سير خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها
- خلقت نورانى حضرت زهرا سلام الله علیها
- خلقت جسمانى حضرت زهرا سلام الله علیها
- سير خلقت نورانى حضرت زهرا سلام الله علیها
- حضرت زهرا سلام اللَّه عليها و اهل بيت علت آفرينش هستى
- روشنى عالم از نور حضرت زهرا سلام الله علیها
- خلقت حضرت زهرا سلام الله علیها و شيعيان از سرشت يكسان
- تصوير حضرت زهرا سلام الله علیها در بهشت
- نامهاى گرهگشا و توبه ى حضرت آدم علیه السلام
- عرض ولايت حضرت زهرا سلام الله علیها بر موجودات
سير خلقت نورانى حضرت زهرا سلام الله علیها
و در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است كه: «جز خدا هيچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفريد و براى هر يك از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود. خدا «حميد» است و اين اسم در محمد صلى اللَّه عليه و آله ظهور يافت. خدا «اعلى» است كه در اميرالمؤمنين على عليه السلام ظهور يافت. و براى خدا «اسماى حسنى» وجود دارد كه نام حسن و حسين عليهماالسلام از آن اسماء مشتق است. و از اسم «فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پيدا كرد پس وقتى كه آن انوار را آفريد، اين ها را در ميثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند.
و خدا فرشتگان را از نور آفريد پس وقتى كه فرشتگان به اين انوار نظر كردند، امر و شأن اين ها را بزرگ شمردند و تسبيح را (از آن ها) فراگرفتند و اين مطابق با گفتهى فرشتگان است كه در قرآن آمده است: به حقيقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبير عالم) صف كشيدهايم. و به راستى ما تسبيح كنندهايم، و آن هنگام كه آدم عليه السلام را آفريد آدم به سوى اين انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض كرد: اى صاحب اختيار من! آنان كيستند؟ خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آن ها برگزيدگان من و خواص من هستند، اين ها را از نور عظمت و بزرگى ام آفريدهام و از اسم هاى خودم اسمى را براى اين ها برگرفتم، پس عرض كرد: اى پروردگارم! به حقى كه تو بر اين ها دارى اسم هاى اين ها را به من بياموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! اين اسم ها نزد تو امانت باشد (كه) سرّ و رازى از راز من است. غير تو نبايد بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض كرد: پروردگارم قبول كردم. خداوند پس از گرفتن اين پيمان، اسم هاى آن ها را به آدم عليه السلام تعليم داد. و به فرشتگان عرضه كرد، هيچ كدام به آن ها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال كه فرمود: مرا از نام هاى اين ها خبر دهيد اگر راست مى گوييد، عرض كردند: منزهى تو! براى ما علمى نيست جز آن چه به ما آموخته اى. همانا تو عالم و داراى حكمتى. (آن گاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسم هاى آن انوار خبر ده، پس وقتى كه اين ها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند كه اين مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضيلت و برترى يافته است. سپس امر به سجده ى آدم عليه السلام شدند؛ زيرا كه سجدهى ملائكه، فضيلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون كه سجده ملائكه، سزاوار آدم بود»(1)
حضرت زهرا سلام اللَّه عليها و اهل بيت علت آفرينش هستى
رسول خدا فرمود: هنگامى كه خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او بدميد، آدم به جانب راست عرش نظر افكند، آن جا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد: خدايا قبل از آفريدن من، كسى را از خاك خلق كرده اى؟ خطاب آمد: نه، نيافريدهام. عرض كرد: پس اين پنج شبح كه آن ها را در هيئت و صورت همانند خود مى بينم چه كسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: اين پنج تن از نسل تو هستند، اگر آن ها نبودند، تو را نمى آفريدم، نام هاى آنان را از اسامى خود مشتق كردهام (و من خود آنان را نام گذارى كردهام)، اگر اين پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفريدم و نه عرش و كرسى را، نه آسمان و زمين را خلق مى كردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و اين محمد است، منم عالى و اين على است، منم فاطر و اين فاطمه است، منم احسان و اين حسن است، و منم محسن و اين حسين است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذره ى بسيار كوچكى كينه و دشمنى هر يك از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى افكنم… يا آدم، اين پنج تن، برگزيدگان من هستند و نجات و هلاك هركس وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنان دارد. يا آدم، هر وقت از من حاجتى مى خواهى، به آنان توسل كن.
