دانستنی هایی درباره نبی رحمت صلی الله علیه و آله و سلم و رحلتشان (1)
زندگینامه فشرده پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وسلم
خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله در سال 571 م که مصادف با روز جمعه هفده ربیعالاول بود، در مکه چشم به جهان گشودند و در چهلسالگی از طرف خداوند متعال به پیامبری برگزیده شدند. حدود سیزده سال در مکه به صورت پنهان و نیمهپنهان به تبلیغ دین اسلام پرداختند. سپس در نتیجه فشارهای روزافزون کفار و مشرکان به مدینه هجرت کردند. پس از ده سال تبلیغ و تبیین احکام نورانی اسلام و تشکیل نخستین حکومت اسلامی در سن 63 سالگی در روز دوشنبه 28 صفر سال یازدهم هجری به ندای حق لبیک گفتند و چشم از جهان فانی فرو بستند. مرقد مطهرشان در مدینه منوره در کنار مسجدالنبی قرار گرفته است و همهساله سیل عاشقان نبوت، بهویژه در ایام پیش و پس از مراسم حج، از سراسر عالم به زیارتشان میشتابند.
آخرین هشدار پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
در آخرین ساعتهای زندگی پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، وقتی غم و اضطراب و دلهره سراسر مدینه را فرا گرفته بود و یاران باوفای آنحضرت با دیدگانی اشکبار و دلهای آکنده از اندوه در کنار خانه رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم جمع شده بودند تا از سرانجام کسالت آنحضرت آگاه شوند، دختر گرامی رسولخدا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در کنار بستر پدر با قلبی سوزان و دیده گریان به زمزمه کردن اشعاری که حضرت ابوطالب علیهالسلام در وصف آنحضرت سروده بودند مشغول شد. چون به این بیت رسید که میگوید: «[ای صاحب] آن چهره نورانی که به احترام آن مردم از ابرها باران درخواست میکنند و شخصیتی که پناهگاه یتیمان و بیوهزنان و درماندگان است»، ناگهان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم چشم خود را باز کردند و با صدای آهسته به دختر بزرگوارشان فرمودند: دخترم به جای این اشعار آن آیه را تلاوت کن که میگوید: «محمد پیامبر خداست و پیش از او نیز پیامبرانی آمدند و رفتند. آیا اگر او رحلت کند یا کشته شود به آیین و اعتقادات قبلی خود باز میگردید؟ [بدانید] هرکس دست به چنین کاری بزند به خدا زیان نمیرساند».
سخنان امام علیه السلام در سوگ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
نقل کردهاند وقتی حضرت علی علیهالسلام بر طبق وصیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از رحلت آنحضرت مشغول غسل و کفن رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شدند، در حالی که اشک از دیدگانشان جاری بود با این جملهها درد فراق پیامبر را تسکین میبخشید: «پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! با مرگ تو رشتهای بریده شد که جز در مرگ تو چنان گسستنی دیده نشده است. با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیامهای آسمانی از هم گسست. مصیبت رحلت تو دیگر مصیبتدیدگان را به شکیبایی وا داشت و همگان را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد. اگر تو خود ما را به شکیبایی امر نمیکردی، آنقدر اشک میریختیم که اشک دیدگان با گریستن بر تو پایان پذیرد، با این همه، دردِ جانکاهِ فراق تو همیشه با ما خواهد بود و این اندوه هرگز از ما جدا نخواهد شد و صدالبته که این در مقابل عظمت مصیبت فقدان تو امر ناچیزی است. اما چه میشود کرد؟ نه امکان بازگرداندن دوباره زندگی میسر است و نه میتوان مانع وقوع مرگ شد.
سفارش به عترت و کتاب خدا
پس از برگشتن از «حجةالوداع» پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مناسبتهای مختلف از رحلت خود سخن به میان میآوردند و یاران و پیروانشان را آماده میکردند که اوضاع پس از رحلت پیامبر را بتوانند تحمل کنند. نقل میکنند در این ایام فراوان خطبه میخواندند و مردم را نصیحت میکردند و از فتنههای پس از خود باخبر میساختند. از جمله به آنها توصیه میکردند: «مبادا پس از من از سنت من دست بردارید و به بدعتگذاری در دین بپردازید. بدانید که بعد از من با فتنهها و آزمایشهای زیادی مواجه خواهید شد. اگر میخواهید در همه این پیشامدها از خطر در امان باشید، از کتاب خدا و عترت من دست برندارید. ای مردم، من در بین شما این دو چیز را به یادگار میگذارم و در روز قیامت از آنها سؤال خواهم کرد».
وداع با مردم
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در یکی از آخرین روزهای حیات مبارکشان، در حالیکه علی علیهالسلام دست راست و فضل بن عباس دست چپ او را گرفته بودند به مسجد آمدند و برای مردم خطابهای را با این عبارت خواندند: «ای مردم طولی نخواهد کشید که من از میان شما به عالم بقا منتقل شوم. بنابراین به هرکس وعدهای دادم یا به هرکس مدیونم، آن را از من طلب کند تا به جای آورم. ای بندگان خدا، جز از طریق اطاعت خدا کسی به خیری دست نیافته، از شرّ و بدیها دور نمیشود. کسی ادعا نکند که بدون عمل رستگار شده است. هیچ آرزومندی بدون تبعیت از احکام الهی رضای خدا را بهدست نمیآورد. سوگند به خدایی که مرا به پیامبری مبعوث کرد، انسان از عذاب الهی جز از طریق رحمت خدا و عمل صالح نجات پیدا نخواهد کرد. منِ پیامبر هم اگر به گناه و معصیت آلوده شوم هلاک خواهم شد».
