خانواده به عنوان مهمترین و اساسیترین بخش هر جامعه، نقش مهمی در سعادت، رشد و تعالی آن به عهده دارد، غفلت از این واحد اجتماعی سبب بروز بسیاری از نا هنجاریهای اجتماعی میگردد که چه بسا جبران آن غیر ممکن باشد.
رویکرد جامعه اسلامی ما به آموزههای دینی و بهرهمندی از تعالیم و معارف اهل بیت(ع) و اهمیت آن در سعادت خانواده بر کسی پوشیده نیست.
آنچه در پی میآید گفتوگوی سرویس علمی فرهنگی مرکز خبر حوزه با حجتالاسلاموالمسلمین کرمی است که به مناسبت روز خانواده تقدیم میشود.
*نگاه دین به کانون خانواده به چه شکلی است و در متون دینی از خانواده با چه تعابیری یاد شده است؟
در نگاه دین برای کمال یافتن انسان توجه زیادی به خانواده شده است؛ در حقیقت در قرآن کریم هدف اصلی از تشکیل خانواده، آرامش است و خدا در سایه این آرامش وظایفی را برای انسان در نظر گرفته از جمله اینکه زوجین وظایفی نسبت به همدیگر دارند و به عنوان پدر و مادر وظایفی نیز نسبت به فرزند دارند.
بر اساس سوره طه آیه 33 اولویت بندیهایی که در مورد وظیفه والدین نسبت به فرزند شده، اولین وظیفهشان توجه دادن اعضای خانواده به نماز و معارف دینی است، نه تامین رزق و روزی؛ چرا که بنابر آنچه در متون دینی هم آمده، روزی از آن خداوند است.
لذا در متون دینی به خانواده به عنوان مرکز رشد فرهنگی اصیل و متناسب با فطرت توجه شده است.
از سوی دیگر خداوند متعال همگان را متوجه این مطلب کرده است که وظایف خانواده بر حسب نوع تکلیفش است، یعنی رفتار اجتماعی و فردی افراد باید بر اساس نوع تکلیف شکل بگیرد و هدف از شکلگیری خانواده درآمد، تغذیه، پوشاک و مسکن نیست بلکه کمک به همدیگر برای رسیدن به کمال است و در این مسیر اعضای خانواده وظیفه دارند همدیگر را به انجام تکالیف توجه دهند، به همین دلیل دین اسلام در مسایل خانواده به جای اینکه ترغیب کند که «انتظار از همدیگر» داشته باشیم، تشویق میکند تا «انتظار از خود» داشته باشیم؛ هیچ وقت سفارش نشده که از همسرت فلان چیز را بخواه یا از شوهرت فلان چیز را در خواست کن، بلکه دین تشویق کرده، اگر هر یک از شما بتوانید نیاز شریک زندگی خود را برطرف کنید، ثواب میبرید.
در این زمینه دین به این امر پرداخته که در خانوده، تکلیف فرد نسبت به دیگر اعضای خانواده چیست؟ و در مقابل پدر، مادر، همسر، فرزندان چه وظایفی دارد؟ اگر اعضای خانواده «عمل به تکلیف در مقابل همدیگر» را از خودشان شروع کنند در این صورت یقینا دیگر اعضای خانواده هم در مقابل او به وظایف خود عمل خواهند کرد.
* در منابع دینی شاخصههای یک خانواده دینی چیست؟
شاخصههایی که در منابع دینی برای یک خانواده ذکر شده مشخص و روشن است.
اولین شاخصه یک خانواده این است که اعضای خانواده نسبت به همدیگر تکریم کنند (سوره اسرا آیه 70) دومین شاخصه محبت و مهربانی نسبت به همدیگر است تا جایی که نبیاکرم(ص) میفرمایند: اگر اعضای خانواده، در کنار هم با محبت بنشینند ثواب آن برتر از اعتکاف در مسجد است(بحارالانوار جلد 103)
*چهار ویژگی یک خانواده موفق
شاخصه سوم داشتن یک قاعده و فرمول در ارتباط کلامی با عنوان «صراحت»، «صداقت» و «صمیمیت» است افراد خانواده دینی، خیلی راحت با همدیگر حرف میزنند اما صادقانه و همراه با صمیمیت و امام باقر(ع) در ذیل آیه 6 سوره تحریم در روایتی چهار ویژگی را برای خانواده ذکر میکنند که عبارتند از این که همدیگر را به معروف دعوت کرده و از منکر نهی میکنند و همدیگر را به مجموعهای از شاخصهای مثبت مثل صله رحم سفارش کرده و یکدیگر را به مجموعهای از اعمال تکامل دهنده مثل دعا و نیایش، حضور در مساجد و تلاوت در قرآن و تدبر دعوت کنند.
