شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها ، یک واقعیت تلخ
بدیهى است که احادیث فراوانى در شناسایى شخصیّت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، و منزلت و شئونات آن حضرت در پیشگاه خدا و رسولش صلّى اللّه علیه وآله وجود دارد، تا جایى که بزرگانى از شیعه و سنّى، به منظور جمع آورى آن ها، کتاب هاى جداگانه اى را سامان داده اند.
ما در ابتدا به ذکر چند روایت در این زمینه مى پردازیم. این احادیث ـ که در کهن ترین منابع اهل سنّت مندرج است ـ نقش مهمّى را در زمینه شناخت آن حضرت علیها السلام ایفا مى نماید.
الف) سرور تمام بانوان
در حدیثى که از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله نقل شده است، حضرتش مى فرماید:
( فاطمة سیّدة نساء أهل الجنّه )
( فاطمه سرور بانوان بهشتیان است. )
این حدیث با تعابیر دیگرى نیز از آن حضرت صلّى اللّه علیه وآله نقل شده است; مثلاً: در سخنى مى فرماید:
(فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِین) 1
( فاطمه سرور بانوان جهانیان است .)
می دانیم سخنان پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله از منبع وحى سرچشمه مى گیرد،
بر اساس سخنان فوق، حضرت فاطمه زهرا علیها السلام سرور بانوان جهانیان از پیشینیان و پسینیان هستند.
ب) پاره تن رسول صلی الله علیه و آله
در حدیث که در منابع معتبر شیعه و سنّى آمده است، پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله مى فرماید:
( فاطمة بضعة منّی من أغضبها أغضبنی) 2
) فاطمه، پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. )
در صحیح مُسلم آمده است که پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله فرمودند:
( إنّما فاطمة بضعة منّی یؤذینی ما آذاها ) 3
( به طور حتم، فاطمه، پاره تن من است; آن چه که او را بیازارد، مرا مى آزارد.)
ج) خشم و خشنودى خدا
در حدیث زیبایى، پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله، دختر گرامى خود را این گونه توصیف مى نماید:
( إنّ اللّه یغضب لغضب فاطمة ویرضى لرضاها ) 4
( خداوند به خشم فاطمه، خشمگین و به خشنودى او، خشنود مى گردد. )
د) راستگویی
مسلمانی نیست که عایشه را نشناسد. او از موثقترین افرادیست که مورد قبول اهل جماعت است. او نیز در مورد شخصیّت والاى حضرت فاطمه زهرا علیها السلام لب به سخن گشوده و مى گوید:
) هیچ شخصى را راستگوتر از فاطمه، جز پدرش ندیدم. ) 5
ه) محبوب ترین
پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمود:
( فاطمه نزد من محبوب تر از توست، و تو در نزد من، از او عزیزترى ) 6
و) اولین ملحق شونده به رسول صلی الله علیه و آله
سرانجام، هنگام وفات پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله فرا رسید، حضرتش در آن لحظات حسّاس، دخترش فاطمه علیها السلام را خواند و آهسته به او چیزى گفت; فاطمه علیها السلام گریست. دیگر بار او را فرا خواند و آهسته به او چیزى گفت; فاطمه علیها السلام خندید.
"هنگامى که پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله دار فانى را وداع گفت، عایشه، فاطمه علیها السلام را سوگند داد تا این راز را باز گوید تا بداند که پیامبر صلّى اللّه علیه وآله به او چه گفته است.
فاطمه علیها السلام فرمود:
( پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله آهسته به من گفت که در این بیمارى، دار فانى را وداع خواهد گفت، من گریستم. آن گاه دیگر بار آهسته به من خبر داد که من نخستین فرد از اهل بیتش هستم که در پى او خواهم رفت; پس من خندیدم.) 7
نگاهى به گفتارهاى علماى اهل سنّت
آن چه گذشت، گوشهای از احادیثى بود که اهل جماعت از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله درباره ی حضرت فاطمه سلام الله علیها نقل کردهاند آن ها را به عنوان مقدّمه اى براى بحث هاى آینده برگزیدیم. در مطالبى که بیان میشود و در تحلیل رویدادهایى که مطرح خواهد شد، از این احادیث بهره هاى بسیار خواهیم برد.