آخرین نماز جماعت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
همانگونه که پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم اولین نماز را به همراه حضرت خدیجه و علی بن ابیطالب علیهالسلام به جماعت خواندند، در پایان عمر مبارکشان نیز آخرین نماز را در مسجد و به جماعت به جای آوردند. نقل کردهاند در آخرین ساعات حیات رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در حالی که در بستر بیماری بودند ناگهان صدای اذان بلال حبشی را شنیدند و متوجه شدند وقت نماز فرا رسیده است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به علی بن ابیطالب علیهما السلام و فضل بن عباس فرمودند: «کمک کنید تا به مسجد بروم». چون به کمک آندو به مسجد رسیدند، نماز را به جماعت به جا آوردند و این آخرین نماز جماعت آنحضرت بود. بعد از آنکه به خانه برگشتند دیری نگذشت که روح مبارکشان به ملکوت اعلا و جوار قرب حضرت حق پرواز کرد.
تأملی در صلوات بر حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)وآل پاکشان
چراغ هدايتگرى بشر، همواره روشن است؛ چنانكه نام پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله وسلم جاويد است. روزهاى مقدس خدا، يادوارههايى از فضايلند و امروز، رنگ و بوى صلوات گرفتهايم. امروز در فضايى آكنده از بغض و غزلگريه، دل را قرين عطر صلوات مىكنيم و در غمِ گلهاى محمدى شريك مىشويم. انگيزهاى فراهم شده تا با ارج نهادن به تلاشهاى بىوقفه حبيب خدا، از خوان پر كرامت صلوات بهرهمند شويم. فرصتى مهيا شده تا پس از بررسى «معناى اين ذكر شريف» و «چگونگى درود عرشيان و فرشيان»، و نيز بررسى «صلوات در قرآن كريم» و «نماز»، به مساحت معنوى اين ذكر كوتاه بيشتر پى ببريم. از جمله بدانيم: «صلوات گناهان را از ميان مىبرد»، «وسيله برآمده شدن حاجات است»، «فقرزدايى مىكند»، «باعث استجابت دعا مىشود»، «نقش مهمى در قيامت و در سنجش اعمال دارد» و «در محو شدن گناهان مؤثر است».
با هم به سمت دشت اشراق صلوات گام برمىداريم: اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد.
در حزن بى شمار
مسجدالنبى در تراكم سوگواژههاى وداع، غمگنانهترين تصوير امروز است. صلوات و محراب و منبر، در جامه اشكند و مهرانگيزترين خانه وحى، در حزن بىشمار. صحيفههاى رسولان پيشين، در محضر شريف قرآن با دستهگلهاى تسلى نشستهاند. سرتاسر امروز، درياى تيره ماتم است. بوى شرجى عزا، سرزمين شعرهاى آيين را فرا گرفته است. بيست و هشتم صفر، پاى هموارترين بيانها را نيز به تيغستان اندوه كشانده است. تاريخ كه روزگارى هجرت طربناك پيامبر را تا مدينه عاشق ديده بود، اينك اين هجرت غمبار را چگونه روايت كند؟ دستى كو تا غبار تلخ مرثيه را بزدايد؟ همه هستى مصيبت زدهاند. با كوچ زبده وجود، گرداگرد دين برگزيده، شيونهايى از تبار غروب است و ماتمسرايى. نگاه كن كنار رسالت سبزى كه بر دوش قلم نهاده شده، داغ بيست و هشتم صفر را.
معناى صلوات
صلوات در اصل به معناى دعاست و نماز را به دليل دربرداشتن دعا، «صلاة» مىگويند. در عرف، صلاة را بر دو چيز اطلاق مىكنند: يكى «درود»، كه دعايى خاص است و ديگرى «نماز» كه عبادتى مخصوص است.
گفتهاند حقيقت دعا آن است كه بنده با تمام اعضا خدا را بخواند. درود دهنده نيز بايد گاه فرستادن صلوات، دلش با زبان موافق باشد و اين الفاظ كوتاه و روشن را با تأمّل و توجه جان، همراهى كند.
پژوهش بيشتر در ترجمان صلاة، ما را به احتمالهاى ديگرى در اين زمينه رهنمون مىسازد: گروهى صلاة را از «صله» دانستهاند و بر اين عقيدهاند كه نمازگزار حقيقى آن است كه در حال نماز، از خلق منفصل و به خالق متصل گردد، و درود دهنده كامل نيز آن است كه از آثار بدعت، منقطع و به انوار سنت متصل شده باشد. دسته ديگر، ريشه صلاة را «تصليه» مىدانند كه به معناى پيروى است. بر اين اساس، نمازگزار، پيرو شارع در امر او و درود دهنده، تابع پروردگار و فرشتگان خواهد بود، به فرموده آيه شريف: «إِنَّ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ». (احزاب: 56)
صلوات در قرآن كريم
قرآن مجيد در آيات فراوانى، از آخرين سفير الهى و اين شخصيت پرفروغ عالم هستى، به شكلهاى گوناگون سخن گفته و چهره مقدس و ملكوتىاش را به تصوير كشيده است. گاه نام مقدسش را با تعظيم ياد مىكند. زمانى اطاعت از او را اطاعت از پروردگار و نافرمانى او را نافرمانى خدا برمىشمارد. گاهى به وجود پربركتش سوگند ياد مىكند و وقتى ديگر به دفاع از او برمىخيزد.
خداى كريم افزون بر بيان اوصاف پيامبراعظم صلىاللهعليهوآله وسلم در قرآن مجيد، احترام به آن حضرت را يكى از واجبات مسلمانان برشمرده و در آياتى، همگان را به اين امر مهم و وظيفه شرعى فراخوانده است. از جمله مصداقهاى آشكار احترام پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله وسلم، مسئله صلوات است. جالب اين كه پروردگار پيش از آنكه چنين دستورى را صادر كند، نخست خود و فرشتگانش براى پيامبر، صلوات مىفرستند و سپس مىفرمايند: «اى مؤمنان! شما نيز به دليل اداى احترام و رعايت حقوق رسول خدا صلىاللهعليهوآله وسلم بر او صلوات و درود بفرستيد». (احزاب: 56)
پيوند صلوات و نماز
در تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليهالسلام آمده است: «از حقوق نماز اين است كه پس از نماز، با اعتقاد به اينكه پيامبر و آلش بهترين انتخاب شدگان هستند، بر آنها صلوات بفرستى». از امام صادق عليهالسلام نيز روايت شده است: «روزه با دادن زكات فطره تمام مىشود، همانطور كه نماز با صلوات بر محمد و آلش به پايان مىرسد. كسى كه روزه بگيرد و عمدا زكات فطره ندهد، روزهاش، روزه نيست، همانگونه كه اگر كسى نماز بخواند و عمدا صلوات بر محمد و آلش را ترك كند، نمازش، نماز واقعى نخواهد بود».