لذا وقتی یک خانواده این ویژگیها را به همراه داشته باشد به جای اینکه در مسایل جزیی و بیهوده جدل داشته باشند، مثلا اینکه مبلمان و پرده چطور باشد همدیگر را به دعا و نیایش دعوت میکنند.
از دیگر شاخصههای یک خانواده دینی این است که تعامل و تکریم را با هم دارند.
*تذکر اضافی ممنوع
امیرالمومنینعلی(ع) میفرمایند: تذکر اضافی در خانواده موجب به ستوه آمدن افراد میشود و چنین افرادی وفادار نیستند.
بنابراین یکی از عوامل وفاداری اعضای خانواده نسبت به همدیگر به خاطر این است که تذکر اضافی به همدیگر نمیدهند و برای هم احترام قائل هستند.
شاخصه دیگر هم دنبال عالم شدن و تلاش برای افزایش معلومات دینی هستند، چرا که خانواده دینی برای کمال جویی شکل میگیرد و راه کمالجویی هم شرعشناسی و شناختن خیر است، چون محال است کسی شرع را نشناسد ولی به کمال برسد و آدرس خیر و شر را نداند و به کمال دست یابد.
خانواده دینی در زندگی آگاهانه قدم برمیدارند و بنا بر فرمایش امام باقر(ع) همدیگر را به دانایی تشویق میکنند البته این دانایی، دانایی کاذب نیست و در زندگیشان تاثیر مثبت داشته و روشنگری است.
خیلی از افراد فکر میکنند، علم و دانایی دارند، ولی داناییشان کاذب است چرا که مطالعه و علمآموزی آنها در مباحثی بوده که در زندگی خودشان به درد نمیخورد، مثلا معلومات آنها کمک نمیکند که عواطف خود را کنترل کنند، زود عصبانی نشوند، کینه به دل نگیرند و…
بنابراین منظور از سواد و علمآموزی، مطالعه در مسایل زندگی و خانواده است، یعنی در مسایلی تلاش میکند که به تکالیف و وظایف یک انسان در زندگی مربوط است و یک خانواده دینی حتما احکام فقهی مورد نیاز خود را دنبال میکند و والدین موظف هستند فرزندان خود را با احکام، عقاید و اخلاق آشنا سازند.
یک شاخصه دیگر صبور و حلیم بودن اعضای خانواده است؛ هیجان منفی، مثل قضاوت عجولانه، خشم، ترس، غضب در آنها معنی ندارد.
*مدیریت عواطف
یکی دیگر شاخصههای دینی، مدیریت عواطف است همه انسانها خواه ناخواه در معرض مجموعهای از مشکلات و بادهای تند زندگی مثل شکست، از دست دادن عزیران و… هستند، اما کسانی که در خانواده الهی زندگی میکنند این گونه مسایل را به پیروزی تبدیل میکنند و چون این افراد صبر و حلم و آرامش دارند، عقلشان خوب کار میکند.
شاخصه دیگر نیز این است، اینها علاوه بر تکریم و احترام نسبت به فامیل و اقوام به آنها اعتماد دارند و این باعث میشود از رفتار و کلام آنها تفسیرهای غلط و منفی نداشته باشند تا منشا اختلافات و جر و بحثهای بیهوده شود، اینکه در دین اسلام، ازدواج فامیلی رد نشده و مورد تاکید است به خاطر این است که طرفین از همدیگر شناخت کافی دارند، اما این در صورتی ارزشمند است که این اعتماد فیما بین برقرار باشد، اگر در حال حاضر افراد جامعه دوست ندارند با فامیل وصلت کنند به خاطر عدم اعتماد به همدیگر است که امر مطلوبی نیست.
*شاخصههایی که ذکر کردید در صورتی است که همه اعضای خانواده به دنبال رعایت این ویژگیها باشند به نظر حضرتعالی در صورت مواجهه با شرایط سخت برای افراد، بقیه اعضای خانواده باید چه رویکردی را دنبال بکنند؟
امیرالمومنین(ع) میفرمایند: «اگر شما به همسر خود تکریم بکنید مورد اعتماد واقع میشوید و به دنبال اعتماد، مورد اطاعت قرار میگیرید که در این صورت آرامش برای هر دو حاصل شده و نشاط و شادابی و موفقیت در پی خواهد داشت.
هر وقت مشکلی را در خانواده دیدیم باید ریشه آن را در خودمان بجوییم و ببینیم در کجا کوتاهی کردهایم و کجا به وظیفه خود عمل نکردهایم، مثلا امکان دارد شخصی از نظر روحی ناراحت بوده و ما وظیفه داشتیم که ناراحتی او را از دلش دربیاوریم و چون این کار را نکردیم به حد اشباع رسیده و منفجر شده است، البته نباید به طور مستقیم از شخص بخواهیم آرام باشد، زمینه آرامش را باید برایش ایجاد میکردیم که نکردیم.
