سخنان آیت الله العظمی وحید خراسانی به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س)
حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی امروز باتوجه به سال روز شهادت حضرت صدّیقه کبرا، ادامه بحث قواعد فقهیه در مسجداعظم قم درمورد فدک را به جلسه بعد موکول نمودند و درباره این روز فرمودند:
نتیجه مباحث گذشته دراین جمله خلاصه می شود:
برطبق سنتی که صدورش از شخص خانم انبیاء مسلّم است، انقباض [وناراحتی] فاطمه زهرا انقباض اوست وانبساط [وشادی]فاطمه زهرا انبساط اوست وبه مقتضای نص وتصریح قرآن- وما آتاکم الرسول فخذوه- تمام فرق اسلامی باقطع نظر از مذهبی دون مذهبی، باید عزای فاطمه زهرا را مناسب با عظمت این مصیبت اقامه کنند واین قضیه تعبدی نیست. با قطع نظر از مذهبی ومسلکی، مقتضای ایمان به خدا و مقتضای ایمان به خاتم انبیاء به حکم سنت قطعیه اقامه شعائر فاطمیه است.
تمام مسلمانان باید عزادار باشند
نتیجه این مباحث : فاطمیه متعلق به شیعه نیست بلکه تعلق دارد به هر کس که ایمان به قرآن وسنت رسول دارد. قهرا باید در انقباض خانم(ص) منقبض باشد ودر انبساط او منبسط. این قضیه از قضایایی است که «قیاساتها معها»، منتها وظیفه دو طایفه سنگین تر است:
1. علما وخواص مسلمین که دقائق کتاب وسنت را می فهمند و واقعه را هم آن چنان که هست می دانند قهرا وظیفه این طبقه سنگین تر است.
2. کسانی که رابطه نسبی با صدیقه کبرا دارند ودر زمره اولاد او شمرده می شوند. این طبقه هم مسولیت خاصی دارند که باید روشن شود.
پیامبراکرم بوی درخت طوبی راازحضرت زهرااستشمام می کرد
اما عظمت مصیبت به بیان سنتی که در مذهب شیعه هست، دراین جا یک حدیث کافی است چون ایام فاطمیه در پیش است. این عزا از فردا شروع می شود به سوم جمادی الثانیه ختم می شود. مجالس ومحافل باید دراقطار مملکت مشحون[و آکنده] باشد به بیان فضائل آن حضرت و مناقب او وآنچه نسبت به آن حضرت واقع شد. این امر ضروری هر مسلمانی است بالاخص کسانی که پیرو این مذهبند. آن روایتی که از طریق شیعه مطرح است یکی بس است . سند این روایت [آن قدر محکم است که] برای مثل شیخ انصاری حجت است در اهمّ مسائل فقهیه. قلّت وسائط که یکی از امور مهمه در شدت وثوق به صدور است، این جهت اول. جهت دوم احوال این روات در رجال و روایاتشان . رجال روایت همه موثقند به توثیقات قدمای اصحاب مثل شیخ ونجاشی. یک نفر موثق است به توثیق عام آن هم توثیق عام از شیخ طوسی در «عدّه» واز علی بن ابراهیم در تفسیر. رجال روایت هم دارای این خصوصیت هستند:
[تفسير القمي] أَبِي عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ
متن روایت:
كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص – این صیغه مفید دوام واستمرار است کار دائمی اش این بود نه تنها به نحو اتفاق- يُكْثِرُ تَقْبِيلَ فَاطِمَةَ ع فَأَنْكَرَتْ ذَلِكَ عَائِشَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنِّي لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِي جَبْرَئِيلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَى وَ نَاوَلَنِي مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلْتُهُ . [1]
[پیامبراکرم همیشه فاطمه زهرا را می بوسید. عایشه اعتراض کرد. پیامبر فرمودای عایشه! هنگامی که به معراج رفتم وارد بهشت شدم وجبرئیل از درخت طوبی نزدیکم آمد و ازمیوه اش به من داد وخوردم وفاطمه از آن به دنیا آمد… ]