ابوهريره مى گويد، پيامبر اكرم در ادامه ى سخن فرمود: ما پنج تن كشتى نجاتيم، هركس با ما باشد، نجات يابد، و هركس كه از ما روگردان شود هلاك گردد. پس هركس حاجتى از خدا مى خواهد پس به وسيله ى ما اهل بيت از حضرت حق تبارك و تعالى مسئلت نمايد».
حقيقت آنست كه پنج تن مقدّس رمز خلقتند: «يا أحمَدُ! لَو لاكَ لَما خَلَقتُ الأفلاكَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُكَ، وَ لَو لا فاطِمَةُ لَماخَلقُتُكما».(2) / اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمين نمى آفريدم و اگر على نبود تو را نمى آفريدم و اگر فاطمه نبود شما را نمى آفريدم. (يعنى شمايان رمز خلقتيد)
فاطمه حوريّهاى بود كه چند صباحى لباس آدميان دربرنمود:(3)
روشنى عالم از نور حضرت زهرا سلام الله علیها
ابن مسعود نقل مى كند كه، ديدم على بن ابى طالب عليه السلام را كه مشغول نماز است و در ركوع و سجودش مى گويد: «اللهم بحق محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم عبدك، اغفر للخاطئين من شيعتى» / پروردگارا، به حق بنده ى مقربت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خطاكاران از شيعيان مرا ببخش.
از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم شرفياب شدم. ايشان را در حال نماز يافتم. ديدم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در نماز خود مى گويد: «اللهم بحق على عليه السلام عبدك اغفر للخاطئين من امتى» / خداوندا، خطاكاران از امت مرا، به حق على عليه السلام بنده ى مقربت ببخش.
از آن چه ديده بودم، در من وحشت و ترديد بزرگى ايجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به پايان رسيد، خطاب به من فرمودند: اى پسر مسعود، آيا كافر شدى بعد از آن كه ايمان آورده بودى؟
عرض كردم، ابداً چنين نيست يا رسول اللَّه، بلكه ديدم على عليه السلام را كه خداوند را به حق شما طلب مى كرد و شما را ديدم كه خدا را به حق على عليه السلام مى خوانديد. پس ترديد كردم كه كداميك از شما نزد خداى عزوجل برتريد.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشين. پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نشستم.
آن حضرت فرمودند: «ان اللَّه خلقنى و علياً من نور قدرته قبل ان يخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبيح و لاتقديس.» خداوند من و على عليه السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق كرد: هزار سال قبل از آن كه ساير خلائق را بيافريند. زمانى كه هيچ تسبيح و تقديسى وجود نداشت.
«ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضين و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضين.» پس نور مرا شكافت و از نور من آسمان ها و زمين را آفريد به خداى تبارك و تعالى قسم كه من از آسمان ها و زمين برترم.
«وفتق نور على بن ابى طالب عليه السلام فخلق منه العرش و الكرسى و على بن ابى طالب عليه السلام و اللَّه افضل من العرش و الكرسى» و چون نور على عليه السلام را منتشر ساخت عرش و كرسى از نور او خلق گرديد؛ به پروردگار قسم كه على عليه السلام از عرش و كرسى افضل است.
«و فتق نور الحسن عليه السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن عليه السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم». سپس نور حسن عليه السلام] را باز كرد و لوح و قلم از نور حسن عليه السلام به وجود آمد و به خدا قسم كه حسن عليه السلام از لوح و قلم نيز برتر است.
«وفتق نور الحسين عليه السلام فخلق منه الجنان و الحور العين و الحسين عليه السلام و اللَّه افضل من الحور العين.» و چون هستى را از نور حسين عليه السلام معطر كرد، بهشت و حوريان زيباروى از نور او پديدار گشتند؛ واللَّه حسين از حورالعين برتر است.
«ثم اظلمت المشارق و المغارب فشكت الملائكه الى اللَّه تعالى ان يكشف عنهم تلك الظلمه فتكلم اللَّه جل جلاله كلمه فخلق منها روحا ثم تكلم بكلمه فخلق من تلك الكلمه نورا فاضاف النور الى تلك الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء عليهاالسلام و لذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.» سپس همه ى هستى از شرق تا به غرب تاريك ماند. ملائكه بر پروردگار از آن همه تاريكى و ظلمت شكايت كردند و خواستند كه پروردگار تاريكى را از ايشان برطرف كند. پروردگار در اجابت خواستهى آنان كلمهاى فرمود، از آن كلمه روحى خلق گرديد، سپس كلمهاى ديگر فرمود و از آن كلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه كرد و آن را در بلندترين مكان عرش قرار داد. همه ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آميخته به نور خلق شده از لطف پروردگار كسى نيست، جز فاطمه زهرا عليهاالسلام و به همين دليل او را زهرا عليهاالسلام ناميدند زيرا نورش آسمان ها را روشن ساخت.
