معاویه از دیدگاه ابوحنیفه، شافعی و احمد بن حنبل
ابوشکور سلمی در التمهید فی بیان التوحید از ابوحنیفه روایت کرده است که وی گفت: می دانید که ما چرا با اهل شام دشمن هستیم؟ جواب دادند علت بغض شما را نسبت به اهل شام نمی دانیم. ابوحنیفه گفت: اگر ما در لشگر علی بن ابیطالب در صفین حاضر بودیم به اتفاق او با معاویه جنگ می کردیم و از وی یاری می نمودیم. و ما عقیده داریم که باید با معاویه جنگ کرد و برای همین جهت با مردم شام دشمنی داریم.
همچنین ابوالفداء از شافعی روایت کرده که او در پنهان به ربیع گفته بود: شهادت چهار نفر از صحابه پذیرفته نمی شود: معاویه، عمروعاص، مغیرة و زیاد. شاید همین سخن شافعی باعث شده که وقتی از ابن معین درباره شافعی سوال شد، او گفت: ثقه نیست!(1)
و نیز احمد بن حنبل در مسند خود آورده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: “هر كس با على علیه السلام بر سر خلافت جنگيد او را بكشيد هر كه مىخواهد باشد!” با توجه به متواتر بودن جنگیدن معاویه با مولا علی علیه السلام، نظر احمد بن حنبل در رابطه با معاویه معلوم و واضح می باشد.
همچنین ابن جوزی از عبدالله بن احمد بن حنبل روایت کرده که گفت: از پدرم پرسیدم: درباره علی و معاویه چه می گویی؟ مقداری اندیشید. سپس گفت: به تحقیق می دانم که علی، دشمنان زیادی داشت، ولی هرچه دشمنانش جستجو کردند، نتوانستند عیب و نقصی برای او پیدا کنند. پس ناچار به معاویه رو آوردندکه با او می جنگید و مخالف امام علی بود. پس به دروغ شروع به ستایش و تعریف از معاویه کردند. و به خاطر دشمنی شان با علی، او را در برابر علی قرار دادند.
ابن جوزی می گوید: احمد بن حنبل در این جا اشاره می کند که اخبار و روایات وارده در فضیلت معاویه مدرک درستی ندارد و از روی اغراض خصوصی جعل شده است. و از روی سند هرگز قابل توجه نخواهد بود. و ابن راهویه و نسائی نیز همین عقیده را دارند و برای معاویه فضیلتی قائل نیستند!
اسناد:
(1) شیخ المضیرة از استاد ابوریه ص183 ط موسسه الاعلمی للمطبوعات بیروت
معاویه از دیدگاه قیس بن سعد
قيس بن سعد بن عباده، پيشواى قبيله خزرج، در نامهاى به معاويه مىنويسد: تو بت پرستِ بت پرست زادهاى بيش نيستى. از روى ناچارى و اضطرار مسلمان گشتى و در آن براى اختلاف افكنى ماندى و آزادانه و به اختيار از آن خارج گشتى. خدا بهرهاى از اسلام به تو نداد. اظهار ايمانت ديرى نپائيد و نفاقت تازه نيست. همچنان با خدا و پيامبرش در حال جنگى، و يكى از قبائل مشرك و مهاجمى، و دشمن خدا و پيامبرش و بندگان مؤمنش.(1)
قيس در نامه ديگرى به معاويه مىنويسد: به من دستور مىدهى زير فرمان تو درآيم، زير فرمان كسى كه بيش از هر كس براى حكومت ناشايسته است و از همه دروغگوتر و دغلگوتر و گمراهتر و بىارتباطتر با پيامبر خدا! جماعتى كه تو دارى جماعتى هستند گمراه و گمراهگر، سلطه شرك آميزى از سلطههاى شرك آميز اهريمن.(2)
اسناد:
(1) كامل المبرّد ج1ص309، البيان و التبيين ج2ص68، تاريخ اليعقوبي ج2ص163، عيون الأخبار لابن قتيبة ج2ص213، مروج الذهب ج2ص62، مناقب الخوارزمي ص173، شرح ابن أبي الحديد ج4ص15، كتاب التاج الجاحظ ص109.