در یک خانواده دینی، هیچ موقع نباید از شخص مقابل بخواهیم آدم خوبی باشد، باید آدم خوبی باشیم و زمینه خوب بودن را برایش ایجاد بکنیم.
ما به بچه میگوییم، مودب باش، اما دین این روش را نمیپسندد دین میگوید؛ شما خودت مودب باش و برای بچه الگو باش و بعد زمینه مودب بود را برایش فراهم کن و این زمینه هم با رفت و آمد با اهل فضل (سوره کهف) و تقویت اعتقادات حاصل میشود (سوره رعد آیه 41)
نکته دوم، راستگویی است ما اگر بتوانیم اهل خانواده را به راستگویی بکشانیم، خیلی از مشکلات حل میشود و مجموعه آیاتی که در مورد راستگویی آمده موید این مسئله است، خدا آدم دروغگو را هدایت نمیکند، وقتی خدا کسی را هدایت نکند، بشر چگونه خواهد توانست او را هدایت کند.
اینها نکته دینی است که باید در زندگی بیشتر به آنها توجه کنیم، ولی متاسفانه کمتر توجه کردهایم در قرآن کریم نکتههایی در مورد خانواده ذکر شده که رعایت آنها در رشد انسانها تاثیر عجیبی میتواند داشته باشد. در متون دینی ما نیز تأکید شده است که با اهل منزل با انصاف صحبت کنید، اگر با انصاف صحبت کنید شیطان در آن راه پیدا نمیکند.
*تعدد رسانهها و وسایل سرگرم کننده مثل تلویزیون و اینترنت و کامپیوتر و نفوذ آن در میان خانوادهها باعث شده اعضای خانوادهها با همدیگر کمتر ارتباط داشته باشند که این امر به تدریج موجب کمرنگ شدن انس و الفت قلبی در بین افراد میشود چه راهکارهایی برای مقابله با این امر دارید؟
خداوند در سوره کهف آیه 28 میفرماید: اگر میخواهید موفق باشید با اهل فضل و تقوی رفت و آمد کنید، یکی از دلایلی که باعث جدایی آرام و خزنده بین اعضای خانوادهها میشود، تحت تاثیر سرگرمیهای کاذب است و به خاطر این است که با اهل فضل و تقوی کمتر رفت و آمد داشتهایم.
اگر اعضای خانواده با اهل فضل و تقوی رفتوآمد داشته باشند به تدریج این نفوذ سرگرمیها کمتر خواهد شد و افراد، درک صحیحی در مورد سرگرمیها خواهند داشت.
نکته دیگر این است که حتما بحث حرمت بزرگترها را جدی بگیرند و با توجه به تعدد روایتهایی که در مورد حرمت بزرگترها ذکر شده به این گونه مسایل دقت کنیم، مخصوصا حفظ حرمت پدران خانواده که در تالیف قلوب افراد خانواده انس و الفت بین آنها خیلی موثر است.
*در صورت امکان در مورد «آیه الرجال قوامون علیالنسا» (سوره نسا آیه 34) توضیح دهید چرا که برداشت متفاوتی از این آیه میشود؟
منظور از عبارت «الرجال قوامون علیالنساء» به این معنی نیست که مردان زنان را استعمار و استثمار کنند بلکه معنی آیه این است که مرد از نظر عاطفی، قوام دهنده و نگهدارنده عواطف زن و به تعبیری سنگ صبور زن است.
مرد نقش اساسی در خانواده دارد و ستون خیمه خانواده است؛ خیمه یک ستون دارد و امکان دارد با صد تا میخ و طناب به زمین بکوبیم، اگر نصف این میخ را دربیاوریم برای خیمه اتفاقی نمیافتد، اگر 70 تا را هم در بیاوریم یک تعداد دیگر میتوانند خیمه را نگهدارند و اگر تنها ستون خیمه را برداریم اگر صد تا میخ را به 200 یا 400 تا هم افزایش بدهیم فایدهای نخواهد داشت یعنی اقتدار خیمه به ستون آن است.
صلابت و اقتدار خانواده هم به داشتن مردی با هیئت است، یعنی حرمت مرد باید در خانه حفظ شود، هر گاه شخصیت مرد خانه شکسته شد، حتما زن آن خانه هم، در مقابل فرزندان ناتوانی پیدا میکند و هر کجا مرد خانواده تحقیر شود حتما زن خانواده هم دچار آسیب میشود و در این شکی نیست، البته هیبت مرد باید فرهنگی، معنوی باشد از روی تهدید و تنبیه نباشد و اعضای خانواده او را تقویت کنند، تا او بتواند وظیفه مدیریت عاطفی و فرهنگی را در خانواده ایفا کند.