خصوصیت روایت این است که مایه تکوّن بدنی او باید در مقام ابیت، عند ربی یطعمنی محقق شود واین حقائق بهت آور است منتها نه برای هر کسی ، برای آن ها که به عظمت اسراء در آن شب واقفند وبه آن قربی که آن شب محقق شد وبعد بفهمند شجره طوبی چیست؟ اوصافش چیست؟ شجره ای که هیچ قصری در بهشت از قصور همه انبیا وامم نیست مگر این که یک رشته از شجره طوبی در آن قصر است. از هم چنین درختی تکوین شد آن نطفه ای که مبدا تکوّن جسمانی اوبود. بعد که فرمود من به زمین آمدم وخدا از آن ثمر شجره فاطمه را به من داد بیان حضرت این است:
فما قبلتها قطّ، هیچ وقت نشد که او را ببوسم و بوی شجره طوبی را استشمام نکنم. کسی که بدن او این است آیا روحش چیست؟ در این جا بحث مفصلی است. در مباحث عمیقه ارتباط ورح وبدن وتناسب بدن با روح با توجه به آن دقائق اگر بدن از درخت طوبی باشد مبدا جسم باشد مبدا روح از کجاست؟ اگر بدن چنین بدنی است نفسی که به چنین بدنی تعلق می گیرد آن نفس چه نفسی است؟ این است که وقتی این حقائق روشن شو دمعنای بیان امام ششم تا حدی واضح می شود چرا فاطمه فاطمه نامیده شد؟ چرا؟ فاطمه از فطم است فطم قطع است فرمود فاطمه فاطمه نامید ه شد چون خلق از معرفت او منقطعند. دست عقل را از نیل به مقام منیعش قطع کرد. برهانش: اگر بدن این است اگر مایه جسمانی از اعلی علیین است آیا خمیره روحانی از کجاست؟ این جا روشن می شود بیان خود امام ششم که روح از چه مخلوق است؟ بدن از درخت طوبی است اما روح من نور عظمت الله . این هم مبدا روح. من نور عظمت الله. دیگر این جا قلم هر نویسنده ای می شکند بیان هر فقیهی وحکیمی الکن است . بدن از درخت طوبی ، روح از نور عظمت خدا آن وقت دل شب این بدن زیر خاک برود وکنار این بدن رادمرد عالم امکان بگوید ای کاش زند ه نبودم وهم چو وضعی را نمی دیدم.
وظیفه فرزندان حضرت فاطمه سلام الله علیها
این واقعه چطور باید احیا شود؟ دراین جا مهم وظیفه اولاد فاطمه است. این هم قسمت دوم است . اولا د فاطمه هرکس که ولد حقیقی است اولا عنوان ولد عنوانی است که شامل کسانی هم که از ناحیه مادر فاطمی هستند شامل می شود به حکم قرآن : ومن ذریته ، برهان این مطلب است. اولاد منحصر به نسلی که از ناحیه پسر است نیست بلکه از ناحیه دختر هم ولد است لذا تمام کسانی که از جهت پدر فاطمی هستند در در جه اولی، تمام کسانی که از ناحیه مادر فاطمی هستند در در جه دوم باید شام غریبان آن حضرت را که روز سوم جمادی الثانیه شب که شد امسال مقرر است که در تمام شهرها هیات خاصه سادات باید شام غریبان بیرون بیایند ووظیفه خودشان را نسبت به مادرشان ادا کنند. این جا دو تا مطلب است:
نگاه به سادات عبادت است
شیخ صدوق در عیون روایتی نقل می کند. مضمون روایت این است: نظر به صورت ذریه آن حضرت عبادت است . این کلمه از کجا نشات می گیرد؟ نظر به کعبه عبادت است. نظر به مصحف عبادت است. نظر به صورت عالم عبادت است. نظر به صورت یک فاطمی که فقط انتساب به او دارد عبادت است. بعد سوال شد از امام هشتم این که نظر عبادت است نظر به ائمه از ذریه است ؟ بیان امام این است که این نظر به همه ذریه فاطمه است. یعنی آن سیدی که چهارده قرن بعد هم بیاید نظر به قیافه او عبادت است. این یک روایت.
روایت دیگر در امالی شیخ صدوق است:
روز قیامت ظلماتی محشر رامی گیرد. بعد که ظلمت سیطره پیده کرد ناگهان انواری در محشر ظهور پیدا می کند، مردم متحیرند که این ها چه طبقه اند؟ ملائکه اند؟ انبیائند ؟ شهدایند ؟ منادی ندامی کند انبیا نیستند، شهدا نیستند، ذریه پیغمبر خاتمند. فقط یک شرط دارد: ما لم یفترقوا عن منهاجه ولم یتلوثوا بمعصیه الله. [2]
درهر سیدی که این دو خصوصیت پیدا شود:
اول از منهاج[و روش] رسول خدا خارج نشود.
دوم: لوث معصیت به دامنش ننشیند .
