متن كارت دعوت غدير ( شماره 11 )
آفتاب تند نیمروز به آبگیری کوچک اما دریایی، در میان بیابان تفت و ریگزاران قهر آلود بدخویی، آن روز از پی هجده طلوع پر غروب می تابید….
و در آن هنگامه، به کوهی، بر ستیغ کوه و نوری بر بلندای نور می نگریست، و بدان درگاه نماز روشنایی می گزارد.
آری، در آن پگاه آیت کمال غدیر تفسیر شد و در پس آن تا دیری پیمان شکنان نا استواردل، به همهمه بیعت غریدند.
ما اما، به راستی نقد مزجات جان به سودای بیعت می بریم. باشد که خریدارمان بپذیرد.
بر ما مرزبانان حماسه ولایت بایسته تر است که این یادمان بزرگ را بشکوه تر بداریم و باعهدی و سپاسی دیگر، دیگر بار استوارش داریم و با ترانه نام بلند محبوب، فرشتگان را به وجد آریم و با هم بسراییم:
“الحمدُ اللهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتِمَسِّکینَ بِولایَهِ عَلیِّ بنِ اَبی طالِب”
مکان:
زمان:
بدون دیدگاه