سنّت انتظار
از آن زمان كه پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) سخن از جهانى شدن آيين توحيد، به دست حضرت مهدى (عليه السلام)، به ميان آورد ونويد غلبه اسلام بر تمامى اديان را به مسلمانان داد، وبهترين عبادت را انتظار فرج اسلام ومسلمين به حساب آورد،(24) مسلمانان ديده انتظار به راه دولت كريمه اى دوختند كه در آن اسلام واسلاميان عزّت مى يابند وكفر ونفاق به ذلّت وزبونى گرفتار مى آيند.(25)
در دوران پس از پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نيز، هر زمان كه فتنه خلفاى جور شدت مى گرفت، پيشوايان معصوم (عليهم السلام) مى كوشيدند با انگيزش انتظار، اميد را در دلهاى ستم ديدگان زنده نگه دارند وشور مقاومت ومبارزه را در وجودشان بر انگيزانند.
چنانكه امير المؤمنين على (عليه السلام) به اصحاب خويش مى فرمود:
(انتظروا الفرج، ولا تيأسوا من روح اللّه، فاِنَّ احب الاعمال الى اللّه عزّ وجلّ انتظار الفرج (إلى أن قال:) الأخذ بأمرنا معنا غداً فى حظيرة القدس والمنتظر لأمرنا كالمتشحّط بدمه فى سبيل اللّه).(26)
(چشم انتظار فرج باشيد واز يارى ورحمت خدا نا اميد نشويد، به يقين، محبوب ترين كارها در نزد خدا، انتظار فرج است (تا آنجا كه فرمود:) كسى كه به امر ولايت ما چنگ زند، فرداى قيامت در روضه رضوان با ما خواهد بود وكسى كه د رانتظار امر ما به سر ببرد، مانند كسى است كه در راه خدا به خون غلطيده باشد).
تأكيد بر امر انتظار فرج، از طرف پيشوايان دين تا آنجا بود كه بسيارى از اصحاب، شرايط موجود زمان خود را براى حصول فرج كافى دانسته، امام آن دوران را به عنوان صاحب الامر مى پنداشتند ودر اين باره از او سئوال مى كردند. چنين توهمى در دهها روايت، از جمله روايت شعيب بن ابى حمزه در برابر امام صادق (عليه السلام) وريّان بن الصلت، در برابر امام رضا (عليه السلام) مطرح گرديده كه مى پرسد:
أنت صاحب الأمر؟(27)
ونيز در همان زمانها، كسانى از مواليان اهلبيت (عليهم السلام) بودند كه بر سنّت انتظار فرج آنچنان پافشارى مى كردند كه به ترك كسب وكارشان مى انجاميد. بطور نمونه مى توان از شخصى به نام عبد الحميد واسطى نام برد كه خدمت امام محمد باقر (عليه السلام) مى رسد ومى گويد: (اصلحك اللّه، لقد تركنا اسواقنا انتظاراً لهذا الامر).
خدا امرت را اصلاح كند، ما به خاطر انتظار اين امر، كار وكسب خويش در بازارها را رها كرده ايم.
امام صادق (عليه السلام) به عنوان تأييد وتصديق موضع منتظرانه او مى فرمايد:
(يا عبد الحميد! أترى من حبس نفسه على اللّه عزّ وجلّ، لا يجعل اللّه له مخرجَاً؟ بلى، واللّه ليجعلنَّ له مخرجاً).(28)
(اى عبد الحميد! آيا به نظر تو كسى كه خودش را وقف براى خداى عزّ وجلّ نموده باشد خداوند برايش فرج وگشايشى حاصل نمى فرمايد؟ چرا، به خدا سوگند كه حتماً براى او گشايش ورهايى قرار مى دهد).
سنّت انتظار در دوران غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) به حق، جلوه اى ويژه دارد. منتظران حقيقى اين دوران، هيچ شبى را بدون حالت انتظار به صبح نرساندند، انتظار تا آنجا كه شمشير بر زير بستر خود مى نهادند تا اگر فردا روز ظهور باشد، بى درنگ به يارى مولاى شان بشتابند.
پی نوشت:
(24) ينابيع المودة صفحه 494 و495.
(25) اللهم انّا نرغب اليك فى دولة كريمة تعزّبها الاسلام واهله وتذلّ بها النفاق واهله ـ دعاى افتتاح ـ.
(26) منتخب الاثر فصل 10 باب 2 ص 498.
(27) منتخب الاثر صفحه 221 و249 وساير ابواب.
(28) كمال الدين ج 2 ص 644.
مهدى در قرآن وكلام ائمة اطهار عليهم السلام