يكى از امتيازات زن مسلمان حجاب او است و اين از ضروريات دين است. اگر زنى آن را رعايت نكند معلوم مىشود هنوز ايمان در قلبش رسوخ نكرده است گر چه با گفتن شهادتين در زمره مسلمانان مىباشد، و اگر اين امر از روى عمد و با علم به وجوب حجاب بوده باشد مرتكب گناهى بزرگ شده است.
در بررسى حجاب عايشه با استفاده از روايات صحاح، روشن مىشود كه او به اين مسأله اعتنائى نداشت. گر چه حضور او در جمل و همراهى او با مردان نامحرم و رياست بر لشگرى در مخالفت با امام زمانش و جنگ با او خود دليل بر عدم اعتقاد به دستورات خدا و رسولش مىباشد، ولى ما در اين قسمت در صدد بيان يكى از مصاديق اين بى اعتنائيها مىباشيم.
«… وقال سليمان بن يسار: استأذنت على عايشه فعرفت صوتى قالت: سليمان؟ ادخل فإنك مملوك ما بقى عليك شىء…»(2).
(1) الف – صحيح مسلم، ج 2، ص 71 – 669، كتاب الجنائز، باب 35، ح 103.ب – سنن نسائى، ج 4، ص 95 – 93، كتاب الجنائز، باب 103، ح 2033.
ابن ماجة نيز مشابه آن را در ج 1 سنن ص 444، كتاب إقامة الصلاة والسنة فيها، باب 191، ح 1389، آورده است كه با توجه به اختلاف دو متن بعيد نيست كه دو واقعه باشد.
(19)
سليمان بن يسار مىگويد: براى اينكه نزد عايشه بروم از او اجازه گرفتم. صداى مرا شناخت و گفت: سليمانى؟ داخل شو كه تو مملوكى و… .
مگر مملوك بودن مىتواند علت جواز دخول بر اجنبيه باشد؟ مگر سليمان نابينا بود؟ در كجاى اسلام آمده است كه اگر كسى غلام كسى باشد با همه زنها محرم است؟ ممكن است گفته شود كه عايشه بعد از حجاب كردن اجازه داد. گوئيم اگر چنين است چرا مملوك بودن را دليل بر جواز دخول دانسته است؟ اگر او حجاب كرده بود چرا گفت: «داخل شو كه تو مملوكى»؟ مگر غير مملوك نمىتواند بر عايشه -كه حجاب كرد- داخل شود؟ اندكى تفكر در اين روايت به ما مىرساند كه عايشه به حجابش بى اعتنا بوده است. روايت ذيل آن را روشنتر مىكند:
«… أخبرنى سالم سبلان قال: وكانت عايشة تستعجب بأمانته وتستأجره فارتنى كيف كان رسول اللّه صلىاللهعليهوسلم يتوضأ… وغسلت وجهها ثلاثا ثمّ غسلت يدها اليمنى ثلاثا واليسرى ثلاثا ووضعت يدها في مقدم رأسها ثمّ مسحت رأسها مسحة واحدة إلى مؤخره ثمّ امرت يديها بأذنيها ثمّ امرت على الخدين. قال سالم: كنت آتيها مكاتبا ما تختفى منى فتجلس بين يدى وتتحدث معى…»(1).
سالم سبلان – كه به خاطر امانتداريش عايشه او را اجير كرده بود- مىگويد: عايشه به من نشان داد كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله چگونه وضو مىگرفت… سه بار (عايشه) صورتش را شست سپس سه بار دست راستش و سه بار دست چپش را شست و سپس دستش را جلو سرش قرار داد و آن را به تمام سرش كشيد و گوشهايش را مسح كرد و بر دو گونهاش كشيد. سالم مىگويد من آنگاه كه عبد مكاتب(2) بودم نزد او مىرفتم. او خود را از من نمىپوشاند بلكه مقابل من مىنشست و با من گفتگو مىكرد… .
