غیبت حضرت مهدی (عج)
پيشينه غيبت
غيبت دوازدهمين پيشواى مسلمين حضرت مهدى (عليه السلام)، امرى ناگهانى وغير منتظره نبوده، بلكه عوامل متعدّدى به شناخت قبلى اين پديده توسط مسلمانان، كمك مى كرده است:
1 ـ غيبت هاى دراز مدت وكوتاه مدت پيامبران پيشين سلام اللّه عليهم، ونهانى هاى متعدد شخص پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) كه طى مباحث قبلى اجمالا ذكر گرديد.
آشنايى مردم با تاريخ اديان گذشته وكيفيت حصول چنين غيبتهايى در آن دورانها، پذيرش غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) را، براى آنان آسان مى ساخت.
2 ـ انبوهى از روايات مستند وصحيح، در آگاه سازى مؤمنين نسبت به چگونگى زندگى وامامت نهمين فرزند از نسل امام حسين (عليه السلام) كه به بيانهاى گوناگون از زبان پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وساير معصومين، حصول غيبتى طولانى براى او را مورد تأكيد قرار مى دادند.
در اين مورد تنها در كتاب (كمال الدين وتمام النعمة) بيش از (150) حديث جمع آورى شده وطى چهارده باب، از باب (24) تا باب (38)، تحت عنوان هاى (ما اخبر به النبى (صلى الله عليه وآله وسلم) من وقوع الغيبة) و(ما أخبر به أمير المؤمنين (عليه السلام) من وقوع الغيبة) و… (ما اخبر به العسكرى (عليه السلام) من وقوع الغيبة) بطور جداگانه، فرمايشات هريك از معصومين(عليهم السلام)پيرامون غيبت ولزوم آمادگى مردم ذكر گرديده است.
3 ـ كيفيت زندگانى دو امام بزرگوار شيعه، امام هادى (عليه السلام) وامام حسن عسكرى (عليه السلام) را، مى توان مقدّمه اى عينى وعملى براى آماده سازى مردم، جهت غيبت حضرت مهدى (عليه السلام) به شمار آورد. به عبارت ديگر، زندگى اجبارى آن دو امام مظلوم در محاصره نيروى دشمن ودر شرايط دشوار شهر محل تبعيد شان ـ سامرّا ـ ارتباط ايشان را با مردم وحتّى شيعيان وخواص اصحاب خود، آنچنان تقليل داده بود كه بطور طبيعى شكلى از نهان زيستى وغيبت را تداعى مى كرد.
مقدمه غيبت كبرى
غيبت صغرى را مى توان مقدمه اى ديگر براى غيبت كبراى امام زمان (عليه السلام) به شمار آورد. مردم اگرچه طى احاديث فراوان از طريق پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) وامامان گذشته (عليهم السلام) با انديشه غيبت طولانى پيشواى شان آشنايى پيدا كرده وكيفيت ابتلاى دو امام پيشين به محاصره دشمن، آنان را عملا بانهانى پيشوا، مأنوس ساخته بود، اينك با غيبت صغرى بايد آمادگى كامل براى نهان زيستى طولانى وغير معلومِ امام ورهبر خويش پيدا مى كردند.
زمان غيبت صغرى
به عقيده گروهى از محدّثين وتاريخ نگاران، دوران غيبت صغرى از زمان ولادت امام زمان (عليه السلام) در سال (255) هجرى قمرى، شروع شده وبا استمرار تا سال (329)، مدت هفتاد وچهار سال به طول انجاميد. لكن به استناد شواهد متعددى در روايات واخبار اين باب، مى توان مطمئن شد كه مراد از غيبت صغرى همان مدت شصت ونه سال ـ بين آغاز امامت آن بزرگوار به دنبال شهادت امام حسن عسكرى (عليه السلام)، در سال (260) هجرى قمرى، تا آغاز غيبت كبرى در سال (329) ـ مى باشد كه قول مشهور است.(15)
نحوه ارتباط با مردم
در طى مدت غيبت صغرى، چهار تن از بزرگان علم وتقوى بنام هاى عثمان بن سعيد عمروى (رحمة اللّه عليه)، ومحمد بن عثمان بن سعيد عمروى (رحمة اللّه عليه)، وحسين بن روح نوبختى (رحمة اللّه عليه)، وعلى بن محمد سيمرى (رحمة اللّه عليه)، تحت عنوان (نوّاب اربعه) وساطت بين امام (عليه السلام) ومردم را به عهده داشتند.
