غدیر…
یعنی برادری و محبت…
یعنی سرسپردن به همه خوبیها…
غدیر …
یعنی جلوه عدالت و دین گرایی…
یعنی فرسایش ظلم و جاهلیت…
یعنی ستودن سپیده عالم
غدیر یعنی موج دریاها و زلال چشمه انسانیت.
غدیر یعنی هزار برگ زیبا در نهال سبز ولایت.
غدیر روزی است که
آفتاب تیغه نورانیش را بر ساحل دلها کشید.
و گل محبت شکفت.
غدیر یعنی قرآن،
غدیر یعنی آخرین پیام آخرین پیامبر (ص)
غدیر یعنی شکوفایی علم به دست امام باقر (ع)…
غدیر یعنی مذهب جعفری…
و کرسی درس آسمانی امام جعفر صادق (ع)
غدیر یعنی جلال خداوندی در امام هشتم (ع)
غدیر یعنی امامت در هفت سالگی جواد الائمه (ع)
غدیر یعنی جامعه کبیره امام هادی (ع)
غدیر یعنی روایت فاطمه اطهر (س)
نادیده گرفتن غدیر یعنی خروش خاموش محسن (ع) در پشت در…
و فداشدن به دست بی وفایان
نادیده گرفتن غدیر یعنی ریسمان بر گردن امیرالمؤمنین (ع)
نادیده گرفتن غدیر یعنی صبر امام مجتبی (ع)
نادیده گرفتن غدیر یعنی لب تشنه های کنارفرات،
نادیده گرفتن غدیر یعنی آفتاب بر نیزه
نادیده گرفتن غدیر یعنی ناله سوزان زین العابدین
نادیده گرفتن غدیر یعنی موسی بن جعفر (ع) و زندان بغداد؛
نادیده گرفتن غدیر یعنی خانه نشینی امام عسکری (ع)
غدیر یعنی عدالت
یعنی صلح
یعنی دین فراگیری اسلام
یعنی سرنگونی ظلم
یعنی انتظار
یعنی فرج
وغدیر یعنی مهدی (عج).
وبازهم غدیر؛
هرجابرویم باز هم غدیر؛
اگر دوستی است…
اگر بحث و گفتگوست…
اگر دین است…
و اگر عقل است…
همه از حضور غدیر است.
فراموش نکنیم:
غدیر فقط یک تاریخ نیست
وتنها به یک برکه در بیابان حجاز پایان نمی پذیرد.
غدیر فراخنای رسالت و شروع امامت است.
غدیر حلقه وصل زنجیره نبوت و امامت است…
و اگر غدیر نباشد اصول دین کامل نیست.
زندگی بدون غدیر حیات مجازی است.
آیا اینگونه نیست؟
آیا غدیر در وجود ما ذوب نشده است؟
آیا اینگونه نیاموخته ایم که غدیر اسلام ماست؟
آری، همینگونه آموخته ایم.
غدیر ما عقیده ماست و چرا که نباشد؟
امروز در هر جای جهان نام شیعه است واژه غدیر می درخشد.
هرجا گفتار از سفر حج آخرین پیامبر (ص) است، همه به دنبال پایان این سفرند.
کدام سفر؟
وکدام پایان؟
ندای عمومی صاحب نبوت را می گویم که
این آخرین حج من است…
هرکه می خواهد بیاید.
این وداع من با کعبه و مکه… و این حجة الوداع من است.
به راستی که این حج
آغاز زیبایی بود برای غدیر و فریاد ولایت…
برای لقب”امیرالمؤمنین”…
و تکمیل دین و فزونی نعمت.
هرچه بود در بازگشت این رفت و لحظه وداع حجة الوداع؛
ودر کویر غدیر که چند راهی مسلمانان بود؛
و هر قومی و ملتی به وطن خویش باز می گشت؛
کلام وحی همه را باز ایستادند.
در دل بیابان…
و زیر تازیانه های سوزناک خورشید؛
-اینها که وصف قیامت است-
گویا رستاخیز به پا شده…!؟
آری، این رستاخیز ولایت است.
این است قیامت رسول الله (ص) به فرمان الله!
و نه یک لحظه…
یا یک نیم روز یا روزی؛
دل صحرای غدیر روز دوم و سوم هم مهمانخانه ولایت بود.
سه روز و شب و صد و بیست هزار مسلمان؛
و صد و بیست هزار بیعت برای ولایت به امر نبوت؛
و صد و بیست هزار شنونده پیام غدیر.
صد و بیست هزار شاهد ماجرا…
رسول گرامی اسلام (ص) علی را بر سر دست بلند نموده؛
و حدیث غدیر را فریاد می زند:
من کنت مولاه فهذا علی مولاه،
اللهم وال من والاه و عاد من عاداه
وانصر من نصره واخذل من خذله.
هر که من مولای اویم این علی مولای اوست…
خداوندا، دوست بدار هر که او را دوست بدارد…
و دشمن بدار هرکه با او دشمنی کند…
و یاری کن هر که یاریش کند…
و خوار نما هرکه اورا خوار کند.
و نه صدو بیست هزار…
که اگر شنونده باشد،
هر سال در عید غدیر پیامبر (ص) فریاد می زند…
و نه در عید غدیر… که هر لحظه به لحظه ندا می کند؛
و پیام غدیر را اعلام می دارد.
پس آفرین به آنان که می شنوند…
و نه فقط می شنوند –که شنونده بسیار است-
می شنوندو می فهمند، و نه همین…
آنان که بعد از این همه…
می پذیرند.