خانمها هر چند وقت یکبار از نظر عاطفی دچار تغییر میشوند، ممکن است یک وقتی ناراحت شوند، حوصلهاش سر برود یا خلقش تنگ شود؛ در این شرایط مرد باید با مدیریت خود آرامش، شادابی و نشاط را در زن ایجاد کند در این صورت زن و مرد میتوانند، فرزندان آرام، صبور، عاقل و متفکر پرورش دهند.
امیرالمومنین(ع) میفرمایند: اگر فرزند خوشبخت میخواهید، خود صبور، عاقل و مهربان، باشید و اگر فرزند شقی میخواهید عصبی و خشمگین بوده و با همدیگر اختلاف داشته باشید این فرمایش عجیبی است و لازم است دهها جمله در مورد این کلام نوشته شود.
نگاه دین، جامعالاطراف است و مرد و زن هر کدام جایگاه خودشان را دارند، جایی که میگوید؛ مرد ستون خیمه خانواده است و اقتدارش باید حفظ شود درکنار آن میفرماید؛ زن ریحانه است و باید مواظب بود پژمرده نشود ولی متاسفانه درصد بالایی از ما دستورات اسلام را در امور خانواده اجرا نمیکنیم، در هیچ جای اسلام به زن اجازه داده نشده که شوهرش را تحقیر کند و یا مرد زن را به انجام کاری مجبور سازد، اگر میبینیم که شخصیت مرد در خانه تحقیر میشود و یا زن مورد ظلم واقع میشود ناشی از این است که از اسلام فاصله گرفتهایم.
*بعضی اوقات، شناختن وظیفه مشکلتر از عمل به وظیفه است، بفرمایید در شرایط مختلف چگونه میتوانیم وظیفه خود را در امور مختلف زندگی در قبال اعضای خانواده بشناسیم؟
شناخت وظیفه در بعضی اوقات خیلی مشکلتر از عمل به وظیفهاست؛ وقتی انسان وظیفه اش را خوب بشناسند راحت به آن عمل میکند، چون وظایفی که خدا برای ما معین کرد. با فطرت انسان هماهنگ است و جاذبه درونی دارد خود به خود به دنبال آن میرویم، امیرالمومنین(ع) میفرمایند: انسان صالح در خانواده صالح و سالم وظایف خود را از آیات قرآن میگیرد، اینکه به تلاوت روزانه قرآن سفارش شده یکی از دلایلش همین است.
راهکار دوم این است در احادیثی که در زمینه خانواده روایت شده دقت کنیم و مطالعه آن را در برنامه روزانه یا هفتگی خودمان بگنجانیم.
دیگر اینکه با افراد اخلاقی دیدار داشته باشیم چرا که آنها برای ما الگو هستند و رفتار و الگو و گفتار آنها میتواند به وظیفه شناسی ما کمک کند.
راهکار چهارم هم این است که هر هفته جلسه فامیلی یا خانوادگی داشته باشیم و احادیثی که در مورد وظایف و احکام خانواده به صورت خلاصه آمده مطرح شود.
دیگر اینکه ما منشوری داریم که در کلام و روایات ائمه و معصومین(ع) درباره وظایف و حقوق خانواده آمده است که باید اینها را به عنوان قانون اساسی زندگی در منزل داشته باشیم و به آن مراجعه کنیم و هرکاری که انجام میدهیم اول به آن قوانین مراجعه کنیم و به دنبال وظیفه خود باشیم، نه اینکه اول کار را انجام دهیم بعدا که دچار اشتباه شدیم به بن بست رسیدیم دنبال راه حل باشیم.
از آنجایی که معمولا شناخت وظیفه برای کسانی که خود اسلامشناس نیستند امری مشکل است مراجعه به کتاب هایی که امروزه توسط افراد اسلامشناس در مورد امور خانواده نوشته میشود میتواند بسیار موثر باشد.
*چه کتابهایی را در این مورد پیشنهاد میکنید؟
کتاب «نظام خانواده در اسلام» شیخ حسین انصاریان بسیار مفید است همچنین کتاب «اخلاق عملی» آیت الله مهدویکنی هم نکتههای خوبی دارد و مجموعه کتابهای مهارت زندگی هم که توسط اینجانب گردآوری شده است مثل کتاب «خانواده متعادل و ویژگیهای آن،«وظایف خانواده منتظر امام زمان(عج) »و … موثر است.
گفت و گو: علی حاجی / حوزه نیوز