(2) تاریخ طبری ج5ص228و ج4ص550، کامل ابن اثیر ج3ص107 و ج2ص355، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2ص23 و ج6ص60
معاویه از دیدگاه محمد بن ابی بکر
محمد بن ابى بكر به معاويه مىنويسد: بسم اللّه الرحمن الرحيم. از محمد بن ابى بكر به گمراه گشته معاويه پسر صخر! …. تو ملعونى فرزند ملعون، وانگهى تو و پدرت پيوسته بر ضد دين خدا توطئه چيدهايد و براى خاموش كردن مشعل خدائى اسلام تلاش نمودهايد و در اين راه سپاهها گرد آوردهايد، و پولها خرج كردهايد و پيمانها با قبائل بستهايد و پدرت در حال اين كار مُرد و تو جانشينش شدى و ادامه دهنده كارش. و گواهم عليه تو بر اين مطلب، همانان كه به تو پناهنده گشته و تو را تكيهگاه ساختهاند همان باقيمانده قبائل مشرك و مهاجم و سران نفاق و اختلاف و بدخواهان پيامبر خدا كه در پناه تو و با تو هستند.
اسناد:
مروج الذهب ج2ص59، كتاب صفّين ص132، شرح ابن أبي الحديد ج1ص283، جمهرة الرسائل ج1ص542 و همچنین نامه ای دیگر در تاریخ طبری ج6ص58 و شرح ابن ابی الحدید ج2ص32.
معاویه از دیدگاه معن بن یزید
معن بن يزيد بن اخنس سلمى صحابى كه از مجاهدان بدر است به معاويه مىگويد: هيچ زن قرشیی از مردى قرشى شريرتر و بدتر از تو به دنيا نياورده است.
سند: الاصابة ج3ص450
معاویه از دیدگاه عمار یاسر
عمار ياسر، در اثناى جنگ صفين مىگويد: مسلمانان! مىخواهيد كسى را تماشا كنيد كه با خدا و پيامبرش دشمنى نموده و عليه آنها تلاش كرده و عليه مسلمانان به تجاوز مسلحانه دست زده است و از مشركان پشتيبانى كرده است و وقتى خدا خواسته دينش را حمايت و نمايان گرداند و پيامبرش را يارى دهد او آمده پيش پيامبر اکرم و اظهار مسلمانى نموده است در حالى كه بخدا قسم! نه از روى ميل، بلكه از ترس چنين كرده و هنگامى كه پيامبر اکرم از دنیا رفت بخدا قسم مىدانستيم كه او دشمن مسلمانان و دوستدار تبهكاران بوده است؟
هان! آن شخص، معاويه است. بنابر اين او را لعنت كنيد: خدا لعنتش كند. و با او بجنگيد، زيرا از كسانى است كه مشعل دين خدا را خاموش ساخته و دشمنان خدا را پشتيبانى مىكنند.
اسناد:
تاريخ الطبري ج6ص7، كتاب صفين ص240، الكامل لابن الأثير ج3ص136
معاویه از دیدگاه ابن عباس
ابن عباس، در صفين در نطقى چنين مىگويد: پسر زن جگر خوار ديده در جنگ عليه على بن ابيطالب جمعى از فرومايگان و اراذل شام مددكار اويند، در جنگ عليه پسر عمو و داماد پيامبر خدا و اولين كسى كه با او نماز خوانده است بدریی كه در همه نبردهاى پر افتخار و فضيلتآور همراه رسول خدا بوده است، و معاويه و ابو سفيان در آن زمان دو مشرك بت پرست بودهاند. بدانيد كه به خدائى سوگند كه هستى را به تنهائى تحت سلطه و به ظهور آورده و سزاوار سلطنت بر هستى گشته على بن ابيطالب همراه رسول خدا مىجنگيد، على مىگفت: خدا و پيامبرش راست مىگويند. و معاويه و ابو سفيان مىگفتند: خدا و پيامبرش دروغ مىگويند. معاويه در اين موقعيت كه امروز دارد نيكروتر و پرهيزكارتر و راه يافتهتر و بر صوابتر از موقعيتهايش در آن هنگام نيست.
