بی چاره فرزند آدم
مرحوم شیخ مفید در کتاب گرانسنگ خود به نام «الاختصاص» روایتی را از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که در واقع گفتگوی مردیست با آن حضرت.
روایت اینگونه آغاز می شود:
مردی نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و از اوضاع و احوال بد خود، خدمت آن حضرت گلایه کرد که مثلا خرج بالاست و درآمدم کفاف زندگیم را نمی دهد؛ طلبکاران امانم را بریده اند و خلاصه سفره دل باز کرد و شکایتهایی از این دست را که بین ما هم رایج است خدمت امام علیه السلام بازگو کرد و منتظر شنیدن سخنی راهگشا از آن حضرت شد.
امام سجاد علیه السلام برای تسکین دردهای این مرد و تمام کسانی که مانند او گرفتار ناملایمتی روزگار شده اند به حقایقی اشاره کردند که توجه به آنها سبب می شود تا فشار جانکاه روزگار از گُرده آدمی برداشته و به فراموشی سپرده شود.
امام سجّاد علیه السلام : بینوا آدمى ! هر روز سه مصیبت به او مى رسد و حتّى از یکى از آنها پند نمى گیرد ، که اگر پند مى گرفت ، سختیها و کار دنیا بر او آسان مى شد :
مصـیبت نخست ، روزى است که از عـمر او کم مى شود . در صـورتى که اگر از مال او چـیزى کم گردد ، اندوهگین مى شود ، حال آن که مال، جایگزین دارد ، امّا عمرِ از دست رفته ، جبران نمىشود
مصـیبت دوم این است که روزیش را به طور کامل دریافت مى کند، که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد کیفر مى بیند.
مصـیبت سوم از اینها بزرگتر است . عرض شد : آن چیست ؟ فرمود : هیچ روزى را به شب نمى رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، امّا نمى داند به سوى بهشت یا به سوى آتش.
لطفا در لوگوی سایت بنویسید ( اهل بیت علیهم السلام) نه (اهل بیت علیه السلام)