رساله ی حقوق امام سجاد (ع) (5) / حق گوش
من برای خودمان برنامه ها داشتم. یادت هست ماه رمضان تصمیم گرفتیم، هرگز قرآن خواندمان ترک نشود؟ چه شد پس این آوای حیات؟ تو که کُشتی مرا! حالا این به کنار. یادت نیست قرار شد بعد از محرم پای سخنرانی ها بنشینیم بلکه دوزار روی معرفت مان بیاید؟ چه شد این روح معنوی؟
به تو گفتم پای این موسیقی شیطانی ننشین، حالت را ببین! شده ای عین مرده ی متحرک، فقط نفس می کشی. ببین خودمان را به چه روزی انداخته ای، شده ایم آدمی پرخاشگر و دمدمی و متزلزل. موسیقی به کنار، گفتم پای درس آن استاد دانشگاه نرو، هی گفتی: “حرف استاد باد هواست!”، “چه کسی با حرف استاد تغییر می کند؟”؛ حالا ببین، شک را می گویم، در یقین ات، شک افتاده!
یک بام و دو هوا که نمی شود. قلب که مسافرخانه نیست هر کس و ناکسی را راه می دهی. حرفم یکی است! وقتی تصمیم گرفتی به بدی یا خوبی، در دلت را فقط برای همان راه باز کن. درِ دلت را دیگر؛ گوش!
«اما حق گوش بر تو آن است که راهی به سوی قلب تو نباشد مگر برای شنیدن مطالب خوب و مفیدی که در قلب تو خیری ایجاد نماید؛ یا آن که سبب کسب خلق نیکی گردد؛ زیرا گوش دروازه ی سخن به سوی قلب است و موجب انتقال انواع و اقسام معانی قلب می باشد با تمام خوبی ها و بدی های که در آن وجود دارد. و قوتی نیست جز قدرت خداوند.»
(امام سجاد علیه السلام، رساله ی حقوق)
پ.میعاد