شناخت کلی از طلحة
طَلحة بنِ عُبید الله بن عثمان بن عمروبن کعب بن سعد بن تَیم بن مُرَّة بن کعب بن لُؤَیّ بن غالب بن فِهربن مالک بن النَّضربن کنانة،ابو محمد،القرشيّ التّیمي.
پدرش، عبیدالله، پسر عموى ابوبكر و مادرش صعبه دختر عبدالله بن عماد بن مالک حضرمى است. صعبه پيش از آنكه همسر عبيد الله شود همسر ابو سفيان بوده است. ابو سفيان او را طلاق داد، ولى دلش همچنان در پى او بود و دربارهاش شعرى سرود كه مطلع آن چنين است: “من و صعبه هر چند آنچنان كه مىبينم از يكديگر دوريم، ولی…”.(1)
در کتاب مثالب نوشته هشام بن محمد السائب الکلبی و کتاب الزام الناصب چنین آمده است که: صعبه بنت حضرمی (مادر طلحه) از زنان بدکاره مکه بوده که دارای علامت و پرچم (علامت فحشاء) بوده که ابوسفیان با او جمع شد و بعد از آن صعبه با عبیدالله تمیمی ازدواج کرد بعد از سپری شدن شش ماه از ازدواج با عبیدالله طلحه را به دنیا آورد. ابوسفیان و عبیدالله بر سر این فرزند با هم نزاع نمودند حل اختلاف را به صعبه (مادر طلحه) دادند وی طلحه را به عبیدالله ملحق نمود. عده ای از صعبه (مادر طلحه) سبب این کار را سوال کردند که چرا ابوسفیان را رها کردی؟ وی در پاسخ سوال چنین گفت: عبیدالله سخاوت دارد ولی ابوسفیان بخیل است!
قبل از بعثت پیامبر، از معدود کسانی بود که توانایی خواندن و نوشتن داشتند. طلحة از سابقین در اسلام است. قبل از هجرت به مدینه زمانی که طلحه و زبیر اسلام آوردند رسول اکرم صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ بین آن دو؛ و پس از هجرت به مدینه بین طلحه و أبي أیّوب أنصاری عقد اخوّت بستند. طلحه درغزوه بدرحضور نداشت ولی در غزوه احد در دفاع از پيامبر صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ نقش بزرگی داشت. در راه حفظ جان رسول الله جانبازی کرد و دست خود را سپر آن حضرت قرار داد تا جایی که انگشتش شَل شد و بر سرش ضربه ای وارد شد و آنحضرت را به پشت خود گرفته بالای صخره ای برد.(2)
در کتب سیره نیزمدح و منقبت او به همراه زبیر توسط رسول اکرم صَلّيَ اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ وارد شده است. طلحه در قریش جایگاه ویژه ای داشت و او را سیاستمدار قریش می گفتند، وی از همان ابتدای سقیفه موافق خلافت ابوبکر بود تا جایی که وقتی مولا علی علیه السلام بعد از رسیدن به خلافت ظاهری بر فضل خود احتجاج کرد، معترضانه گفت: با ادّعاى خلافت أبو بكر و تصديق يارانش چه كنيم؛ در آن روز كه شما را با آن شدّت در حالى كه بر گردنتان ريسمانى انداخته و همگى أصحاب به شما گفتند: بيعت كن و شما در آن مقام حجّت خود را بر ايشان تمام نموديد و أبو بكر مدّعى شد كه از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيده است كه فرموده: “خداوند منع مىكند از اينكه نبوّت و خلافت را در ما اهل بيت جمع نمايد.” و آن را عمر و أبو عبيده و سالم و معاذ تصديق كردند؟ سپس افزود: تمام آنچه شما فرموده و بدان احتجاج نموديد از سابقه و فضل همه و همه حقّ است و ما بدان اعتراف مىكنيم ولى بطورى كه اين چهار نفر نيز روايت گذشته را تصديق نمودند خلافت در خانواده رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله قرار نخواهد گرفت(3). یکی از افراد شورای شش گانه ای بود که خلیفه ی دوم برای تعیین خلیفه ی بعد از خود ازپیش خود جعل کرد.
در اواخر خلافت عثمان بسیاری از صحابه پیامبر و جمع کثیری از مردم از کارهای عثمان ناراضی بودند. طلحه نیز به همراه عایشه جزء این دسته بود و دشمنی سرسختانهای با او پیدا کرد. پس از قتل عثمان، طلحه و زبیر از اولین کسانی بودند که با امیرالمومنین علی بیعت کردند؛ ولی پس از مدتی از امام خواستند حکومت قسمتی از سرزمینهای اسلامی را به آنها بسپارد؛ اما چون امام درخواست آنها را رد کرد، به عایشه و بنی امیه و مخالفان امیرالمؤمنین علیه السلام در مکه پیوستند؛ مقدمات جنگ جمل را فراهم نمودند و به سوی بصره رهسپار شدند.
طلحه در جنگ جمل کشته شد. قاتل او مروان بن حکم، داماد عثمان بود. مروان با وجود این که خودش جزء سپاه طلحه بود، به انتقام خون عثمان به طور ناشناس طلحه را هدف تیر قرار داد و او را به قتل رساند.
اسناد:
(1)-أُسدُالغابة في معرفة الصحابةج3ص85-چاپ بیروت/ شرحنهجالبلاغةابنأبيالحديد، ج 1، صفحهى 225.
(2)- همان.
(3)- الاحتجاج/ ج1/ص134 الی145