این سید در دنیا نظر به صورتش عبادت می شود ودر قیامت هم چراغ فروزان عرصه محشر می شود ولی همه این ها از برکت چیست؟ باید ریشه را پیدا کرد. سادات علویین علویات ذریه رسول که منحصرا غیر از طریق صدیقه کبرا نیست واین هم از عجایب عالم است. چرا به این جا رسیدند؟ منشا این امتیاز چیست؟
وقتی از دنیا رحلت کرد که دیگر گفتنی نیست آن مسائل، کسی هم در خانه نبود فقط اسما بود . غسل کرد. خلاصه .. باشد …بعد دو پسر آمدند پرسیدند اسما مادرمان چه شد؟ هر دو دویدند روبه قبر پیغمبر واحمدا وامحمدا تا وارد مسجد شدند.
آن چه که کمر شکن است این است: امیرالمومنین کسی است که هزار ضربت اثرش برآن بدن بود. درهیچ ضربتی آه نکشید. اما همین که چشمش به این دو پسر افتاد غش کرد. حال چه حالی شد! عبارت این است : آب به صورتش پاشیدند افتاده بود روی زمین. بعد از جا برخاست . آمد وارد خانه شد وارد خانه که شد پرده را از روی صورت برداشت آ ن اساس مطلب این جاست فکشف عن وجهها . فاذن برقعه عند راسها فادن فیها
بسم الله الرحمن الرحیم هذا ما اوصت به فاطمه بنت محمد اوصت وهی تشهد ان لااله الله وان محمدا عبده ورسوله وان الجنه حق والنارحق وان الساعه آتیه لاریب فیها وان الله یبعث من فی القبور یا علی انا فاطمه . درهمه فاطمه همه راگفت که من کی هستم بدن م چیست روحم چیست بنت محمد زوجنی منک خدا مرا تزویج به توکرده لاکون لک فی الدنیا والاخره انت اولی بی من غیری .حنّطنی وغسلنی وکفنی اما باللیل. وصل علیّ . چه بوده از حنوط از غسل از کفن تا برسد به دفن همه باید نیمه شب باشد ولا تعلم احدا.
بعد هم گفت یا علی تورا به خداسپردم. یعنی دیگر تنها یاور تو تنها رکن تو من بودم . رفتم . آن جمله آخر این است : سادات دیگر بفهمند چه وظیفه دارند اولا علویین، علویات، فاطمیین وفاطمیات درتمام این مملکت، شهادت حضرت زهرا روز سوم جمادی الثانیه، باید به وسیله شما برای همیشه تضمین[؟] شود.
شرکت در عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیها
شام غریبان هیئات سادات مستقلا بیرون بیایند وغیر سادات پشت سر آنها ، چرا؟ برای خاطراین که یک بلاغی است کسی تبلیغ کرده کسی واسطه تبلیغ است. آن مطلبی که رسانده به شما چیست؟ ختم وصیت این است:
واقرء علی ولدی السلام
به فرزندان من تا روز قیامت سلام مرا برسان. معنی دارد این کلمه یعنی به آن ها بگو نیمه شب ، حنوط شد دفن شد. وظیفه همه از خواص و سادات معین شد.
بارالها ما را به روح صدیقه کبرا ببخش.
مارا مورد نظر فرزندش قطب عالم امکان قرار بده.
[1] . [تفسير القمي] أَبِي عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يُكْثِرُ تَقْبِيلَ فَاطِمَةَ ع فَأَنْكَرَتْ ذَلِكَ عَائِشَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَائِشَةُ إِنِّي لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَأَدْنَانِي جَبْرَئِيلُ مِنْ شَجَرَةِ طُوبَى وَ نَاوَلَنِي مِنْ ثِمَارِهَا فَأَكَلْتُهُ فَحَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ مَاءً فِي ظَهْرِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَمَا قَبَّلْتُهَا قَطُّ إِلَّا وَجَدْتُ رَائِحَةَ شَجَرَةِ طُوبَى مِنْهَا. بحارالأنوار،ج 18، ص 364.
[2] . مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّيَّتِنَا عِبَادَةٌ قُلْتُ النَّظَرُ إِلَى الْأَئِمَّةِ مِنْكُمْ أَوِ النَّظَرُ إِلَى ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ص فَقَالَ بَلِ النَّظَرُ إِلَى جَمِيعِ ذُرِّيَّةِ النَّبِيِّ ص عِبَادَةٌ مَا لَمْ يُفَارِقُوا مِنْهَاجَهُ وَ لَمْ يَتَلَوَّثُوا بِالْمَعَاصِي. وسائلالشيعة، ج12 ،ص311 .