سوالی از فلاسفه ، “ جنت الذات ” نوشته شده بر روی قبر آقای طباطبایی یعنی چه؟
کسانی که دانسته یا نادانسته از عقاید فلاسفه دفاع می کنند ، عقایدی مانند یکی بودن خالق ومخلوق ،قدم عالم،الشی مالم یجب لم یوجد و… ، بدانند که معنای معاد نزد فلاسفه یعنی عود و برگشت به ذات حق . مابرای این مبحث شواهدی می آوریم .یکی ازدوستان که از این مبانی فلاسفه آگاه بود گفت تا به حال به نوشته ی روی قبر آقای طباطبایی (استاد فلسفه) دقت کرده ای؟ میدانی چه نوشته شده ؟ نوشته المرتقی الی جنت الذات .که البته می گفت این جمله را آقای حسن زاده گفته که بنویسند .این همان مبنای فلاسفه است که می گویند معاد یعنی ذات ما به ذات انسانها ملحق می شود.
تصویر قبر آقای طباطبایی استاد فلسفه درحرم حضرت معصومه
افلاطون در بیان حرکت جوهرى که آن را از هراکلّیتوس گرفته، می گوید: همه چیزها متحرکند وحرکتشان یا کند است یا تند … پس چنانکه از آغاز بحث گفته ایم درباره هیچ چیز نمی توان گفت ((هست))
((تو)) و ((این وآن)) را به یک سو نهیم و هر گونه نامی را که حاکی از ثبات و تغییرناپذیری است بی معنا بشماریم و بر وفق طبیعت از ((شونده)) و ((شده)) و ((گذرنده)) و ((دگرگون)).
سخن بگوییم چنانکه اگر کسى سخن از ((ثابت))و((پابرجا))به میان آورد به آسانی بتوان بطلان ادعایش را مبر هن ساخته اما نه تنها یکایک موجودات باید بدین گونه سخن بگوییم بلکه این روش را باید در مورد مفهوم های کلّی مانندآدمی وسگ وانواع همه جانوران نیز به کار ببندیم”(جمهورى ۴۶۹)
حرکت فوق را افلاطون بردونوع تقسیم کرده است :
الف:حرکت درخود
ب:حرکت به سوی چیز دیگر شدن
ملّا صدرا نام آن را حرکت جوهری می گذارد سیر صعودى(نظر فلوطین) را برآن بنا می نهد یعنی هر چیز درحال حرکت به سوی کمال مطلق (خدا) است.
مولوی این نظّر یه را بدین صورت بیان می نماید
از جمادى مردم ونامی شدم وز نما مردم ز حیوان سرزدم
مردم از حیوانی و آدم شدم وز ملایک من بر آرم بال وپر
بار دیگر از ملک پران شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم
پس عدم گردم چون ارغنون گویدم انّا الیه راجعون
ملّا صدرا این سیر و سلوک را رنگی عرفانی داد او در کتاب اسفار می گوید: ((ما بیان نمودیم که تمام موجودات جهان به سوی خداوند در حرکت هستند (در سلوک اند) و به سبب کثرت حجاب ها و تاریکی ها درک نمی کنند و این سیر بسوی خداوند در انسان ظاهر تر و واضح تر است بخصوص در انسان کامل که این سیر صعودى را می پیماید .)) «أسفار- جلد ۹ صفحه۵۳»
ملّا صدرا نام کتاب خود را اسفار نهاده است تا بتواند سیر صعودى را بیان نماید و سیر من الخلق الی الحق۲-سیر من الحقّ فی الحق۳-سیر من الحقّ الی الخلق بالحقّ۴-سیرفی الخلق بالحقّ.(ترتیب سیر و سفر مذکور مأخوذ از صوفیه است)
لازم به ذکر است که جهان به نظر افلاطون و ارسطو ابدى است و پایان ندارد لذا معادى درکار نیست رسیدن به خدا و خدا شدن بهشت است و نرسیدن جهنم است لذا ملّا صدرا در شرح آن می گوید : وحقیقت جهنم و آنچه در آن است حقیقت دنیا وشهوات آن است. «اسفار/جلد ۹ صفحه ۳۴۳»
ملاّصدرا می گوید: لذّات(بهشت) وألم های(جهنّم)درنفس انسان موجود خواهد بود نه در خارج از انسان”(ص۳۴ / جلد۹ /أسفار /ملاّصدرا)
نفاد وجود الاشیاء وإنتهائها إلى أجلها لیس فناءً منها وبطلانا لها على ما نتوهمه، بل رجوعا وعودا منها إلى عنده وقد کانت نزلت من عنده، وما عند اللّه باق فلم یکن إلا بسطا ثم قبضا، فاللّه سبحانه یبدؤ الاشیاء بسط الرحمة، ویعیدها إلیه بقبضها وهو المعاد الموعود. الطباطبایی، محمد حسین: تفسیر المیزان، ۱۰ / ۱۱
اینکه مى بینیم فلان موجود از بین مى رود و اجلش بسر مى آید، این سرآمدن اجل آنطور که ما مى پنداریم فنا و بطلان آن موجود نیست ، بلکه برگشتن آن به سوى خداى تعالى است ، به همان جائى که از آنجا نازل شده بود، و چون آنچه نزد خدا است باقى است ، پس این موجود نیز باقى است ، و آنچه که به نظر ما، هست و نیست شدن مى باشد در واقع بسط رحمت خداى تعالى و قبض آن است ، و این همان معاد موعود است .
لا تزال الخلقة تقع مرحلة بعد مرحلة، وتنال غایة بعد غایة حتى تتوقف فی غایة لا غایة بعدها، وذلک رجوعها إلى اللّه سبحانه، قال تعالى “وإن إلى ربک المنتهى” الطباطبایی، محمد حسین: تفسیر المیزان، ۱۱ / ۴۲
با سلام
لازم به ذكر است كه هر علمي كه با تزكيه و تهذيب نفس همراه نباشد ضررش براي انسان از ندانستن آن علم بيشتر است . اگر كسي بدون تهذيب دم از فلسفه بزند لافي بيش نخواهد بود . بسيارند كساني كه در اثر طهارت باطني بدون علم آموزي حقيقت مطالب ذكر شده در متن را مشاهده كرده اند . پس اگر ما چيزي از اين مطالب نميدانيم نبايد آن را انكار كنيم .
ضمنا شما چرا عارف بزرگي چون علامه طباطبايي را " آقاي طباطبايي " ذكر مي كنيد ؟