صلوات، برطرف كننده نياز
پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله وسلم مىفرمايند: «صلوات فرستادن شما بر من، باعث روا شدن نيازهايتان است. در اين صورت، خدا را از شما راضى مىگرداند و اعمالتان را پاكيزه مىكند.» امام صادق عليهالسلام روش خواستن حاجت را اينگونه شرح مىدهد: «هرگاه اراده كرديد چيزى از نيازمندىهاى دنيا را از خداوند سبحان بخواهيد، ابتدا بايد خدا را بستاييد و سپس بر محمد و آل محمد صلوات بفرستيد. آنگاه حاجت خود را از خداوند كريم درخواست كنيد.» نيز از آن حضرت است كه: مردى وارد مسجد شد و پس از بهجا آوردن نماز، دست به سوى درگاه خدا بلند كرد و نيازهاى خود را طلبيد. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله وسلم كه در مسجد حضور داشت، با مشاهده اين وضع فرمودند: اين بنده در خواسته خود از خدا تعجيل كرد. سپس شخص ديگرى آمد و دو ركعت نماز گزارد و ثناى خدا را بهجا آورد. آنگاه بر محمد و آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلمصلوات فرستاد و خدمت حضرت رسيد. رسول خدا صلىاللهعليهوآله وسلم به او فرمودند: «دعايت در آستانه اجابت است».
برطرف شدن فقر با صلوات
فرستادن صلوات، توانگرى مىآورد و فقر را از انسان مىزدايد. گويند: فقيرى در حال تنگدستى پيامبر را در خواب ديد. حضرت به او فرمودند: اگر مىخواهى بىنياز شوى و خداوند براى تو از آسمان روزى برساند، بر من صلوات بفرست. پس از اين خواب، آن مرد شروع به فرستادن صلوات كرد. چند روزى نگذشته بود كه در راه عبور از خرابهاى، پايش به خشتى خورد و هنگامى كه خشت كنار رفت، ناگهان چشمش به گنجى از طلا افتاد، ولى با خود گفت: پيامبر فرموده كه خدا از آسمان برايم روزى خواهد فرستاد. از اين رو، به آن دست نَزَد و به خانه رفت. در خانه جريان را براى همسرش تعريف مىكرد كه به طور اتفاقى مرد يهودىاى كه همسايه آنها بود، صداى او را از پشت بام شنيد و از محل گنج آگاه شد. يهودى، غلام خود را صدا كرد و سراغ گنج رفتند. وقتى به آن محل رسيدند، به غير از چند مار و عقرب چيزى ديگر نديدند. يهودى مار و عقربها را جمع كرد و به قصد انتقام از دروغپردازى آن مردم مسلمان، آنها را به خانه آورد و از سوراخ پشتبام به خانه مرد مسلمان ريخت. همه مار و عقربها دوباره به طلا تبديل شدند و آن مرد فقير مسلمان به آرزوى خود رسيد و خدا از آسمان برايش روزى فرستاد. يهودى از شدت شگفتى فرياد زد: اين چه سرّى است كه كوزه پيش من پر از مار و عقرب بود و نزد شما پر از دينار؟ آن مرد مسلمان گفت: پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله وسلم به من فرمودند: اگر مىخواهى بىنياز شوى، بر من صلوات بفرست. در اين هنگام مرد يهودى اسلام آورد و مسلمان شد.
اگر از آفت دوران شكستهحال شوى
امان طلب ز جناب مقدس نبوى
و گر سهام حوادث تو را نشانه كند
پناه بر به حصار درود مصطفوى
استجابت دعا با صلوات
دعا براى رسيدن به مرحله استجابت، نيازمند صلوات است. امام صادق عليهالسلام مىفرمايند: «هر كس، اگر حاجتى داشته باشد، بايد اول بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، سپس حاجت خود را بخواهد و در پايان دعا نيز صلوات بفرستد؛ زيرا حق تعالى، كريمتر از آن است كه دو طرف دعا را قبول كند و وسط دعا را نپذيرد. صلوات بر محمد و آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلم، حجابها را برطرف مىكند.» بيان ديگر ايشان چنين بر جانها مىنشيند: «هميشه ميان دعا و مستجاب شدنش، حجابى مىآيد و مانع مىشود، و تا بر محمد صلىاللهعليهوآله وسلم صلوات فرستاده نشود، آن حجاب برطرف نمىگردد».
بىبدرقه درود او هيچ دعا
البته به منزل اجابت نرسد
ارتباط پيامبران پيشين با صلوات
صلوات، مهريه حوّا بوده است. در أمالى شيخ صدوق آمده است كه حضرت آدم عليهالسلام ده بار بر پيامبر صلوات فرستاد تا خداوند حوا را به ازدواج او درآورد.
امام هادى عليهالسلام به عبدالعظيم حسنى فرمودند: حق تعالى ابراهيم را خليل خود گردانيد به دليل آنكه بسيار بر محمد و آل او صلوات مىفرستاد.
خداوند به موسى عليهالسلام وحى كرد: اى موسى! آيا مىخواهى من به تو، از كلامت به تو، از نگاهت به چشم تو، از روحت به بدن تو و از انديشهات به دل تو نزديكتر باشم؟ موسى عليهالسلام عرض كرد: آرى. خطاب رسيد: اكنون كه جوياى اين سعادت هستى، بر حبيب من، محمد مصطفى صلىاللهعليهوآله وسلم صلوات بفرست؛ زيرا صلوات بر او، رحمت و نور است.
