طلحه و زبیر عایشه را به جنگ با مولا علی کشاندند!
زبیر به همراه طلحة در موقع بیعت با امیر المؤمنین سستی کردند و تعلل ورزیدند و با کراهت بیعت کردند چرا که زبیر در کوفه و طلحة در بصره موالیان بسیار داشتند و هرکدام داعیه خلافت در سر می پروراندند وبه همین دلیل هم بود که پس از بیعت کردن با علی علیه السلام از آن حضرت درخواست کردند که حکومت بصره و کوفه را به ایشان بسپارد اما حضرت نپذیرفتند. و از همینجا بود که آنچه در دل داشتند ظاهر کرده به مخالفت با حضرت پرداخته و نزد حضرت آمده به بهانه عمره اجازه حرکت به سمت مکه خواستند و در آنجا با عائشه هم پیمان شده به بهانه خونخواهی عثمان به سمت بصره که در آنجا یاورانی داشتند حرکت کردند اما بر کسی پوشیده نبود که در دلشان حب ریاست و حکومت است و هدف شومشان تکیه زدن بر اریکه ی حکومت، تا جایی که مروان در مکه رو به آنها کرد و گفت: به كدامتان به عنوان خليفه سلام كنم و به نام وى اذان بگويم؟؟!(1)
در کتاب شریف احتجاج از ابن عبّاس نقل شده كه گفت: من نزد حضرت أمير عليه السّلام نشسته بودم كه طلحه و زبير وارد شده و اجازه خواستند كه براى انجام حجّ عمره خارج شوند و آن حضرت به آن دو اذن نفرموده و گفت: شما تازه حجّ عمره را بجا آوردهايد، و وقتى در تقاضاى خود اصرار ورزيدند به آن دو اجازه فرمود.
وقتى آن دو خارج شدند روى به من كرده و فرمود: بخدا سوگند كه آن دو قصد حجّ عمره ندارند و قصدشان تنها خيانت به من است، عرض كردم: پس به آن دو اجازه نفرماييد، آن حضرت نيز آن دو را پيش خود فراخوانده و فرمود: بخدا سوگند كه شما از اين حجّ تنها قصد شكستن بيعت با من و تفرقه ميان امّت را داريد، پس آن دو سوگند ياد كردند كه منظورى جز عمره ندارند. حضرت أمير عليه السّلام نيز اجازه فرمود سپس روى به من نموده و فرمود: بخدا سوگند كه آن دو قصد عمره را ندارند، عرض كردم: پس چرا اجازه داديد؟ فرمود: براى اينكه نزد من به خدا سوگند ياد كردند. ابن عبّاس گفت: بارى طلحه و زبير از مدينه حركت كرده و داخل مكّه شده و بر عائشه وارد شدند، و آنقدر با عايشه مذاكره كردند كه در نهايت او را با خود به سوى بصره خارج ساختند.(2)
در الانساب الاشراف آمده است که طلحه و زبیر نزد عایشه آمدند و از او خواستند قیام کند، عایشه گفت: آیا از من میخواهید جنگ کنم؟
گفتند: نه، تنها چیزی که ما از تو می خواهیم این است که بین مردم اعلام کنی عثمان مظلوم کشته شد، و مردم را به خونخواهی عثمان و بازگشت امر حکومت به شوری مانند زمان عمر دعوت نمایی و تو نقش مصلح را در بین مردم بازی کن! پس عایشه به تحریک طلحه و زبیر بیرون آمد و به مردم گفت: عثمان مظلوم کشته شد و من شما را به خونخواهی او و ارجاع امر حکومت به شوری دعوت می کنم.(3)
اسناد:
(1) ترجمه تاریخ طبری-ابوالقاسم پاینده -انتشارات اساطیر-ج 6 ص 2320 به بعد
(2) الاحتجاج ج1ص162- منشورات اعلمی بیروت
(3) الانساب الاشراف ج3ص23