هر كدام از اين بزرگواران با فرمان خاصِّ امام زمان (عليه السلام) به چنين مقامى منصوب مى شدند. مثلا پس از فوت عثمان بن سعيد عمروى (رحمة اللّه عليه)، ـ كه قبل از امام زمان (عليه السلام) نيابت از طرف امام على النقى (عليه السلام) وامام حسن عسكرى (عليه السلام) را نيز عهده دار بود ـ نامه اى به خط امام زمان (عليه السلام) خطاب به فرزندش محمد رسيد كه در بخشى از آن آمده بود.
(ما همه از خداييم وبسوى او باز مى گرديم تسليم فرمان او وراضى به قضاى او هستيم. پدرت سعادتمندانه زيست، وپسنديده وفات كرد، رحمت خدا براو باد وخدا او را با اولياء ومواليانش محشور فرمايد كه همواره در اجراى فرمانشان كوشا بود). ودر بخشى ديگر فرموده بود:
(خدا به تو اجر جزيل دهد… از كمال سعادت پدرت اين بودكه خدا فرزندى چون تو را روزى او كرد كه بعد از او جانشينش باشد وبه امر خدا در مسئوليتى كه داشت قائم مقام او گردد وموجبات رحمت او را فراهم آرد).(16)
قابل ذكر است كه امام زمان (عليه السلام) در اين دوران سفراء ومأمورينى خاص نيز داشتند كه در پاره اى مسئوليت هاى ويژه همچون جمع خمس وزكات از طرف آن حضرت مأموريت مى يافتند.
صاحب (اعلام الورى) در اين باره گويد: (در غيبت صغرى (سفيرانى) موجود بودند و(نوّاب وابوابى) مشهور وجود داشتند كه شيعيان در باره آنان هيچ اختلافى نداشتند. بعضى از آنان عبارتند از: ابو هاشم داود بن قاسم جعفرى، محمد بن على بن بلال، ابوعمرو عثمان بن سعيد روغن فروش، فرزندش ابوجعفر محمد بن عثمان رحمة اللّه عليهما، عمر اهوازى، احمد بن اسحاق، ابومحمد وجنائى، ابراهيم بن مهزيار، محمد بن ابراهيم وجماعتى ديگر كه بعداً در صورت نياز ذكر خواهند شد).(17)
پايان غيبت صغرى
ابو محمد حسن بن محمد كاتب گويد: در سال 329، در مدينه بودم. چند روز قبل از وفات ابو الحسن على بن محمد سيمرى در خانه اش حاضر شدم، او نامه اى به خط مولا صاحب الزمان (عليه السلام) را به مردم حاضر در جلسه نشان داد كه چنين نوشته بود:
(بنام خداوند بخشنده مهربان; اى على بن محمد سيمرى! خداوند اجر برادرانت را در باره تو زياد گرداند، تو تا شش روز ديگر وفات خواهى كرد. پس امور خود را جمع كن وكسى را براى جانشينى خود تعيين ومعرفى نكن. زيرا غيبت نهايى واقع شده وديگر ظهورى نيست مگر بعد از اذن خداى تعالى وآن ظهور، پس از گذشت مدتى طولانى وسخت شدن دلها وپر شدن زمين از ظلم وجور اتفاق خواهد افتاد. واز بين شيعيان من كسانى خواهند آمد كه ادعاى مشاهده مرا دارند، آگاه باشيد هركس قبل از خروج سفيانى وبر آمدن صيحه آسمانى چنين ادعايى داشته باشد دروغگوىِ افترا زننده است ولا حول ولا قوة الا بالله العلى العظيم).
ابو محمد گويد: متن توقيع را نوشتيم وبيرون آمديم. روز ششم بسويش برگشتيم در حالى كه داشت جان مى داد وآخرين كلامش اين بود: (همه امور بدست خداست).(18)
پی نوشت:
(15) بحار الأنوار ج 51 صفحه 366.
(16) مدرك پيشين صفحه 349 به نقل از غيبت شيخ طوسى واحتجاج وكمال الدين.
(17) مدرك پيشين صفحه 365 به نقل از (اعلام الورى).
(18) مدرك پيشين ص 361 به نقل از غيبت شيخ طوسى وكمال الدين.
مهدى در قرآن وكلام ائمة اطهار عليهم السلام