صلوات و رنج شيطان
روزى پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله وسلماز راهى عبور مىكرد. شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده است. از او پرسيد: چرا به اين روز افتادهاى؟ گفت: اى رسول خدا! از دست امت تو رنج مىبرم. پيامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه كردهاند؟ گفت: امت شما شش ويژگى دارند كه من طاقت ديدن آنها را ندارم: اول آنكه هر وقت به هم مىرسند، سلام مىكنند؛ دوم اينكه با هم مصافحه مىكنند؛ سوم آنكه هر كارى مىخواهند انجام دهند، ان شاءالله مىگويند؛ چهارم از گناهان استغفار مىكنند؛ پنجم تا نام شما را مىشنوند، صلوات مىفرستند و ششم آنكه ابتداى هر كار بسم الله الرحمن الرحيم مىگويند.
معرفى منابعى براى پژوهش درباره صلوات
1. سيدمحمدتقى مقدم، شرح صلوات و فوايد و خواص آن، چاپ مشهد.
2. سيد حسن رضوى قمى، درود محمدى صلىاللهعليهوآله وسلم، چاپ 1385 قمرى.
3. سيد محمد بن زين العابدين رضوى، متخلص به فنائى، صلوات و فضايل آن، چاپ اصفهان.
4. على درى اصفهانى، حكايتهاى شنيدنى از فضايل و آثار صلوات بر محمد و آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلم، انتشارات نبوغ.
5. على ميرخلف زاده، داستانهايى از صلوات بر محمد و آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلم، انتشارات مهدىيار.
6. اميرحسين خادمى آملى، ختم صلوات، انتشارات مدين.
7. احمد بن محمد الحسينى اردكانى، شرح و فضايل صلوات، انتشارات ميقات.
در روايتى مىخوانيم: «فرداى قيامت در ترازوى عدل الهى، چيزى سنگينتر از ذكر صلوات بر محمدو آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلم نيست».
محو شدن گناهان با صلوات
امام رضا عليهالسلام مىفرمايند: «كسى كه نمىتواند با چيزى گناهانش را پاك كند، پس بر محمد و آل محمد صلىاللهعليهوآله وسلم زياد صلوات بفرستد؛ زيرا صلوات، گناهان را نابود مىسازد.» امام على عليهالسلام هم فرموده اند:
«صلوات فرستادن بر پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله وسلم در محو كردن گناهان، از فرونشانيدن آب بر آتش، شديدتر است».
در تاريخ آمده است: زنى، پسر نابينا و ناشنوايى داشت. روزى خدمت پيامبر اعظم صلىاللهعليهوآله وسلم رسيد و درخواست كرد بچه او را شفا دهد. حضرت فرمودند: اى زن! اگر مىخواهى شفا يابد، بر من صلوات بفرست. آن زن برخاست و در مسير خانه، هر گامى برمىداشت، يك صلوات مىفرستاد. هنگامى كه به خانه رسيد، فرزند خود را سالم ديد. پس خدمت پيامبر بازگشت و موضوع شفا يافتن فرزندش را به آن حضرت عرض كرد. حاضران در مجلس، شادمان گشتند. آنگاه جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند مىفرمايند: همانگونه كه او را به بركت صلوات شفا دادم، در روز قيامت، گناهان امت تو را نيز به بركت صلوات مىآمرزم.
سر خيل رُسُل، شافع روز عَرَصات
بنمود به امت از كَرَم راه نجات
فرمود خدا جمله گناهش بخشد
هر كس كه براى من فرستد صلوات
گوشهای از فضایل رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم
گوهر حُسن
زمین عربستان، آشنای گامهای مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج میزد و آیینش مهرورزی بود. اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلبهای امتش استوار بود. خلیفة اللهی که کلیددار خزائن الهی و باب رحمت خدا بر زمین بود. پیامبری از جنس مردم که آسمانه نگاهش عرشی بود، ولی بر روی زمین بین بردگان غذا میخورد. آری، او رسول عدالت بود و برپا کننده داد که دنیا را توشه خویش نساخت، بلکه بدان غبار غمی از چهره مظلوم زدود.
سیمای پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم
چهره حضرت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم همچون ماه شب چهارده میدرخشید و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود. با این همه، اندوهی همیشگی همچون هاله ماه به دور چهره فروزانش میچرخید. رنگ چهره آن حضرت سفید متمایل به سرخی بود. چشمان نافذ ایشان درشت و سیاه بود و ریش مبارکش انبوه بود. حضرت، پیشانی گشادهای داشت. دندانهای ایشان سفید و برّاق و اندامشان قوی و خوشنما بود. در هنگام راه رفتن گویی از بلندی به طرف پایین حرکت میکرد. هرگاه دستان مبارکش را به چیزی میکشید یا با کسی دست میداد، بوی خوش دستش تا مدتی به مشام میرسید.
کانون رحمت
خداوند متعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر معرفی کرده و خطاب به آن حضرت فرموده است: «تو را نفرستادیم جز آن که میخواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم». رسول خدا مظهر رحمت و محبت الهی بود و خود میفرمودند: «من به عنوان رحمتی فراگیر برانگیخته شدهام». سیره رفتاری آنحضرت نیز بر پایه همین محبت بنا شده بود و ایشان با مردم به مهربانی و دلسوزی رفتار میکرد. خداوند در قرآن کریم، به بهترین شیوه، سیره رفتاری آن حضرت را توصیف کرده و فرموده است: «به موجب لطف و رحمت الهی بر ایشان نرمدل شدی که اگر تندخوی و سخت دل بودی، از پیرامونت پراکنده میشدند». نیز فرمودند: «هر آینه پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و در مورد مؤمنان رئوف و مهربان است». پیامبری که روز فتح مکه را که بر جان و مال کافران تسلط کامل داشت، روز رحمت نامید و فرمودند: «امروز، روز رحمت و مهربانی است».
