Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wp-useronline domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the all-in-one-wp-security-and-firewall domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114

Notice: Function _load_textdomain_just_in_time was called incorrectly. Translation loading for the wordpress-seo domain was triggered too early. This is usually an indicator for some code in the plugin or theme running too early. Translations should be loaded at the init action or later. Please see Debugging in WordPress for more information. (This message was added in version 6.7.0.) in /home/lk84vgdi/domains/hadiskadeh.ir/public_html/wp-includes/functions.php on line 6114
جهاد زنا - حدیث کده : اثبات حقانیت مکتب اهل البیت علیه السلام

جهاد زنا

جهاد زنا

jahad-zena

دخترک عقب عقب رفت. سردی دیوار پشتش را لرزاند. خودش را به دیوار چسباند. دانه های عرق از روی کمرش سر خورد و سرمای تنش را بیشتر کرد. یکباره حس کرد زانوهایش خالی شده است و بی اختیار روی زمین افتاد.

یاد حرفهای پدرش افتاد و وعده بهشتی که به او داده بود. نگاهش ار موکت رنگ رفته به چکمه های خاکی رسید و تا نگاه حریص مرد بالا آمد. بوی عرق و موهای شلخته و لباس نظامی خاک گرفته ی مرد نشان می داد مدتهاست رنگ حمام به خود ندیده است. زردی دندانهایش با اولین لبخندی که زد بیرون افتاد. دختر سعی کرد باز هم عقب برود اما دیوار راه فراری برایش نگذاشته بود.
مرد جلو آمد و دستش را به سمت دخترک دراز کرد و دخترک هنوز هم به وعده بهشتی که پدرش داده بود فکر می کرد.

مریم محبی
 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

حجاب و عفاف
خانواده ی امروز، خیمه ی بی ستون

خانواده ی امروز، خیمه ی بی ستون خانواده، نخستین و تاثیرگذارترین نهادی است که انسان آن را می شناسد و در آن رشد پیدا می کند. به خاطر اهمیت موضوع خانواده، در همه ی نقاط جهان، نهادهای تخصصی برای رسیدگی به وضعیت خانواده ها وجود دارد. در خانواده، در نگاهی …

حجاب و عفاف
پدر بودن را یاد بگیریم!

پدر بودن را یاد بگیریم! برای خواندن این مطلب، نیازی نیست که پدر چند فرزند باشید! همین که بالقوه توان پدر شدن داشته باشید کافی است. حتی لازم نیست ازدواج کرده باشید، بالاخره که روزی این مهم برایتان اتفاق می افتد! اصلا پا را از این هم فراتر می گذاریم؛ …

حجاب و عفاف
عشق، حق مسلم ماست! (درگوشی با آقایان)

عشق، حق مسلم ماست! (درگوشی با آقایان) اگر از سر کار برگردید و خانه نامرتب باشد، اخمهایتان در هم می رود و همسرتان را سرزنش می کنید؟ اگر یک روز غذا آماده نباشد و خدای نکرده کمی گرسنگی بکشید، عشق از یادتان می رود  و زمین و زمان را به …