رساله ی حقوق امام سجاد (ع) (3) / حق نفس
هرگز نمی توانیم چنین چیزی را فراموش کنیم. می دانی من برای همین این جا هستم! لوّامه (1) شدم که گه گاه به یادمان بیاورم که کارهایمان اصولی و درست نیست. حالا این کار…! نه! هرگز از یادمان نمی رود. چه؟ دست خودت نبود؟ چیزی از دست ما خارج نیست، غیر از تولد و مرگ. نمی توانیم ادعا کنیم که اختیاری نداشتیم. بله. پای خودت بود. ولی من حاضر نیستم گناه پایت را بکشم. چرا؟ مگر ما در این کار با هم نبودیم؟ یک لحظه تنهایت گذاشتم و وقتی به خودم آمدم، دیدم جای و مکانی که آمدی چیزی نیست که این همه مدت انتظارش را می کشیدیم.
بله خدا به ما استعداد دویدن داده است؛ ولی این استعداد را که خدادادی است نباید در راه شیطان حرامش می کردیم! بد کردیم. بد کردیم.
می دانی؟ فقط پای ما نبود که تقصیر داشت، اول چشم مان بود که نگاهش به بسته های سبز پول افتاد. بعد تصمیم گرفتیم که پول بی صاحب را از زمین نجات بدهیم. یادت آمد؟ قرارمان فقط پیدا کردن صاحبش بود نه خرج کردنش! آن هم وقتی که صاحب پول را چند خیابان آن طرف تر دیدیم… اینجا بود که استعدادمان را به چند برگ سبز فروختیم. دویدی که چه بشود؟ از خودمان که نمی توانیم بگریزیم.
طمع کردی؟ بله! بد دردی است. گفتم که، به آتشش می سوزیم. حالا که پشیمان شدیم، بیا لا اقل برویم سر همان کوچه و دست آن پیرمرد را در دست بگیریم و هر چه گذشت به او بگوییم.
پول نداریم؟ قرض می گیریم. اینقدر شجاعت داشته باش که خط غلطی که کشیدی پاک کنی. نگاهش کن. چند قدم آن طرف تر ایستاده است. بیا در این کار با هم باشیم. که می گوید پشیمانی سودی ندارد؟ بیا نشان بدهیم که پشیمان شدیم و راه جبران را بلدیم. بیا اینبار به سمت خدا بدویم!
خودمان کردیم، راه را هم از بیراهه می شناسیم و می دانیم بد کردیم در حق دست و پا و چشم مان. بد کردیم در حق استعدادمان. توبه!
«امّا حق خودت بر خودت آن است که از تمام قوه و نیروی خدادادی استفاده کنی و خودت را در مسیر طاعت خداوند قرار دهی؛ پس ادا نمای حق زبانت را، و حق گوشت را، و حق چشمت را و حق دستت را و حق پایت را و حق شکمت را و حق عورتت را و در ادای این حقوق از خدا کمک بخواهی و به او اتّکا کنی.» رساله ی حقوق امام سجاد (علیه السلام)
پی نوشت:
1. نفس لوّامه نفس سرزنش گر است. انسان را به خاطر گناهانی که مرتکب شده توبیخ می کند و مثل وجدان در وجود هر انسانی عمل می کند.
پ.میعاد
بدون دیدگاه