پدری مهربان
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم در انجام رسالت خویش و هدایت مردم از هیچ کوششی فروگذار نبود و در این راه، رنجهای فراوانی به جان خرید؛ گرسنگیها و تشنگیها، سفر در بیابانهای طولانی و سوزان، سرزنشها و آزارها، زخمها و جراحتها نمونه بسیار کوچکی از این بلاها به شمار میآید. البته اینها، کوچکترین خللی در روح بزرگ و هدف والای ایشان وارد نساخت. ایشان همواره امت خویش را همچون فرزندان و پارههای تن خود میدانست و برای سعادت و نجات آنها از هلاکت و تباهی، خویش را سخت میآزرد و پدرانه به ایشان مهر میورزید. به همین دلیل، خداوند که تأسّف و دلسوزی پیامبر را بر کافران و منکران حق مشاهده کرد، وحی فرو فرستاد که: «گویی میخواهی جان خود را از شدت غم و اندوهِ اینکه آنها ایمان نمیآورند از دست دهی».
بردباری پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم در مسیر رسالت خویش، با رنجهای بسیاری روبهرو بود. در این میان، کفار قریش برای منصرف ساختن پیامبر از دعوت الهی خویش، از هیچ کاری فروگذار نمیکردند؛ به نحوی که با آغاز دعوت آشکار پیامبر، آن حضرت را تحت بدترین فشارهای روانی قرار دادند؛ او را مسخره میکردند و کودکان و غلامان خود را برای آزار آن حضرت گسیل میداشتند تا بدیشان سنگ بیندازند و بدنش را مجروح سازند. آنها اهانتها و بیادبیهایشان را تا جایی رساندند که در حال سجده، شکنبه شتری را بر سر آن حضرت انداختند. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم تمام این صحنهها و آزارها را میدید، ولی نفرین نمیکرد و میفرمودند: «خدایا! قوم مرا هدایت کن؛ زیرا آنها آگاه نیستند». همین شکیبایی ایشان، موجب گردید که مردمان، گروه گروه به دین او بگروند.
بندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
شبی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم در خانه امسلمه بود. نیمههای شب، ام سلمه از خواب بیدار شد و پیامبر را در بسترش نیافت. ناگاه متوجه گردید که پیامبر در گوشه اتاق مشغول عبادت است. ایشان دست به دعا برداشته، میگرید و میگوید: «خدایا! مرا به بدیهایی که از آنها رهانیدهای برنگردان. خدایا! مرا دشمن شاد نفرما. خدایا! مرا یک لحظه و یک چشم به هم زدن به خود وامگذار». ام سلمه پس از شنیدن این سخنان، بیاختیار شروع به گریستن کرد. چون حضرت رسول صدای او را شنید فرمودند: امسلمه! برای چه میگریی؟ گفت: یا رسول اللّه! چرا نگریم در حالی که شما با آن جایگاه و منزلتی که نزد خدا داری، چنین میگویی و میگریی؟ حضرت فرمودند: «ای ام سلمه! چگونه ایمن باشم که خداوند متعالی حضرت یونس را به قدر چشم به هم زدنی به خود واگذاشت؛ آمد بر سرش آنچه آمد».
جلوههای رفتاری پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم
آداب مجلسی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم در هیچ مجلسی جز با یاد خدا نمینشست و از آن برنمیخاست. ایشان در مجالس عمومی جای ویژهای برای خود در نظر نمیگرفت. هنگامی که داخل مجلسی میشد، در هرجا که خالی بود مینشست و مردم را نیز به این کار امر میفرمود. با جملات کوتاه و پرمعنا سخن میگفت و هیچ گاه سخن دیگری را قطع نمیکرد و با کسی مجادله نمینمود. آن گاه که در برابر مخاطب قرار میگرفت، به رسم جباران به گوشه چشم به او نمینگریست. معاشرت او در اجتماع چنان ساده و بیپیرایه بود که اگر در میان جمعی مینشست، شناخته نمیشد. مجلس پیامبر، مجلس بردباری، حیا و رازداری بود؛ به نحوی که در حضور ایشان از کسی بَد گفته نمیشد و اگر از کسی خطایی سر میزد نقل نمیگردید. حضرت، به یاران خود بسیار احترام میکرد، پاهای خود را بین آنها دراز نمینمود و وقتی مکان مجلسی تنگ میشد، برای اصحاب خود جا باز میکرد.
همنشینی با مردم
پیامبر با مردم انس میگرفت و بزرگ هر قومی را گرامی میداشت و میفرمودند: «هرگاه بزرگ قومی نزد شما آمد، او را احترام کنید». نیازمندان را بهترین دوست خود میشمرد و هرگز فقیری را تحقیر نمیکرد. با آنها مینشست و از بیمارانشان عیادت میکرد و به تشییع جنازههای آنها میرفت. دعوت همگان را میپذیرفت و هدیه آنها را، هرچند کم ارزش قبول میکرد. در خوراک و پوشاک با بردگان و کنیزانش امتیازی نداشت و هرگز آزارش به کسی نمیرسید.
هرگاه در نماز بود و شخصی نزد او میآمد و مینشست، نمازش را کوتاه میکرد تا حاجت او را جویا شود و در روا کردن آن بکوشد. گاه میشد که خدمتکاران مدینه، ظرفهایی از آب را بعد از نماز صبح به حضور پیامبر میآوردند تا آن را متبرک سازد و چه بسا صبحهای سردی که حضرت دست خود را داخل آب سرد مینمود و اظهار هیچگونه نارضایتی نمیکرد.
اخلاق پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم با مردم با خوشرویی برخورد میکرد و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود. در سلام کردن بر همگان پیشی میجست. به روش متکبّران راه نمیرفت. در معاشرت با دیگران بسیار مهربان و جذاب بود و با هر شخصی چنان رفتار میکرد که میپنداشت گرامیترین خلق نزد اوست. اگر با شخصی دست میداد، دستش را نمیکشید تا آن مرد دستش را بکشد. هنگام سخن گفتن ترشرو نبود و کلمات خشن و ناهنجار به کار نمیبرد. پیامبر هرگاه فردی از یارانش را غمگین مییافت، او را با مِزاح و شوخی خرسند میساخت و میفرمودند: «خداوند کسی را که در روی برادرش چهره درهم کشد، دشمن میدارد». همچنین از ایشان روایت است که: «محبوبترین و نزدیکترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاقترینتان است».