همان گونه که ملاحظه گردید، این احادیث از مصادر مهمّ اهل سنّت و با اَسنادى که نزد آن ها صحیح است، گزینش شده بود.
یکى از دلالت هاى این احادیث اثبات عصمت کبرای حضرت فاطمه علیها السلام است، چراکه این که کسی خشمش نشانگر خشم خداست- بلکه درجهای بالاتر از این- خود بزرگترین برهان برای مصون بودن او از هر لغزش و اشتباهی میباشد.
بهجاست یادآوری گردد که خداوند در قرآن کریم نسبت به آنانی که خداوند متعال و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه وآله وسلم را بیآزاند میفرماید: (بىگمان، کسانى که خدا و پیامبر او را آزار مىدهند، خدا آنها را در دنیا و آخرت لعنت کرده و برایشان عذابى خوار کننده آماده کرده است.) 8
بیتردید با توجه به حدیث شریف پیامبر اکرم این لعنت خدایی در دنیا و آخرت و عذاب خوار کننده برای آنهایی که حضرت زهرا سلام الله علیها را بیآزارند وجود دارد.
علاوه بر دلایل فوق، افراد بسیارى از محدّثانِ حافظ و بزرگان علماى اهل سنّت قائل اند که حضرت زهرا علیها السلام از خلیفه اول و دوم، برتر است.
حتّى برخى از آن ها با استدلال به دلالت این احادیث، به ویژه حدیثى که از پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله نقل شده است که حضرتش فرمود: ( فاطمة بضعة منّی) فاطمه علیها السلام را از همه خلفاى چهارگانه نیز برتر شمرده اند و دلیل آن ها، فقط همین احادیثى است که بیان کردیم.
اکنون، جا دارد که عبارت «مَنّاوى» را که مشتمل بر گفتار برخى از علماى بزرگ اهل سنّت است، ذکر کنیم.
او در کتاب فیض القدیر و در شرح حدیث «فاطمة بضعة منّی» مطلبى را از «سُهیلى» ـ از بزرگان علماى حافظ اهل سنّت که سیره ابن هُشام و کتاب هاى دیگرى را شرح کرده است ـ مى آورد و مى گوید:
( سُهیلى، طبق این روایت، بر کفر کسى که به فاطمه دشنام دهد، استدلال مى کند. و مى گوید: هر کس او را دشنام دهد، رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله را به خشم آورده است و فاطمه علیها السلام برتر از ابوبکر و عمر است. )
مَنّاوى در ادامه مى گوید:
( ابن حجر گوید: در این حدیث، تحریم آزار کسى است که با آزار او، رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله مورد آزار قرار مى گیرد. بنا بر این، هر کوتاهى و آزارى که در حقّ فاطمه علیها السلام واقع شود و او را آزار دهد، به گواهى این حدیث، رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله را مورد آزار قرار داده است و چیزى فاطمه علیها السلام را بیش از آن نمى آزارد که فرزندانش را بیازارند. به همین دلیل، با استقراء به دست مى آید: کسى که چنین کند، به زودى در دنیا کیفر خود را خواهد دید و البتّه عذاب جهان آخرت شدیدتر خواهد بود. )
از این رو، این حدیث حکم به حرمت آزار فاطمه علیها السلام مى نماید، چرا که او، پاره تن رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله است. بلکه ـ آن سان که گذشت ـ آزار او، موجب کفرورزى است.
سپس مَنّاوى مى افزاید:
( سُبکى گوید: آن چه ما اختیار مى کنیم و در برابر خداوند، آن را بر گردن مى گیریم، این است که فاطمه علیها السلام برتر از خدیجه و عایشه است.
شهاب الدین ابن حجر گوید: به دلیل روشنى سخنِ سُبکى، محقّقان و پژوهشگرانِ پس از او، در این نظر از او پیروى کرده اند.
