با آمدن “روحانی” مردم با روحانی ها مهربانتر شدند!
پس از انتخاب دکتر روحانی برای ریاست جمهوری اسلامی، حسی کاملاً شخصی داشتم که برخورد مردم با من به عنوان روحانی تغییر کرده است و گویی فضای نرم و آرامش عمومی که بر جامعه حاکم شده بود در رفتار و برخورد مهربان تر مردم عادی با این لباس اثر داشت.
در فضایی که نتایج مسابقات فوتبال دل هایی را شاد کرده بود و برخورد عاقلانه نیروی انتظامی و رفتار معقول مسئولان و ادبیات صدا و سیما مجموعاً فضا را برای شوخی های معنی دار «روحانی مچکریم» آماده می ساخت طبیعی بود که در تاکسی و مترو و خیابان و مغازه، به عنوان یک روحانی نگاه ها و رفتارها و برخوردهایی مهربان تر و صمیمی تر و نزدیک تر را شاهد باشم از مردمی که گویی من روحانی را بیشتر از گذشته آشنا می یافتند.
این حس شخصی را نمی خواستم بیان کنم زیرا می ترسیدم نوعی توهم باشد که از مصادیق معدود حاصل شده، اما اظهارنظر مشابه بعضی از دوستان روحانی مرا تا اندازه ای مطمئن کرد که این احساس چندان از واقعیت دور نیست و هر چند برای تأکید علمی آن نیاز به پژوهش اجتماعی هست لیکن حداقل می توان از آن به عنوان یک تجربه فردی سخن گفت.
فضای تازه ای که با اعلام نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در نشاط اجتماعی کشور به وجود آمد برای هیچ کس قابل انکار نیست و همه شاهدند که تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب چگونه امید را به مخاطبان انبوهی بازگرداند که بعضی از ایشان هر چند بدن هایشان شهروند این جامعه بود لیکن به دلیل آزردگی ها و تلخی هایی چندان دل در این محیط نداشتند.لازم نیست در این جا از این واقعیت بگوییم که چرا و چگونه به مرور و خواسته یا ناخواسته، تصویر روحانیت در چشم برخی از این مخاطبان آسیب دیده است (راستش را بگویم لازم هست اتفاقاً ولی ممکن نیست! و این ضرورتی است که هر چه زودتر با صراحت و صداقت بدان بپردازیم نتایج بهتری خواهد داشت) ولی به هر حال و خوشبختانه امروز شرایطی به وجود آمده تا شخصیت رئیس جمهور منتخب فرصت ترمیم این آسیب را فراهم سازد.
آقای روحانی قبل از هر چیز «روحانی» است و تعهد شخصی، اعتقادی، اخلاقی و صنفی او به روحانیت اقتضا می کند این فرصت تاریخی را قدر بشناسد و از آن بهره بگیرد و البته همه ناگفته دشواری این کار را می دانیم و از ظرافت ها و سختی های آن آگاهیم، اما از سوی دیگر نیز می دانیم که این فرصت به راحتی فراهم نمی شود و اگر اعتماد متقابل و دلبستگی میان مردم و روحانیت مخدوش گردد چه خسارات بزرگی به کیان جامعه وارد خواهد شد.
از دیرباز رابطه نزدیک و صمیمانه مردم و روحانیت در عرصه های گوناگون اجتماعی باعث استحکام قدرت و صلابت جامعه دینی ما شده است و دشمن نیز به خوبی از این قدرت آگاه است. اینک که به دلایلی از جمله تحولات اجتماعی و اقتضائات نسل جدید و برخی حوادث سیاسی اجتماعی، قدری میان برخی از مردم خصوصاً نسل جوان با صنف روحانیت فاصله و ناآشنایی به وجود آمده است باید به هر شکل ممکن برای جبران آن کوشید.
هم روحانیت در طبقات مختلف – از علما و مراجع تا طلاب جوان – نشان داده که آماده چنین رابطه ای است که در طول تاریخ خود با مردم داشته و هم مردم نشان داده اند که اگر برخی سوءتفاهم ها برطرف شود صادقانه آماده اند تا اعتقاد قلبی و پذیرش روحی خود نسبت به روحانیت را از دل و جان نشان دهند.اگر از این فرصت تاریخی برای بهبود رابطه میان مردم و روحانیت به خوبی استفاده شود خواهیم دید که بسیاری از تهدیدها و آسیب ها بی اثر یا کم اثر خواهد شد و انس و الفت و رابطه صمیمی و نزدیک میان روحانیت و مردم می تواند یکی از بزرگترین سرمایه های اجتماعی ما باشد.
محمدرضا زائری / روزنامه خراسان / "فرصت تاریخی و «روحانی»"