غدیر همه اش دوست داشتنی است.
تمامش امید و روح افزایی است.
همه اش صفا و یکرنگی است، و همه جا را سبز و بهاری می کند.
حتی یادگار غدیر…
امیدمان را می گویم…!؟
آخرین پناه!
او که نزد هر کس و هر جا می رویم سخن از اوست.
حتی غیر مسلمانان!
همه از او می گویند…
و به دنبال وی رد جستجویند.
و چرا نباشند که
هر چه پیش تر روند و پیش رفته تر شوند از این زندگانی نا امید تر می شوند.
امروز بشر غیر دیروز اوست که به هر تازه ای افتخار می کرد
انسان امروز د رتنهایی به این فکر می افتد:
این زندگی تحرک بی روح است و آن که به هیچ منبع روحانی حاضر در زمان خود وابسته نباشد کارگر بدن خود یا دیگران است!
این فطرت بشری است.
از کودکان بپرسید
که آنها به نهادینه خدادادی شان نزدیکترند.
آدمی دریافته زمان و مکان بدون سفیر الهی نخواهد بود…
و هستی بدون او پای برجا نیست…
حتی برای لحظه ای!!
و چه زیبا کلامی است گفتاری از لبان پیامبر (ص):
“من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة”.
“هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد
به مرگ جاهلیت مرده است”!
و هم نور افشانی امام معصوم (ع) که فرمود:
“لو لا الحجة لساخت الارض باهلها”.
اگر حجت خداوند در روی زمین نباشد زمین اهل خود را فرو می برد.
پس در سرتاسر جهان سربرافراشته و با ضمیری استوار اعلام می کنیم:
امروزه در دنیا هیچ مکتبی به جز شیعه نمی تواند ادعا کند:
ما به سفیر الهی حاضر در زمان خود عقیده داریم.
عده ای می گویند: مهدی ما به آسمانها رفته و گروهی او را از دنیا رفته می پندارند که بار دیگر زنده خواهد شد؛
ودیگران بر این خیالند که سفیر الهی شان هنوز به دنیا نیامده است!!
ولی این تنها مکتب سربلند تشیع است که سر بلند نموده ندا می دهد:
مهدی ما امام زمان ماست.
مهدی شیعه حجت پروردگار در روی زمین و را بطه خلق با خالق است و خواهد بود تا قیام کند و قیامت به پا نماید.
شیعه می گوید:
مهدی ماست که پس از پدرش امام عسکری (ع) –که یازدهمین جانشین رسول (ص) است- علم خليفة اللهی را به دست گرفت؛
و هم اکنون همانند دیگران در روی زمین زندگانی می کند؛
و به برکت قدمهای او تمام عوالم هستی –و نه تنها زمین ویا آنچه ما از هستی می دانیم- پابرجاست و ادامه حیات می دهد.
مهدی ماست که روزی سر از پرده غیبت بیرون خواهد آورد و آن که مکتبهای دیگر مهدیش می دانند از او پیروی خواهد نمود وپشت سر او نماز می گزارد.
در پر آشوب دنیای امروز به جرأت می توان گفت:
اگر مهدی شیعه –این یادگار غدیر- را برای هر بشری توصیف کنیم ناخود دانسته دلباخته و دلداده او و عقیده مند به وجودش می گردد؛
چراکه حقیقت همیشه نورانی است و فطرت سالم طالب نور است.
حال ای مهدی شیعه …
بلکه این مهدی خداوند؛
و ای مهدی پیامبر اسلام (ص) و تمام پیامبران…
ای مهدی حیدر کرار امیرالمؤمنین؛
و ای مهدی مادر هستی زهرای مرضیه…
وقت آن نشده که سر از پرده غیبت بیرون آری و خود بگویی که کیستی؟
این مهدی حسن مجتبی و سید الشهداء؛
و این حجة بن الحسن…
به جان نیاکانت ائمه معصومین (ع) سوگند…
قلبمان گرفته و خود نمی دانیم چه فردایی در انتظار ماست.
ای مهدی بانوی صبر زینب کبری و رقیه حسین؛
و ای خونخواه آل پاک رسول (ع)…
ای تک سوار دشت حجاز، وای داغدیده و اندوه پیشه باغ فدک…
هنگام آن نشده که در کنار کعبه غریو “الا یا اهل العالم” سر دهی؟
چادر خاک آلود بانوی مدینه مادرت فاطمه (ع) را به یک دست و سند ریز ریز فدک را به دست دیگر، به عالمیان نشان دهی…؟
وحریم پیامبر (ص) را از وجود بتهای قریش پاک نمایی؟
آن زمان نرسیده که خشک نخلهای سوزان فدک را آبیاری نمایی…؟
تیغ جدت امیرالمؤمنین را تاب دهی…
وبا فریاد “یا لثارات الحسین” رو سوی دشت خونگرگ کربلای حسین (ع) نمایی؟
بیا…
بیا که غدیر درانتظار توست.
بیا که شیعه بلکه بشریت در انتظار توست.
بیا که پیامبر و فاطمه اش منتظر تواند.
ظهور کن که پدران معصوم تو انتظارت را می کشند.
قیام کن که خدایت نیز در انتظار توست.
و ما هم دعا می کنیم؛
خدا کند عید غدیری را با تو به جشن نشینیم…
ای یادگار غدیر!
نام کتاب:غدیر در روایت قلم نام نویسنده: محمد انصاری برگرفته از صفحات 8-16
بدون دیدگاه