اسناد:
کتاب صفین ص360، شرح ابن ابی الحدید ج1ص504
دیدگاه نوه معاویه درباره وی!
وقتی معاوية بن يزيد بن معاوية (نوه معاویه) به حكومت رسيد، به منبر رفت و چنين گفت:
اين خلافت، ريسمان خدا است (و پيوند و رابطه با خدا) و جدم معاويه بر سر خلافت با كسى كه صاحب لايق آن بود و از او به تصديش سزاوارتر به كشمكش برخاست، يعنى با على بن ابيطالب، و شما را به كارهائى كه مىدانيد وادار كرد تا آنكه اجلش سر رسيد و در گورش در بند گناهانش گشت. آنگاه پدرم متصدى حكومت گشت در حالى كه شايسته آن نبود و با پسر دختر پيامبر خدا صلی الله علیه واله به كشمكش و دشمنى برخاست. بر اثر آن، جوانمرگ شد و ابتر و بی دنباله گشت، و در گورش اسير گناهانش شد.
سند:
صواعق المحرقة ابن حجر ص134
مطالب واقعا عالی بود
با اجازه وبا ذکر منیع مطلب رو برداشتم و رو سایتم بردم
مرسی
سلام. در نوشته ای که ارائه داده اید در روایتی که از امام اعظم ابوحنیفه رحمه الله و امام حنبل رح ارائه داده اید سند جعلی و گاها ضعیف هست .
اما امام شافعی رحمه الله انتقاد به امیر معاویه رض را جایز میداند و البته ایشان نیز توهینی به امیرمعاویه رض نکرده اند.
توهین کردن به صحابهء رسول الله فقط در ذات شیعهء صفوی هست.
با سلام
اکثر روایات ابوحنیفه و احمد بن حنبل جعلی و ضعیف هستند.
ولی چه کنیم که شما اهل سنت از روی تعصب و نا آگاهی آن ها را می پذیرید.
چطور این روایات ضعیف و جعلی اند ولی بقیه قوی و صحیح میشه بگید از کجا فهمیدید.
پس به کتابهاشون نمیشه اعتماد کرد چون جعلی و صحیح درهم است.
آنچه از قول امام اعظم ابوحنیفه رحمه الله و امام احمد بن حنبل-رح نوشته اید دروغ است. امیر معاویه رضی الله تعالی عنه صحابی رسول الله صلی الله علیه وسلم و کاتب قرآن بوده اند, آنچه باید دقت کنیم آن است که ما نباید در نزاع و درگیری صحابه کسی را لعن و کسی را بزرگ کنیم و بیطرفی اختیار کنیم و برای همهء آنان درود بفرستیم.
رضی الله عنهم اجمعین
يک چيزى وجود داره که از زمان قديم در سر زبانها بوده و وجود داشته و گفتنش هم تلخه به نام حقيقت و تقدير هست . و اگه که بگى که تقدير و حقيقت وجود نداره پس مشکل با دين خدا دارى. ما اهل سنت به آنچه که از طرف خدا تعيين شده رو قبول داريم و بس و او حقيقت اين هست که خليفه اول حضرت ابوبکر ، حضرت عمر ، حضرت عثمان و حضرت على . ميدونيد که چرا شما شيعه ها وقت عاشورا خودتون رو ميزنيد به خاطريکه شما حضرت حسين رو کشتيد وحالا خودتون رو ميزنيد که حضرت حسين(ع) شما رو ببخشه.
درود بر یکایک عزیزان
بنده یک مسلمان زاده هستم ،اما اطلاعات زیادی در مورد دین و مذهبم ندارم،سوالی که میخواستم از شما بزرگواران بپرسم این است آیا بعد از گذشت ۱۴قرن چسپیدن به مسائلی که باعث تفرقه و جدایی مسلمانان میشود درست است ؟بهتر است بجای حمایت و یا دشمنی با شخصی که هیچ تاثیری در زندگی فعلی ما ندارد به ریسمان الهی چنگ زده و با هم متحد شویم