مهربانی با مردم
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم به بندگان خدا، مهربان بود و میفرمودند: «خدای متعالی مهربان است و مهربانی را دوست دارد». سیرهنویسان پیامبر را اینگونه توصیف کردهاند که: «پیامبر قلبی رقیق داشت و به همه مسلمانان مهر میورزید». از حضرت علی علیهالسلام در وصف پیامبر نقل است که: «پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم ، نرمخوترینِ مردمان بود». در اینباره انس بن مالک میگوید: من در حضور پیامبر بودم که ناگاه مردی اعرابی آمد و عبای آن حضرت را که حاشیهای ضخیم داشت محکم کشید، به نحوی که گردن آن حضرت خراشید. سپس گستاخانه گفت: از مال خدا که در نزد توست به من دِه. پیامبر اندکی سکوت کرد و گفت: مال، مالِ خداست و من بنده خدا هستم. آنگاه فرمودند: ای اعرابی این آسیبی را که به من رساندی به تو برسانم؟ اعرابی گفت: نه. پیامبر فرمودند: چرا؟ اعرابی گفت: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمیدهی. پیامبر از سخن او خندید و او را مالی چند بخشید.
کمک به دیگران
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم در همه سختیها پا به پای دیگر مسلمانان شرکت داشت و چون دیگران، بخشی از بار مشکلات را به دوش میکشید. همین مسئله موجب میشد نشاط همکاری و همگامی در مسلمانان فزونی یابد؛ چنانکه وقتی خبر لشگرکشی احزاب و تهاجم به مدینه به آن حضرت رسید و تصمیم بر آن شد که با کندن خندق، جلو تجاوز آنها را بگیرند، پیامبر خود شخصا مشغول کار شد و بیل و کلنگ میزد و گاه کیسههای خاک را به دوش میکشید.
همچنین نقل است که وقتی کار ساخت نخستین مسجد در مدینه آغاز شد، مسلمانان با شور و علاقه در فراهم کردن وسایل و ساخت آن شرکت کردند و رسول خدا نیز مانند دیگران کار میکرد. آنان از «حرّه» سنگ میآوردند و حضرت نیز سنگ میآورد. وقتی به ایشان میگفتند: ای رسول خدا! اجازه بدهید ما این سنگ را ببریم، میفرمودند: «من خود این را خواهم برد، شما سنگی دیگر بیاورید».
فروتنی
حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم ، برترین نمونه تواضع با مردم خویش بود. با آنکه والاترین مقام و رتبه را نزد خدای متعالی و مردم داشت، هرگز جز به فروتنی با مردم برخورد نمیکرد و همین مسئله، او را در دیدگان مردم بالاتر میبرد و محبتش را در دلها افزون میساخت.
ابوسعید خدری در توصیف رفتار پیامبر میگوید: «رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم خود شتر را علف میداد و زانوی آن را میبست. خانه را جارو میکرد و شیر گوسفند را میدوشید. کفش پینه میکرد و لباس وصله میزد. با خدمتکار خود همغذا میشد و چون خدمتکارش در کار آسیا کردن گندم خسته میگردید، آن حضرت کار را به عهده میگرفت. خود به بازار میرفت و خرید میکرد و شخصا آنچه خریده بود به خانه حمل میکرد. با بزرگ و کوچک دست میداد و در برخورد با همه افراد، ثروتمند، فقیر، سیاه، سفید و از هر طبقه و نژاد، در سلام کردن پیشی میگرفت».
رسول عدالت
جامعهای که بر اصول عدالت اداره میشود، جامعهای استوار و ارزشمند است. در مقابل، آنجا که عدالت ظهور ندارد، انحراف و کفران چنان مردمان را در خود میپیچد که هشدارها، فریادها و صدای فرو ریختن بنیانها را نمیشنوند. سیره حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم ، سیره عدالت و سخن او عدل و منطقش جدا کننده حق از باطل بود. رسول خدا به هیچیک از نزدیکان خود اجازه نمیداد رعایت مساوات را در اجرای حق و قانون برهم زنند. در این باره نقل است که: ام سلمه، همسر پیامبر کنیزی داشت که از اموال قبیلهای دزدی کرد. او را برای اجرای حکم نزد پیامبر آوردند. ام سلمه با آن حضرت سخن گفت و شفاعت آن کنیز را کرد، ولی پیامبر به وی فرمودند: «ای امسلمه! این حدّی از حدود خداوند است که ضایع نمیگردد».
مشورت با دیگران
یکی از عوامل موفقیت پیامبر در پیشبرد هدفهای اسلامی، مشورت با دیگران بود. خداوند متعالی پیامبر را به مشورت سفارش کرد و آن حضرت نیز فراوان با یاران خود مشورت میکرد؛ زیرا به خوبی میدانست مشورت، مایه الفت اجتماعی، پیوند مردم، ارزش یافتن آنها و مشخص شدن قدر و جایگاهشان در امور اجتماعی است. یکی از نمونههای بارز مشورت پیامبر با دیگران، درجنگ احد است که آن حضرت در نحوه مقابله با لشگر قریش، شورای نظامی تشکیل داد و به دیدگاههای مختلف را شنید و سرانجام نظر اکثریت را مبنی بر خروج از شهر و مقابله رودر رو با دشمن پذیرفت.
