كفر یزید
اگـر يـزيـد در بـرخـورد بـا واقـعـه كـربلا سكوت مى كرد, قلم به مزدان تاريخ تراش , به راحتى مى توانستندشخصيت حقيقى او را در پس پرده اى از روايات جعلى مخفى كنند, ولى طبع جاهلى يـزيـد اين فرصت رااز او گرفت و باعث شد تمام رشته هايش پنبه شود و مرزى شد تا حساب مزد بگيران تاريخ نويس ازعلماى ربانى امين جدا شود.
سـر شـريف امام حسين (ع ) در مقابل يزيد بود, با چوب خيزران به لب و دندان امام حسين مى زد واشـعـارى را كـه در احد براى شادكامى از شكست مسلمين سروده شده بود, با تركيب چند بيت ازخويشتن مى خواند:.
((اى كـاش بـزرگـان مـن كـه در روز جنگ بدر كشته شدند, زارى قبيله خزج را از فرود آمدن ضربات مامى ديدند و از شادى فرياد مى زدند و مى گفتند دست مريزاد اى يزيد! به جاى جنگ بدر بـزرگان و مهتران آنها را كشتيم و بى حساب شديم طايفه هاشم با سلطنت بازى كردند, وگر نه خـبـرى از آسمان نيامده ونازل نشده من از دودمان خندق نيستم , اگر انتقام كارهاى احمد را از فرزندانش نگيرم ))((1)).
منبع: