بعضی از اثار خارق العاده تربت امام حسین علیه السلام
تربتی که نور می بخشد
مرحوم محدث قمی می فرماید سید نعمت الله جزایری چون در اوائل تحصیل قادر به تهیه چراغ نبود از نور مهتاب برای مطالعه استفاده می کرد. لذا از کثرت مطالعه چشم او کم نور شده بود از این رو طبق اعتقادی که داشت، تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را به چشم خود مالید و از برکت آن روشنی دیده اش افزون گشت محدث قمی اضافه می کنداین موضوع جای تعجب ندارد زیرا دِمیری دانشمند و دیگران نقل می کنند که افعی وقتی که کور می شود بعد از طی مسافتی طولانی به هدایت الهی چشمانش را به گیاهی می مالد و در اثر آن دوباره بینا می شود پس در صورتی که خداوند در آن گیاه این خاصیت را قرار داده چه عجب که در تربت فرزند رسول اللّه صلی الله علیه و آله چنین اثری وجود داشته باشد. (64)
تربت و تسکین درد دندان
سیدعباس موسوی مطلق صاحب کتاب کرامات العلماء نقل می کند حقیر در بازگشت از عتبات در بین راه میان اتوبوس به دندان درد شدیدی مبتلا شدم دندانم عفونت و ورم کرده بود خیلی هم درد می کرد کسی هم در اتوبوس نبود که طبابت بلد باشد تازه اگر هم کسی بود می بایست عفونت خشک بشود بعد دندان کشیده شود و در این لحظه با خود گفتم که مقداری تربت روی دندان بریزم فکر کردم بی ادبی است اما درد مرا امان نداد کمی تربت بر روی آن گذاشتیم که چند لحظه بعد بخواب رفتم و وقتی از خواب بیدار شدم نه اثری از درد دندان مانده بود و نه از عفونت آن و بحمداللّه الان قریب دو سال است اصلاً درد نمی کند بلکه اصلاً جای اینکه کدام دندان بود هم مرا به اشتباه می اندازد. (65)
توصیه به برداشتن کام بچه با تربت امام حسین علیه السلام
عن الصادق علیه السلام : حَنِکوُوا اولادکم بتربة الحسین علیه السلام فانها أمان . (66)
امام صادق علیه السلام می فرمایند کام فرزندان خود را با تربت بگیرید یعنی ابتدا خلقت بچه مقداری کم از تربت امام حسین را از باب تبرک در دهان بچه بریزید. که این کار امان است و آن بچه را حفظ می کند.
بواسطه ترتب طوفان آرام می شود
شخصی به نام حاج باقر که از متدینین و موثقین نجف و از معتمدین آیة اللّه حاج سیدابوالحسن اصفهانی بود که گاهی ایشان را نیابتا بحج می فرستاد می گوید با کشتی از بصره عازم جده بودیم حوالی مسقط و عدن موج شدیدی در دریا پدیدآمد و کشتی در حال غرق شدن بود و حجاج هم پریشان شدند و ترسیدند ناگاه کاپیتان کشتی که شخصی مسیحی بود نزد من آمد و با اشاره پیشانی گفت که تربت داری (ظاهرا این قضیه چند بار اتفاق افتاده که کاپیتان این شخص را می شناخته از قبل) من که تربت حضرت سیدالشهداء همراهم بود بیرون آوردم به دستم گرفتم نزدیک دریچه کشتی رفتم و تربت را به دریا انداختم موج و طوفان کم شد و به سلامت رفتیم که همه تعجب کردند. (67)
قبول کردن زمین ، میت گنهکار رابواسطه تربت سیدالشهداء
وروی ان امرأة کانت تزنی و توضع اولادها و تحرقهم بالنار خوفا من اهلها و لم یعلم به غیر أمها فلما ماتت دفنت فانکشف التراب عنها و لم تقبّلها الارض فنقلت من ذلک المکان الی غیره فجری لها ذلک فجاء اهلها الی الصادق علیه السلام و
حکوا له القصة فقال لامها ما کانت تضع هذه فی حیاتها من المعاصی؟ فاخبرته بباطن امرها فقال الصادق علیه السلام ان الارض لاتقبل هذه لانها کانت تعذب خلق الله بعذاب الله، اجعلوا فی قبرها شیئا من تربة الحسین علیه السلام ففعل ذلک بها فسترها اللّه تعالی .(68)
در زمان امام صادق علیه السلام زنی زناکار بود و آلوده و بعد از وضع حمل بچه اش که زنازاده بود را آتش می زد چون از اقوام خودش می ترسید فقط مادرش از این قضیه اطلاع داشت وقتی که مُرد آمدند در قبرستان او را دفن کنند اما خاک او را به بیرون پرتاب می کرد و بدن او را قبول نمی کرد تا اینکه چند مرتبه قبر را عوض کردند اما خاک بدن این زن را قبول نمی کرد تا اینکه پیش حلاّل مشکلات رئیس مذهب حضرت جعفربن محمدالصادق علیه السلام رفتند و قضیه را گفتند امام فرمودند گناهش چه بود ، گفتند قصه را ، حضرت فرمودند : خاک او را قبول نمی کند زیرا خلق خدا را به عذاب خدا عذاب می کرد و گناهش سنگین است بعد امام فرمودند : مقداری از تربت جدم امام حسین علیه السلام را در قبر بگذارید اینکار را کردند و خاک بدن او را قبول کرد.
(64) – فوائد الرضویه: ص 695.
(65) – کرامات الاولیاء، ص 128.
(66) – تهذیب الاحکام: ج 6، ص 74.
(67) – فضائل و معجزات: ج 3 ، ص 70.
(68) – منتهی المطلب: 1 ، ص 461 ؛ وسائل الشیعه: 2 ، ص 742 ؛ بحارالانوار: 82 ، ص 45
سلام.تعجب كردم كه پيرامون اين مطلب از همه جا جمع كرديد…
اي كاش ميشد باپيامك هم ارتباط برقرار كرد چو دست رسي راحتتره…
راستي حوزه تخصي اين سايت؟