حامی مستضعفان
خاتم پیامبران الهی، خود را از نیازمندان میدانست؛ با ایشان همنشین بود و با بیچارگان غذا میخورد و با دست به آنها غذا میداد. نقل است که: مردم درباره چگونگی تقسیم غنیمتهای جنگ بدر به اختلاف افتادند. رسول خدا دستور داد همه آنها را به بیتالمال برگردانند و سپس فرمود که غنیمتها به طور مساوی بین ضعیفان و دیگر اقشار مردم تقسیم شود. سعد بن ابی الوقّاص از این کار ناخشنود شد و گفت: آیا سوارکاری که قوم را حمایت کرده، باید با ضعیف و ناتوان مساوی باشد؟ پیامبر فرمودند: «مگر شما جز به وسیله ضعیفانتان یاری شدید؟»
رعایت نظم و انضباط
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، اسوه نظم و انضباط بود. هنگامی که به منزل میرفت، زمانهای خویش را به سه قسمت تقسیم میکرد: قسمتی را برای عبادت خدا، قسمتی را برای اهل خانه خود و قسمتی را به خود اختصاص میداد که آن را هم با مردم تقسیم میکرد. رسول خدا در همه امور بر رعایت نظم و انضباط تأکید داشت که از آن جمله میتوان به منظم ساختن صفهای نماز از سوی ایشان اشاره کرد. ایشان در این باره میفرمودند: «صفهایتان را منظم کنید و نامرتب نباشید که دلهایتان پراکنده میشود». همچنین وقتی ابراهیم فرزند آن حضرت از دنیا رفت، پس از دفن او، پیامبر شکافی را که در قبرش وجود داشت با دست خود پر و محکم کرد و فرمودند: «هر یک از شما که کاری انجام میدهد، باید آن را محکم و استوار به پایان برساند».
مبارزه با خرافات
اسلام، دین دانش، آگاهی و معرفت است. از این رو، نمیتواند با اوهام و خرافات هماهنگ باشد و آنها را ترویج یا در برابرش سکوت کند. پیامبر والامقام اسلام که رسالتی تبلیغی و اجرای شریعت الهی را برعهده داشت، تمام تلاش خویش را در راه آگاهی مردم و سوق دادن آنها به سوی واقعیتها به کار برد. پیش از بعثت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله وسلم ، خرافات بر سرزمین حجاز سایه افکنده و فضای اذهان را تاریک کرده بود، ولی با تلاش پیامبر بسیاری از آنها از صفحه دل و ذهن مردم پاک شود. از آن جمله میتوان به فوت ابراهیم فرزند پیامبر اشاره کرد که در آن روز به ناگاه خورشید گرفت و در میان مردم مدینه پیچید که خورشید به سبب اندوهی که بر دل پیامبر وارد گردید، گرفته است. گرچه این کار سبب افزایش عقیده و ایمان مردم به پیامبر بود، ولی آن حضرت که قصد سوء استفاده از ناآگاهی مردم نداشت، بر بالای منبر رفت و فرمودند: «خورشید گرفتگی به خاطر مرگ فرزند من نبود، بلکه خورشید و ماه گرفتگی، از آیات الهی است».
احترام به ارزشها
پیامبر گرامی اسلام، در بزرگداشت ارزشهای انسانی و اخلاقی تمام تلاش خود را به کار میبست. برای نمونه، هنگامی که اسیران قبیله «طی» را آوردند، زنی در میان آنها به پاخاست و پیامبر گفت: «به مردم بگو مزاحم من نشوند و با من خوشرفتاری کنند؛ زیرا من دختر رئیس قبیله خویش هستم. پدرم کسی بود که به عهد و پیمانها وفادار میماند، اسیران را آزاد و گرسنگان را سیر میکرد، به سلام کردن مبادرت میورزید و هرگز نیازمندی را از خود نمیراند؛ من دختر حاتم طائی هستم». در این هنگام پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم فرمودند: «این صفاتی که گفتی، نشانههای مؤمنان حقیقی است. اگر پدرت مسلمان بود، بر او رحمت میفرستادم». سپس فرمودند: «او را رها کنید و کسی مزاحم او نشود؛ زیرا پدرش کسی بوده که مکارم اخلاق را دوست داشته و خداوند مکارم اخلاق را دوست دارد».
شایسته سالاری
پیامبر در سپردن امور، فقط شایستگیهای افراد را ملاک کار خویش میساخت و برخلاف رسم و رسوم زمانه، جوانان شایسته را در مسئولیتهای مهم به کار میگمارد؛ چنانکه «عَمرو بن حزم» را در حالی که جوانی هفده ساله بود به فرمانداری نَجران در یمن برگزید و «عَتّاب بن اُسیّد» را که جوانی بیست و چند ساله و زاهد و پرهیزکار بود، فرماندار مکه قرار داد. همچنین، فرماندهی سپاهش را به «اُسامة بن زید» که جوانی بیش نبود سپرد. برخی از بزرگان انصار و مهاجر به این مسئله اعتراض کردند، ولی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم که در بستر بیماری به سر میبرد، از این نافرمانی به خشم آمد و به مسجد رفت و برفراز منبر فرمودند: «فرماندهی اُسامه را بپذیرید که او شایسته فرماندهی است».
آراستگی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، مظهر پاکیزگی و آراستگی در میان امت خویش بود و ایشان را بدان امر میکرد. آن حضرت در نظافت لباس و پاکی بدن بینظیر بود و بیشتر روزها خود را شستوشو میداد. به عطر بسیار علاقه داشت و برای خرید آن بیشتر از غذا خرج میکرد. از هر راهی که عبور میکرد، بوی خوش عطرش میوزید. حضرت زیاد مسواک میزد و موهایش را با شانهای از عاج شانه میفرمود. هنگام بیرون آمدن از منزل، در آینه یا آب نگاه میکرد و با آراستگی و زیبایی تمام از خانه خارج میشد. در تاریخ آمده که مردی ژولیده مو با ریش بلند و نامنظم خدمت رسول اکرم رفت. حضرت فرمودند: «این مرد روغن پیدا نکرده تا موهایش را صاف و منظم کند؟ بعضی از شما نزد من میآیید، در حالی که قیافه شیطان دارید».
