دلایل دعا برای امام زمان (عج) (8) : ترس امام
«هميشه در خطر بودن» چيزي است كه شايد براي ما ايرانيان كه در امنيت به سر مي بريم، قابل درك نباشد. ولي اگر چند لحظه چشممان را ببنديم و در ذهنمان ترسيمش كنيم، شايد بتوانيم گوشه اي از حس اضطراب «در امان نبودن جان» را بفهميم. اين حس و حال را با اين فكر در آميزيد: «لزوم حفظ جان آخرين حجت الهي»؛ تا بفهميد كه امام زمانمان در چه حالي هستند.
حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه) از جانشان مي ترسند؛ نه به همان دليلي كه ما از جانمان مي ترسيم! ما از اين مي ترسيم كه بميريم و گرفتار اعمال ناپسندمان بشويم و در نهايت به دوزخ خشم خداوند بيفتيم. امّا امام پاك ما عاشق وصل دوست اند. امام عصر (عج) از جانشان مي ترسند چرا كه آخرين حجت خداوند در زمين هستند و اگر حجت در زمين نباشد، شيرازه ي هستي از هم فرو مي پاشد.
اين كه گفتيم، شعر و تعارف نبود! فيض، روزي، جان، هستي و وجود مخلوقات عالم، وابسته به حجت زنده ي هر زمان است. اگر اين حجت كه واسطه ي رساندن اين فيوضات به موجودات است در زمين نباشد، فيضي نمي رسد و در نتيجه، جهاني وجود نخواهد داشت.
امام رضا (عليه السلام) فرمودند: «لو خلت الارض طرفه عين من حجه لساخت باهلها» (1)
(اگر زمين به مقدار يك چشم بر هم نهادن خالى از حجت باشد، اهل خود را در كام خود فرو مى برد)
همذات پنداري كنيم!
تصور كنيد كه دشمناني داريد نه فقط از جنس انسان و با محدوديتهاي آنان؛ بلكه لشكري از انسانها و جنّيان. اين دشمنان، شبانه روز در فكر سر به نيست كردن شما هستند. در هر جايي اگر بويي از شما به مشامشان برسد، براي يافتن شما اقدام مي كنند. دوستان شما را به بهانه هاي مختلف مي كشند، براي آنان نقشه مي كشند و در پي آن هستند كه در زمين نقشي از شما و دوستانتان باقي نماند. در چنين وضعيتي، شما ناچاريد كه از سرزميني به سرزمين ديگر سفر كنيد و هيچ رد پا و نشانه اي از خودتان به جا نگذاريد. دائم نگران دوستانتان هستيد و لحظه شماري مي كنيد كه اين لحظات نا امن و نابه سامان به زودي پايان بگيرد.
زراره، از ياران امام صادق (ع)، روایت مي كند: شنيدم حضرت صادق (ع) فرمود: «براي آن جوان پيش از قيامش غيبتي خواهد بود.» گفتم: چرا؟ فرمود: «ميترسد» – و به شکمش اشاره کرد – سپس فرمود: «اي زراره! و اوست منتظر و او است که در ولادتش شک ميکنند. پس بعضي ميگويند: پدرش بدون بازمانده از دنيا رفت. و بعضي از آنها ميگويند: در حالي که در شکم مادر بود پدرش فوت کرد، و بعضي ميگويند: دو سال پيش از فوت پدرش متولد شد، مگر اينکه خداوند – عزّوجلّ – دوست دارد که شيعه را امتحان کند، پس در آن هنگام است که تشکيک و توهّم اهل باطل آغاز ميشود.» (2)
امام باقر (ع) مي فرمايند: «در صاحب اين امر چهار سنّت از چهار پيغمبر هست. سنّتي از موسي و سنّتي از عيسي و سنّتي از يوسف و سنّتي از محمد (صلي الله عليه وآله). امّا از موسي ترسان بودن، و امّا از يوسف زندان [غيبت]، و از عيسي اينکه گفته ميشود مرده – در حالي که نمرده باشد -، و امّا از محمّد (ص) خروج و قيام با شمشير.» (3)
همچنين امام صادق (ع) آيه ي 21 سوره ي شعرا را قرائت كردند و فرمودند: هرگاه قائم قيام كند مي گويد «پس آن هنگام از شما فرار کردم وقتي که از شما ترسيدم، پس خداوند به من حکمت آموخت و مرا از فرستادگان قرار داد.» (4)
به همين خاطر بايد براي امام دعا كنيم: به خاطر حفظ جان امام كه جانمان به آن وابسته است؛ به خاطر تعجيل در به سامان رسيدن اوضاع آن حضرت و اوضاع خودمان كه به آن وابسته است؛ به خاطر به سرانجام رسيدن كار دوستان امام و باطل شدن كار دشمنان ايشان! ما به امام خيلي مديونيم؛ او به خاطر حفظ جهان به سختي افتاده است!
دعاي اين هفته:
امام صادق (ع) به زراره يار با وفاي خويش ياد داد كه در زمان غيبت اين دعا را زياد بخواند:
«اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّکَ؛ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَکَ لَمْ أعْرِفْ حُجَّتَکَ؛ اَللَّهُمَ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ (5)
پروردگارا! تو خود را به من بشناسان، اگر خودت را به من نشناسانده بودي پيامبرت را نميشناختم. پروردگارا! تو رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من معرفي نميکردي حجّت تو را نميشناختم. پروردگارا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نميشناساندي از دين خود گمراه بودم.
پي نوشت:
1. علل الشرايع : ص 199 و عيون الاءخبار: ص 212
2. كليني، كافي، ج 1، ص 337؛ به نقل از موسوي اصفهاني، محمد تقي، مكيال المكارم، ج 1، ص 155
3. شيخ صدوق، كمال الدين، ج 1، ص 326؛ به نقل از همان منبع، ص 157
4. همان، ص 328؛ به نقل از همان منبع.
5. كليني، كافي، ج 1، ص 337؛ به نقل از همان منبع، ص 155
پ.ميعاد