غدیر گلبانگ عاشقانه و جاودانه هستی است. غدیر یک اتفاق ساده نیست، یک گزینش رحمانی است. آبشاری که از غدیر جریان یافت، نور را در همه گیتی پراکند. عشق را جانی تازه بخشید. حیات را طراوتی نو داد و محبت و دوستی را پدید آورد.
خورشیدی که در غدیر درخشید، آفتاب را شرمنده ساخت. شب را تاراند و سیاهی را به هزیمت واداشت. ماهتابی که شب غدیر را به روز اکمال دین پیوند زد، روشنترین انگشت اشاره پروردگار بود که از زبان بر گزیده اش تلاوت شد.
تنها با ترازوی غدیر است که می توان ایمان را میزان کرد. مار حرارت، ویژه آن کس است که دل از غدیر و امیر برگیرد و دیده به تبرک بر آن برکه نساید و از آن دریا بهره ای بر نیاید.
و غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست، یک دریاست. غدیر یک اشاره است. کلمه رمزی است بین انسان و خدا.
در غدیر بود که تیرگی ها فراری شدند و نورانیت خود نمایی کرد. در غدیر بود که قیافه ایمان تماشایی شد. در غدیر بود که گل آفتابگردان حق به بار نشست و خورشید از زمین برخاست. در غدیر بود که دست های عشق بر تن ایمان رویید. در غدیر بود که آسمان، آفتاب زمین را دید. در غدیر بود که درخت هستی به کمال رسید. در غدیر بود که جمال، جاودانه شد. در غدیر بود که قدرت فزاینده فرزانگی تبسم کرد. در غدیر بود که قرابت انسان با خدا آشکار شد. در غدیر بود که نیلوفر عشق بر گرد محور زمین پیچید و در غدیر بود که جوانه جاودانه سر سبزی سرسبزی پر کشید.
وقتی که تاریخ غریب بود، غدیر همه همدلان را به قرب قرار گاه ازلی فراخواند. غدیر یک دعوت عام بود. سفره ای بود که خداوند با دستهای رسولش برای هدایت آدمی گسترد. غدیر، زیباترین و پرمعناترین میهمانی خدا –بشری بود بی گمان، اگر غدیر نمی بود آیینه غبار آلود بود. اما نسیم زندگی سازی که از آن برکه مبارک برخاست، همه آینه ها و آینده ها را زلال کرد. آب ها را تبرک بخشید، آسمان را رفعت داد و زمین را به “طور سینین” آراست.
سوگند به زیتون و تین، که اگر غدیر نبود، انسان یتیم می ماندو اگر برادر پیامبر در آن روز بلند تاریخ، به وصایت او برگزیده نمی شد، هیچ فردی را نمی یافتی که عدالت را تجسم بخشد و شمیم شگرف شور انگیزی را در جهان پدید آورد. اگر خورشید غدیر نمی بود، هیچ مصداقی برای صدای عدالت انسانی پیدا نمی شد.
مردی که در غدیر سرافراز، بر فراز دست نبی جای گرفت جهان را قرار بخشید، دلها را سامان داد، ایمان را متجلی ساخت، دین را متبلور کرد.
آری، علی، عشق ماست. تجلی پروردگار است.رحمت پدیدار است. نعمت آشکار است. معنای زندگی است. جاذبه آفرینش است. اگر او نمی بود؛ سر سبزی معنایی نمی یافت. سبد سیادت از صفا سرشار نمی شد. شانه شفا بر دل های بیمارما کشیده نمی شد. اگر او نمی بود، کلمه ها ناقص می شدندو جمله ها به کمال نمی رسیدند.
این واژه مبارک “علی” است که نوشته ها را استواری و زیبایی می بخشد اگر علی نمی بود و اگر پرتو غدیر بر پرده دلی نمی تابید. دارنده آن دل دیدگانی تیره می یافت. اکنون هم هرکه زمزم غدیر را زمزمه نکند، ماه نیست.و هر ماهی نیز که از تابش سرچشمه غدیر بی بهره باشد، چاه است: سرد و تیره و هول انگیز!
غدیر را یک حادثه ننامید. غدیر را ساده نخوانید. غدیر تجلی اراده پروردگار است.در غدیر، خداوند دستش را به سوی بشر دراز کرده است. در غدیر، قناری قنوت، برای دل انسان آواز خوانده است و قنات حیات، در غدیر، لایروبی شده است.
غدیر جشن ستاره ها و آسمان دل هاست. شادی فرشته ها و گریز شیطان هاست. اسپند و کندر و عود بیاورید. که ما سر شاریم از سر اخلاص و شور و شعور و بوسه می زنیم به جا پای نور…
(نام کتاب:جرعهای از جام ولا نویسنده: جواد نعیمی به نقل از صفحات25-28 )
بدون دیدگاه