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم و خانواده
انس و الفت، بنیان خانواده است و هر عاملی که سبب استواری آن گردد، در دین اسلام مهم تلقی میشود. سیره پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم در بین خانواده خویش بهترین الگو در این زمینه است. در زندگی ایشان، محبت و گذشت از لغزشها، به عنوان دو رکن اساسی برای حفظ بنیان خانواده به چشم میخورد. از ایشان در مورد محبت و عشق به همسر روایت است که: «از دنیای شما سه چیز مورد پسند من است: عطر، همسر و نماز؛ البته آرامش و شادابی من در نماز است». پیامبر در خانواده خود مظهر عشق و علاقه به شمار میرفت و اصحاب و امت خویش را نیز بدان امر میفرمود که: «بهترین شما، نیکوکارترینتان با خانوادهاش است و من نیکوکارترین شما بر خانواده خویش هستم». پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم هیچ کاری را بر همسران خویش تحمیل ننمود. ایشان کارهای شخصی خود را خود انجام میداد و در کارهای منزل هم به همسرانش کمک میکرد. همچنین، از هر خطا و لغزشی در خانواده میگذشت و کسی را در برابر آن بازخواست نمیکرد.
احترام به بانوان
پیش از بعثت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم ، جامعه عرب ارزشی و منزلتی برای زنان قائل نبود و در مورد حقوق فردی و اجتماعی او کوتاهی میکرد. با بعثت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسلم زنان به جایگاه واقعی خویش دست یافتند. پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله وسلم برای بانوان احترام به سزایی قائل بود و همواره امت خویش را به نکوداشت مقام آنها در جامعه فرا میخواند.
همسان با کودکان
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وسلم با شخصیت و کرامتی که داشت، در برابر کودکان، خود را همسان آنان قرار میداد با آنها به بازی میپرداخت و انس میگرفت و میفرمودند: «هر کس کودکی دارد، باید با او کودکانه رفتار کند». پیامبر صلیاللهعلیهوآله وسلم حسنین علیهماالسلام را بر دوش خود سوار میکرد و با آنها به بازی میپرداخت. با کودکان انس میگرفت و آنها را در آغوش خود میکشید و به یاران خود هم توصیه میکرد که با فرزندان خود چنین کنند. در این مورد نقل است که: پیامبر روزی دید که حسین علیهالسلام در کوچه با بچهها در حال بازی است. آغوش باز کرد که او را بگیرد، ولی حسین به این طرف و آن طرف میدوید.حضرت نیز در پی او میدوید تا وی را بگیرد.
اشعار سعدی در توصیف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم
ماه فرو ماند از جمال محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
سرو نروید به اعتدال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
وعده دیدار هر کسی به قیامت
لیله اسری شب وصال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظِلال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
عرصه گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم
سخنان کوتاه از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم
فضیلت کسب حلال
اَلعِبادَةُ سَبْعَةُ اَجْزاءٍ، اَفْضَلُها طَلَبُ الحَلالِ؛
عبادت هفت جزء دارد که با فضیلتترین آن کسب حلال است.
برترین نوع جهاد
اَفْضَلُ جَهادِ اُمَّتی اِنْتظارُ الفَرَجِ؛
برترین جهاد امت من منتظر فرج بودن است.
اهمیت حسن خلق
اَفْضَلُکُم اِیمانا اَحْسَنُکُمْ اَخْلاقا؛
با فضیلتترین شما از نظر ایمان خوشاخلاقترینِ شماست.
اثر حسن خلق
حُسْنُ الْخُلْقِ وَ یُثْبِتُ المَوَدَّةَ؛
اخلاق نیکو دوستی را پایدار میسازد.
ذم عمل بدون علم
مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَر مِمّا یُصْلِحُ؛
کسی که بدون آگاهی اقدام به کاری کند، زیان و خرابکاریاش از اصلاحش بیشتر خواهد بود.
توصیه به کارهای خیر
لا تَعْمَلُ شَیْئا مِنْ الخَیْرِ رِئاءا وَ لا تَدَعَهُ حَیاءا؛
هیچ کار خیری را از روی ریا انجام نده و هرگز به بهانه شرم و حیا کار خیری را ترک مکن.
زهد چیست؟
الزُّهْدُ فِی الدُّنیا قَصْرُ الاَمَلِ وَ شُکْرُ کُلّ نِعْمَةٍ وَالوَرَعُ عَنْ کُلِّ ما حَرَّمَ اللّهُ؛
زهد در دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزوها و سپاسگزاردن در برابر همه نعمتها و پرهیز کردن از تمام آنچه خداوند حرام کرده است.
فضیلت بی نیازی
نِعْمَ العُونُ عَلی تَقْویَ اللّهِ الغِنی؛
دارایی و بینیازی چه کمک کار خوبی است برای پارسایی.
فضیلت احترام به پدر و مادر
نَظَرُ الوَلَد اِلی والِدَیْه حُبّا لَهُما عِبادَةٌ؛
نگاه کردن فرزند به چهره پدر و مادر از روی محبت عبادت است.
ذم غضب
اَلغَضَبُ یُفْسِدُ الایمانَ کَما یُفْسِدُ الخِلَّ العَسَلَ؛
خشم ایمان را تباه میکند همانگونه که سرکه عسل را فاسد میسازد.
سرنوشت عالم بی عمل
مَنْ تَعَلَّمَ العِلْمَ وَ لَمْ یَعْمَلْ بِما فِیهِ حَشَرَهُ اللّهُ یَوْمَ الِقیامَةِ اَعْمی؛
کسی که دانش بیاموزد ولی به آن عمل نکند، خداوند در روز قیامت او را نابینا محشور میکند.
منابع:
1.ماهنامه گلبرگ،ش2
2.ماهنامه گلبرگ،ش29(میرصادق سیدنژاد)
3.ماهنامه گلبرگ،ش49 (منیره زارعان)
4.ماهنامه گلبرگ،ش61 (حمزه کریم خانی)
5.ماهنامه گلبرگ،ش73 (مهدی خوئی )
6.ماهنامه گلبرگ،ش96 (محمدكاظم بدرالدين)
7. ماهنامه نسل فردا
8. www. Rasoolnoor.com
9. www.nabiaazam.com
10. www.payambaraazam.ir