در ادامه ى اين روايت زيبا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمايند: «يابن مسعود اذا كان يوم القيامه يقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلك قوله تعالى (القيا فى جهنم كل كفار عنيد) فالكافر من جحد نبوتى و العنيد من جحد بولايه على بن ابى طالب عليه السلام و عترته و الجنه لشيعته و لمحبيه.»
اى پسر مسعود، چون روز قيامت فرا رسد، پروردگار به من و على عليه السلام مى فرمايد: هر كس را كه مى خواهيد به بهشت داخل كنيد و به جهنم بفرستيد هر كس را كه مى خواهيد. و اين قول پروردگار در قرآن مجيد است كه (القيا فى جهنم كل كفار عنيد).(4)
هر كافر متكبر لجوج را به جهنم افكنيد پس كافر كسى است كه از نبوت من سرپيچى كند و عنيد كسى است كه از ولايت على بن ابى طالب عليه السلام و عترتش و محبت كردن به شيعيان و دوستانش سر باززند.(5)
و در روايت ديگرى است كه: خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفريد، و آسمان و زمين را از نور پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و عرش و كرسى را از نور على عليه السلام و لوح و قلم را از نور حسن عليه السلام و حورالعين را از نور حسين عليه السلام آفريد. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاريكى بود. فرشتگان از اين ظلمت به خدا شكايت كردند و خدا را به اين انوار قسم دادند كه ظلمت را بردارد. اين بود كه خداوند روح و نور فاطمه عليهاالسلام را آفريد، و مشرق و مغرب آفرينش روشن شد.
خلقت حضرت زهرا سلام الله علیها و شيعيان از سرشت يكسان
امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «إن اللَّه خلق محمداً من طينة من جوهرة تحت العرش، و إنه كان لطينته نضح فجبل طينة أميرالمؤمنين عليه السلام من نضح طينة رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم، و كان لطينة أميرالمؤمنين عليه السلام نضح فجبل طينتنا من فضل طينة أميرالمؤمنين عليه السلام، و كانت لطينتنا نضح فجبل طينة شيعتنا من نضح طينتنا، فقلوبهم تحن إلينا، و قلوبنا تعطف عليهم تعطف الوالد على الولد و نحن خير لهم و هم خير لنا، و رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم لنا خير و نحن له خير». (بصائر الدرجات ص 14، بحارالانوار 25/ 8)
يعنى: «خداوند محمد را از طينت و سرشتى كه از گوهرى در زير عرش بود خلق فرمود، و طينت محمد را تراوشى بود كه خداوند طينت اميرالمؤمنين را از همان تراوش طينت رسول خدا خلق نمود. و طينت اميرالمؤمنين را از نيز تراوشى بود كه خداوند طينت ما را از باقيمانده ى طينت اميرالمؤمنين خلق كرد، و براى طينت ما نيز تراوشى بوده كه خداوند شيعيان ما را از همان تراوش طينت ما خلق فرموده است. دل هاى شيعيان ما مشتاق ما هستند و دل هاى ما نيز – به مانند مهربانى و شفقت پدر به فرزند – به آنان توجه دارد. ما براى شيعيان مان بهترين ها هستيم و شيعيان ما براى ما بهترين ها هستند، رسول خدا نيز براى ما بهترين است و ما هم براى او بهترين ها هستيم».
تصوير حضرت زهرا سلام الله علیها در بهشت
«آدم و حوا در كنار هم نشسته بودند كه جبرئيل به نزدشان آمد و آنان را همراه خود به داخل قصرى از طلا برد، در آن جا تختى از ياقوت قرمز بود و بالاى آن تخت قبهاى بود نورافشان، و در ميان آن قبه چهرهاى غرقه در نور، كه تاجى بر سر نهاده و دو گوشوار از لؤلؤ در گوشش، و گردن بندى از نور بر گردنش آويخته بود. هر دو از نورانيت حيرت انگيز آن تمثال در شگفت شدند به حدى كه حضرت آدم زيبائى همسرش حوا را فراموش نمود (زيرا شاهد يك زيبائى بى سابقه و حسن بى نظيرى بود)، لذا روى به جبرئيل كرد و پرسيد اين صورت كيست؟
جبرئيل گفت: اين فاطمه است، و آن تاجش احمد نما، گردن بندش حيدر نما و دو گوشوارش نشانگر حسن و حسين اوست. آن گاه حضرت آدم سر خويش را به سوى قبه نور بلند كرد، و در آن جا اين پنج اسم را با خط نور نوشته ديد: من محمودم و اين محمد است، من اعلى هستم و اين على است، من فاطرم و اين فاطمه است، من محسنم و اين حسن است، و احسان از من است و اين حسين است.
