان حضرت مي بيند و مي شنود. (8)
(اللهم عجل لوليك الفرج و اجعلنا من انصاره و اعوانه)
منابع :
۱- پابه پاي افتاب ج ۴ ص ۱۲۵
۲- الغيبه شيخ طوسي ص ۱۷۶
۳ – بحار ج ۲۶ ص 122
۴ – بررسی مسائل کلی امامت : ص 134
5 – اثبات الهداه : ج 3 ، ص 532
6 – بحار ج ۲۶ ص ۲۷
7 – بحار ج ۲۶ ص ۱۴۰
8- در محضر بهجت كتاب اول ص۱۸۷