شباهت ما منتظران امام زمان با مردم کوفه!
یادی که زمان و مکان نمی شناسد!
دوستانی دارم که سالهاست جمعه که می رسد برایم از مولای غریب مان حضرت مولا صاحب الزمان، پیامک هایی می فرستند و خدا خیرشان دهد که در همین حد هم من و ما را به یاد امام زمان می اندازند. یادی که زمان و مکان نمی شناسد و ما از آن سخت غافلیم.
بعضی از ما، یاد امام زمان را به نیمه شعبان و بعضی دیگر به جمعه ها آنهم در حد پیامکی محدود کرده ایم .بعضی ها هم جمکران که می روند یا دعای ندبه ای می خوانند، یاد امام زمان هستند .اما بعضی ها هم هستند که یاد امام زمان برایشان زمان و مکان نمی شناسد.
بسیاری از ماها امام زمان را برای خودمان می خواهیم. گاه که مشکلی داشته باشیم یاد او می افتیم و نگاهی کاسبکارانه به او داریم. برخوردمان با مقوله دین هم گاه همین است. از نوع بده، بستان است هرجا پای دفع ضرر و جلب نفعی در میان است، با دین کار داریم. شاید برای همین باشد که قرآن هم آنگاه که می خواهد مومنین را به جهاد ترغیب نماید از واژه" تجارت" و بده و بستان دم می زند:
یا ایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجاره تنجیکم من عذاب الیم؟ تومنون بالله ورسوله وتجاهدون فی سبیل الله باموالکم وانفسکم ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون ( صف /آیات 9 و10)
ای اهل ایمان، آیا می خواهید شما را به تجارتی دعوت کنم که شما را از عذاب درد ناک نجات بخشد؟ به خدا و رسول او ایمان آورید و در راه او با مال و جان ها جهاد کنید. این برای شما بهتر از هر چیزی است، اگر دانا باشید.
از مطلب دور نشوم .امروز پس از نماز صبح به ذهنم رسید مثل اینکه می شود مقایسه ای بین امام زمان و امام حسین داشته باشیم. آن مقایسه این است :
اهل کوفه ا ز امام حسین دعوت کردند که مدینه را رها کند و برای حکومت بر آنها که از دست عمال بنی امیه ناراضی بودند به کوفه بیاید. تا امام حسین دعوتشان را اجابت کرد و خود را تا نزدیکی های کوفه رساند و حاکم کوفه با تهدید اهل کوفه مبنی بر عدم یاری آنها به حضرت، راه را بر فرزند پیامبر بست، با این تهدید، بیشتر اهل کوفه انگار نه انگار از امام دعوتی کرده اند .حاکم کوفه به همین هم بسنده نکرد. امام را به بیعت با یزید فراخواند و چون امام نپذیرفت ایشان را با فجیعترین وضع ممکن به شهادت رساند .
حال و روزگار بسیاری از ما هم چنین است. چون غالبا در حکومت جانمان عمال شیطان- که دشمن قسم خورده ما و خداست- حاکم است و از این حکومت شیطان بر دلمان که ملک خداست ناراضی هستیم، لذا در دعاهایمان برای رهایی از این مشکل به امام زمان پناه می بریم والغوث الغوثی می گوییم و حضرت را به فریاد رسی می طلبیم و به زبان شعرمهدی بیا بیایی می سراییم ودر یک کلام امام زمان را به سرزمین دلهایمان دعوت می کنیم اما تا پای منافع و آرزوهایمان به میان می آید و خطری متوجه ما می شود، از حضرت غافل می شویم و با تقدم آنها بر ظهور و ورود حضرت، عملا راه را بر ورود او به سرزمین دلهایمان می بندیم.
همه اینها که عرض شد، مقدمه ای بود برای بیان مطلبی که ازعارف سالک بی نظیر، مرحوم حاج شیح جعفرآقای مجتهدی نقل شده است .همو که تحقیقا از کسانی بود که توفیق تشرفات مکرری به محضر مقدس حضرت صاحب الزمان داشته است و جالب اینکه ایشان اجازه داشته است تا این تشرفات را برای بعضی خواص خود اظهار نماید تا بر شدت اعتقادشان به حضرت افزوده شود- و لابد دوستان می دانند این امر مغایرتی با مفهوم این روایت که: هرکس ادعای رویت امام زمان را نمود، او را تکذیب کنید که قصد داشته است راه را برای دکانداران در این عرصه مقدس برای همیشه سد کند- ندارد و در این معنی، بحث بسیار است که جای آن در این یادداشت نیست.
بنده اطمینان کامل و در حد یقین دارم که از سوی حضرت- همانند دوران غیبت صغری- نوشته ها و توقیعاتی به قلم مبارک ایشان خطاب به بعضی شیعیان خاص در ایران و غیر ایران نوشته شده و می شود که توسط یارانی که با ایشان در ارتباط هستند -و از سوی حضرت به مسائل عموم بشریت نه تنها مسلمانان رسیدگی می نمایند و اوامرشان را بی واسطه از ایشان دریافت وبه دیگران می رسانند -،ابلاغ می شود که یکی از آنها جناب شیخ جعفر مجتهدی بودند.( برای شناخت شیخ، کتاب خاطرات ارزشمندی به نام لاله ای از ملکوت بقلم آقای سفید آبیان گردآوری و توسط نشر آستان قدس منتشر شده که بسیار خواندنی است) مطلب مهم این است:
یکی از نزدیکان شیخ جعفر آقا می گوید: از ناحیه امام زمان پیامی برای عارف واصل، مرحوم آیت الله سید رضا بهاءالدینی بردم که مضمون آن این بود که به ایشان پیغام داده شود که چرا ایشان گاه در قنوت نمازهایش در دعا برای فرج امام زمان کوتاهی می کند!
این را که شنیدم دلم خیلی بحال غربت حضرت سوخت وبا خود گفتم، حضرت، دل مبارکشان در عصر کشنده غیبت، به چه حداقل هایی از رفتار شیعیانشان خوش است.
می گویند پس از این پیغام مرحوم آقای بهاء الدینی تا زنده بود در همه دهاعای قنوتش برای ظهور حضرت دعا می کرد.
امید که این نوشته از سر اخلاص باعث شود دلهای مشتاق تر به ظهور حضرت با خود پیمان ببندند تا زنده هستند زیارت آل یاسینی بخوانند و برای سلامتی حضرت صدقه ای بدهند. گاه ثواب قرآن و فاتحه ای را به رسم ادب نثار مادر مکرمه اش ،جناب نرجس خاتون سلام الله علیها بنمایند و همیشه و در همه جا در صدر دعاهایشان، دعا برای فرج و ظهور امام زمان باشد.
این نوشته را به زبان حال همیشگی ام به حضرت ، از سوره یوسف آیه 88 که زبان حال برادران خطاکار و جفاکار جناب یوسف با اوست به پایان می برم :
یا ایهالعزیزمسنا واهلنا الضروجئنا ببضاعه مزجات و اوف لنا الکیل وتصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین.
آنها یوسف را اگر در چاه انداختند و از او سراغی نگرفتند ،ما نیز حضرت را در چاه غیبت انداخته ایم و از او سراغی نمی گیریم. آقا ما را ببخش. بیشتر ما اهل کوفه هستیم.
اشک امانم نمی دهد و نباید امان بدهد…
من این نوشته را برای دلم نوشته ام. ننوشته ام ،با آن گریسته ام شما نیز آن را نخوانید، با آن بگریید.
غلامعلی رجائی
بدون دیدگاه