اربعين شهيدان ( شعري از آیت الله صافی به مناسبت اربعين شهادت سيد و سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام)
اربعين است و دل از سوگ شهيدان خون است
هر كه را مينگرم غمزده و محزون است
زينب از شام بلا آمده يا آنكه رباب
كز غم اصغر بيشير، دلش پرخون است
يا كه ليلي به سر قبر پسر آمده است
كاشكش از ديده روان همچو شط جيحون است
مادر قاسم ناكام كه مينالد زار
بهر آن طلعت زيبا و قد موزون است
در ره كوفه و در شام و سرا ظلم يزيد
كس نپرسيد ز سجّاد كه حالت چون است
دختر شير خدا ناطقة آل رسول
كز نهيب سخنش كفر و ستم موهون است
كرد ايراد چنان خطبه و ثابت بنمود
كه يزيد شقي از دين خدا بيرون است
زنده دين مانده ز تصميم و ز ايثار حسين
حق و حرّيت و اسلام به او مديون است
هان بياييد و ببينيد كه در راه خدا
صحنة رزم ز خون شهدا گلگون است
آه و افسوس كه كشتند لب تشنه امام
زخم بر پيكر پاكش ز عدد افزون است
قصّة كرب و بلا قصة صبر است و قيام
به فداكاري و جانبازي و دين مشحون است
تا ابد نام حسين بن علي در تاريخ
با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است
جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است
خيمة باطل و احزاب دگر وارون است
هر كه در حصن ولايت رود از روي خلوص
ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است
«لطفي» از عاقبت كار مكن قطع اميد
كه به الطاف حسين بن علي ميمون است
صفر المظفر 1411 هـ . ق.
لندن، مجمع اسلامي جهاني