نام هاى گره گشا و توبه ى حضرت آدم علیه السلام
وقتى اسامى پنج تن مقدس را جبرئيل براى حضرت آدم قرائت كرد، جبرئيل گفت: يا آدم، اين نام ها را به خاطر بسپار كه بعدها يقيناً به آن ها نيازمند مى شوى، و آن اسماء مشكل گشاى تو خواهند بود. بعد از آن كه حضرت آدم مرتكب آن ترك اولى شد و در نتيجه بر زمين فرود آمد، بعد از 300 سال اشك ريختن (به ياد آن نام هاى مقدس افتاد) و با آن اسماء مبارك دعائى ترتيب داد و به پيشگاه خداى متعال چنين معروض داشت: پروردگارا به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين، يا محمود، يا اعلى، و يا محسن، يا فاطر از خطاى من درگذر و توبه مرا قبول فرما. در آن هنگام از جانب خداى تعالى خطاب آمد كه يا آدم اگر (در آن حال دعا) درخواست مى كردى كه گناهان همه ى فرزندانت را بيامرزم هر آينه همه ى آنان را مى بخشيدم».
عرض ولايت حضرت زهرا سلام الله علیها بر موجودات
در ضمن حديث معراج آمده است كه خداوند فرمود: اى محمد، من، تو و على و فاطمه و حسن و حسين و امامان از فرزندان حسين را از نور خودم آفريدم و ولايت شما را بر اهل آسمان ها و زمين عرضه كردم، هر كس آن را پذيرفت در نزد من از مؤمنين به حساب آمد و هركس آن را منكر شد، در نزد من از گمراهان (از ستمگران. خ – ل) محسوب شد، اى محمد! اگر بندهاى از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت كند كه از كار افتد و از لاغرى و ناتوانى به سان مشك خشكيده و فرسودهاى شود و بعد به هنگام ورود بر من منكر ولايت شما باشد او را نخواهم آمرزيد تا اين كه اقرار به ولايت شما نمايد.
اى محمد، آيا دوست دارى آنان را ببينى؟ گفتم: آرى، پروردگارا! فرمود: نگاه كن، من به طرف راست عرش نگريستم، و اسم خود را ديدم و اسم على و فاطمه و حسن و حسين و على و محمد و جعفر و موسى و على و محمد و على و حسن را و اسم مهدى را در وسط آن به گونهاى ديدم كه گويا ستارهاى درخشان است.
فرمود: اى محمد! اينان حجت هاى من بر آفريدگانم مى باشند و اين آن كسى است كه از فرزندان تو، به شمشير قيام مى كند و از دشمنانم انتقام مى گيرد.(6)
پي نوشت
(1). تفسير فرات، ص 11، ط نجف.
(2). ميرجهانى: (ال) جُنّة العاصمة، ص 148 (به نقل از كشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرين، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1: ص 164 (و) قمى: سفينةالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرك سفينةالبحار، ج 3: ص 334 (حديث قدسى) شايد در نظر نخست اين روايت احتياج به تأمّل داشته باشد؛ امّا با اندكى دقّت، لطافت تعبير به كار رفته در آن اشكار مى گردد. همچنان كه مى دانيد كنيه ى حضرت زهرا عليهاالسّلام «امّابيها» است. در سبب مكّنا شدن حضرتش به اين كنيه با مدد از روايتى كه از امام باقر عليه السلام نقل شده است – و ما آن را در سطور بالا ذكر نموديم – كه حضرت فرمودند ريشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و يا روايتى كه ذهبى در كتاب ميزان الاعتدال (ج 1:ص 234) از رسول خدا نقل مى كند كه حضرت مى فرمايند: «أنَا شَجَرَةٌ، وَ فاطِمَةُ أصلُها، وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَينُ ثَمَرُها» (يعنى من درخت، فاطمه ريشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسين ميوه ى آن هستند) آشكار مى گردد كه خلقت پيامبر، على، حسن و حسين عليهم السّلام در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا عليهاالسّلام بوده است. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِيقٌ جِدّاً.
(3). خطيب بغدادى: تاريخ بغداد، ج 5: ص 86.
(4). سوره ق، آيه ى 24.
(5). بحارالانوار، ج 40، ص 43.
(6). تأويل الايات 1/ 98.
منابع
سایت صدا و سیما