نمىدانيم به چه كسى تسليت بگوئيم. آيا به رسول خدا صلىاللهعليهوآله كه همسرش بعد از او چگونه حجابش را در مقابل نامحرمى كنار زد؟ آيا به علماى اهل سنت كه كسى را همنشين رسول خدا صلىاللهعليهوآله در بهشت مىدانند كه اينگونه با سنت آن حضرت بازى كرده است؟ به عايشه، كه سالها درك محضر پيامبر صلىاللهعليهوآله نمود و بهرهاش از آن اين بود (و آنچه كه مىآيد)؟ و نيز نمىدانيم كه ديگران از عايشه چه ديده بودند كه نزد او آمده و كيفيت غسل پيامبر صلىاللهعليهوآله را نيز از او مىپرسيدند؟
«أبو سلمة: دخلت أنا و أخو عايشة على عايشة فسألها أخوها عن غسل النبى صلىاللهعليهوآله فدعت بإناء نحوا من صاع فاغتسلت وأفاضت على رأسها وبيننا وبينها حجاب»(3).
أبو سلمة مىگويد: من و برادر عايشه بر او وارد شديم. برادرش از او درباره غسل پيامبر پرسيد. او ظرفى كه تقريبا
(1) صحيح بخارى، ج 3 ص 225، كتاب الشهادات، باب شهادة الأعمى و… .(2) سنن نسائى، ج 1، ص 93، كتاب الطهارة، باب 83، ح 100.
(3) «مكاتب» به بندهاى مىگويند كه با اربابش قرار كرد كه خودش را به تدريج از او بخرد كه اگر توانست قيمت خود را به او بدهد (حال يا خودش كار كند و يا ديگرى قيمت آن را به صاحبش بدهد) آزاد مىشود. در اين جريان، عايشه بعد از آزاد شدن سالم از او حجاب مىكرد و اين نشان مىدهد كه عايشه آنقدر پير نبود كه مجاز به بى حجابى باشد آن هم در حدى كه بتواند در مقابل نامحرمى وضو بگيرد كه لازمه آن كنار رفتن روسرى و معلوم شدن دستها تا آرنج مىباشد.
(4) الف – صحيح بخارى، ج 1، ص 72، كتاب الغسل، باب الغسل بالصاع.
ب – صحيح مسلم، ج 1، ص 256، كتاب الحيض، باب 10، ح 42.
ج – سنن نسائى، ج 1، ص 153، كتاب الطهارة، باب 144، ح 227.
(20)
گنجايش يك صاع (تقريبا يك من) داشت طلبيد و بر سرش آب ريخت و بين ما و او حجاب بود.
ممكن است گفته شود كه سؤال از مقدار آبى بود كه پيامبر با آن غسل مىكرد. پاسخ آن روشن است. زيرا اولا: از غسل پيامبر پرسيدند نه از مقدار آب غسل، و ثانيا: اگر سؤال از مقدار آب بود كافى بود عايشه بگويد تقريبا يك صاع، نه آنكه ظرفى كه يك صاع آب در آن بود بياورد.
ثالثا: عايشه عملا غسل كرد و با ريختن آب روى سرش آن را شروع كرد. معلوم مىشود او نيز از سؤال آنها اين را فهميد كه بايد عملا غسل كند تا آنها ياد بگيرند. آيا آموختند؟!
آيا نويسندگان اينگونه احاديث حيا نكردند كه آن را در -به اصطلاح- صحيحترين كتابهاى روائى خود آوردند؟ چرا بايد همسرى از همسران پيامبر صلىاللهعليهوآله ـ هر كه باشد ـ آنچنان بازيچه دست راويان حديث قرار گيرد كه بنويسند عايشه در حضور نامحرم وضو مىگيرد و يا پشت پرده! غسل كردن را مىآموزد؟ آيا بازيچه دست طلحه و زبير قرار گرفتن كافى نبود؟ آيا كافى نبود كه او را -كه مأمور بود در خانه بماند- در شهرها بگردانند؟ اف بر آنان كه براى رسيدن به مطامع شوم خود از همسر رسول خدا صلىاللهعليهوآله -أم المؤمنين- اينگونه استفاده ابزارى كردند!
ما از عايشه به خاطر اعمال زشتش -به خصوص دشمنى او با أمير المؤمنين عليهالسلام و جنگ با آن حضرت- ناراحتيم، اما حاضر نيستيم با او اينگونه برخورد شود، ولى چه كنيم كه مطالب مطروحه در اين نوشتار برگرفته از صحيحترين كتابهاى روائى اهل سنت است. آيا بهتر نبود كه اينان اينگونه روايتها را حذف مىكردند و يا اصولا صاحبان اين كتابها آنها را نقل نمىكردند؟