علم الدین عراقى گوید: فاطمه و برادرش ابراهیم ـ به اتّفاق علما ـ از خلفاى چهارگانه برتراند. ) 9
بنا بر این، بین ما و اهل سنّت در این که حضرت صدیقه علیها السلام از ابوبکر و عمر برتر هستند و آزار او موجب دخول در آتش است، هیچ اختلافى مشاهده نمى شود.
همان گونه که ملاحظه کردید، این احادیث به طور کامل، مطلق هستند و هیچ گونه قیدى در آن ها به چشم نمى خورد. وقتى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله مى فرماید: «خداوند، به غضب فاطمه، غضب مى کند» نمى فرماید: اگر چنین و چنان بود، یا به فلان شرط، یا اگر غضبش به فلان علّت بود. بلکه بدون هیچ قیدى مى فرماید: ( خداوند، به غضب فاطمه، غضب مى کند. )
این غضب به چه سببى باشد؟ نسبت به چه کسى باشد؟ در چه زمانى باشد؟ هیچ اشاره اى ندارد و به طور کامل، مطلق است.
و آن گاه که حضرتش مى فرماید: «آن چه او را اذیت مى کند، مرا اذیت مى کند»
دیگر نمى فرماید: اگر چنین بود، یا اگر اذیّت کننده فلانى بود، یا اگر در فلان وقت بود، بلکه حدیث به طور کامل، مطلق است و هیچ قید و شرطى ندارد.
از طرفى، این احادیث بیانگر آن است که پذیرش سخن فاطمه علیها السلام ـ هر چه باشد ـ ضرورى است و تکذیب او ـ در هر ادّعایى که بنماید ـ حرام است. همچنین ملاحظه شد که عایشه گواهى مى دهد که او بعد از پدرش، راستگوترینِ مردم است.
آرى! پیامبر خدا صلّى اللّه علیه وآله با علم به آن چه که بعد از او اتّفاق خواهد افتاد، این سخنان را فرمود و دیگران را بر این خصوصیّات آگاه نموده است.
پی نوشت:
1- الخصائص: 34، الطبقات: 2 / 40، مسند احمد: 6 / 282، حلیة الأولیاء: 2 / 39، المستدرک: 3 / 151.
بحارالأنوار ج : 8 ص : 22
2- صحیح بُخارى / کتاب بدء الخلق، باب مناقب قرابة الرسول و منقبة فاطمه.
3- صحیح مُسلم، باب مناقب فاطمه علیها السلام.
4- المستدرک: 3 / 158، مسند احمد: 4 / 323.
5- ( ما رأیت أحداً کان أصدق لهجة منها غیر أبیها)
المستدرک: 3 / 160، حلیة الأولیاء: 2 / 41، الإستیعاب: 4 / 1896.
6- فاطمة أحبّ إلیّ منک وأنت أعزّ علیّ منها
مجمع الزوائد: 9 / 202.
7- صحیح بُخارى / کتاب بدء الخلق، صحیح مُسلم، فضائل فاطمه، صحیح تِرمذى و المستدرک: 4 / 272.
8- سورهی احزاب آیهی 57
9- ( استدلّ به السهیلیّ على أنّ من سبّها کفر، لأنّه یغضبه وأنّها أفضل من الشیخین )
( قال ابن حجر: وفیه ـ أی فی هذا الحدیث ـ تحریم أذى من یتأذّى المصطفى بأذیّته، فکلّ من وقع منه فی حقّ فاطمة شیء فتأذّت به فالنبیّ (صلّى اللّه علیه وآله) یتأذّى به بشهادة هذا الخبر، ولا شیء أعظم من إدخال الأذى علیها فی ولدها، ولهذا عرف بالاستقراء معاجلة من تعاطى بالعقوبة بالدنیا ولعذاب الآخرة أشد )
( قال السُبکی: الّذی نختاره وندین اللّه به أنّ فاطمة أفضل من خدیجة ثمّ عائشه.
قال شهاب الدین ابن حجر: ولوضوح ما قاله السُبکی تبعه علیه المحقّقون.
وذکر العَلَم العراقی: إنّ فاطمة وأخاها إبراهیم أفضل من الخلفاء الأربعة باتّفاق )
فیض القدیر فى شرح الجامع الصغیر: 4 / 421.
برگرفته از سایت والقلم