مصلح موعود در آيين زرتشت
آيا در آيين زرتشت، مصلح موعود وجود دارد؟
«موعود» به كسى گويند كه در يك يا چند دين آمدنش بشارت داده شده است. اين شخص براى اصلاح امور انسان ها، مبارزه با كژى ها و ناراستى ها، ريشه كن كردن ظلم و ستم و برقرارى صلح، دوستى و عدالت در جهان مى آيد; لذا او را «مصلح» مى نامند.
در آيين زرتشت نيز به ظهور مصلح و منجى آخرالزمان تأكيد شده است. بشارت هاى مختلفى در اين آيين از آمدن مردى الهى و درستكار خبر مى دهند كه با ظهورش، صلح و راستى را بر عالم، حاكم خواهد ساخت.
در آيين زرتشت سه موعود وجود دارد كه آنها را «سُوشيانت» مى نامند و به ترتيب عبارت اند از: «هوشيدر» پروراننده ى قانون، «هوشيدر ماه» پروراننده ى نماز و نيايش و «استوت ارت» آخرين منجى كه با آمدنش جهان نو مى شود.
طبق تعاليم آيين مذكور، مهم ترين سُوشيانت، همان كسى است كه در آخرالزمان ظهور مى كند، چنان كه گفته اند: سوشيانت مَزديسنان به منزله ى كريشناى بَرَهمنان، بوداى پنجم بودائيان، مسيح يهوديان فارقليط عيسويان و مهدى مسلمانان است.[1]
سوشيانس، يا سوشيانت به معناى خاص كسى است كه در پايان جهان ظهور خواهد كرد و آن كه سوشيانت پيروزگر نام خواهد داشت، استوت ارت نيز ناميده خواهد شد.[2]
در اوستا كلمه ى سوشيانت حداقل هشت بار و اَستوت اِرِتَ حداقل دو بار ذكر شده است.[3] در آن جا براى اين مصلح موعود، صفات گوناگونى ذكر شده است; از جمله:
1. «در آن هنگام كه مردان ديگربار برخيزند و بى مرگى به زندگان روى آورند «سوشيانت» پديدار شود و جهان را به خواست خويش نو كند».[4]
2. «بدان هنگام كه «اَسْتْوَت اِرِتَ» پيك مزدا اهوره – پسر «ويسْپَ تَوْروَيرى» از آب كيا نسيه برآيد، گرزى پيروزى بخش برآورد كه فريدون دلير، هنگام كشتن «اَژى دَهاك» داشت».[5]
3. «ياران «اَسْتْوَت اِرِتَ» پيروزمند بدرآيند; آنان نيك انديش، نيك گفتار، نيك كردار و نيك دين اند و هرگز سخن دروغ بر زبان نياورند.»[6]
از موارد ياد شده استفاده مى شود كه در اوستا، علاوه بر بشارت ظهور مصلح در آخرالزمان، به صفاتى چون پيروزگر بودن موعود، قيام با شمشير و داراى يارانى با خصال نيك اشاره دارد. براى آگاهى بيش تر، بايد به ديگر كتاب هاى زرتشتيان، كه در تفسير اوستا و تبيين اين آيين نوشته شده اند، رجوع كرد; از جمله:
1. در كتاب معروف «زند»[7] پس از ذكر مبارزه ى هميشگى «ايزدان» و «اهريمنان» آمده است:
… آن گاه پيروزى بزرگ از طرف ايزدان ]خداپرستان [مى شود و اهريمنان را منقرض مى سازند… پس از پيروزى ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصل خود رسيده بنى آدم بر تخت نيك بختى خواهند نشست.[8]
در اين متن، همانند اوستا به ظهور مصلح آخرالزمان و به ذكر كلى مسئله ى ظهور مصلح موعود اشاره نموده است.
2. جاماسب[9] در كتاب «جاماسب نامه» از زرتشت نقل مى كند:
از زمين تا زيان (عرب) از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق بيرون آيد و بر آيين جد خويش و با سپاه بسيار روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر از داد كند.[10]
اين سخن به صراحت اوصاف مصلح موعود را ذكر مى كند كه اولا، از سرزمين عرب ظهور خواهد كرد; ثانياً، از اولاد هاشم است; ثالثاً، بر آيين جدّ خويش بوده و در نهايت، با قدرت و به نيروى قهر، نهضت خود را آغاز خواهد كرد. اين اوصاف، همان اوصافى است كه در احاديث براى امام مهدى (عج) ذكر شده و منطبق بر آن حضرت است; لذا اگر چه مطالب اوستاو زند تنها به ظهور منجى آخرالزمان اشاره دارند، ولى با توجه به متن جاماسب نامه مى توان ادعا نمود كه موعود آيين زرتشت، همان موعود دين اسلام است.
[1]. ر.ك: محمدرضا حكيم، خورشيد مغرب، ص 53، و حسين توفيقى، آشنايى به اديان بزرگ،
ص 66.
[2]. اوستا، دفتر سوم، فروردين پشت، بند 11، (ج 1، ص 405 ـ 430).
[3]. ر.ك: اوستا، گزارش و پژوهش جليل دوستخواه.
[4]. اوستا، زامياد پشت، بند 11، (ج 1، ص 487).
[5]. اوستا، زامياد پشت، بند 93، (ج 1، ص 502).
[6]. اوستا، زامياد پشت، بند 95.
[7]. زند; شرح، بيان، گزارش و تفسير اوستا است كه در عهد ساسانيان به زبان پهلوى نوشته شده است. محمد معين، فرهنگ معين، ج 5، ص 656.
[8]. محمد صادقى، بشارات عهدين، ص 238. اين كتاب كه در اواخر حيات آية الله العظمى بروجردى تأليف شد به شدت از سوى آن بزرگوار مورد استقبال و مؤلفش بارها مورد تشويق قرار گرفت. در چاپ هاى بعدى، برخى علما تقريظ هايى بر اين كتاب نوشتند; مثلا مرحوم علامه طباطبايى در مقدمه اين كتاب مى نويسد: «آرى خداوند عزّ اسمه اين افتخار را نصيب عالم فاضل، محقق بارع، خطيب شهير اقاى محمد صادقى – لسان المحققين لازال مويداً فى لسانه و بيانه – نمود كه كتاب شريف بشارات عهدين را تأليف و بشارات نبوت را با تحقيقى انيق و بحثى عميق از مصادر اصليه با مدارك كافيه استخراج نموده و… اين بنده، به نوبه خود، در برابر اين شاهكار گرانبها از معظم له شكرگزارى نموده و…»
[9]. در سنت زردشتيان، جاماسب از خاندان هوگوه و بردار فر شوشتر بود كه هر دو برادر، وزير گشتاسب بودند. جاماسب با دختر زردشت به نام پورچيست ازدواج كرد. وى در ادبيات ايران و عرب به لقب فرزانه و حكيم خوانده شده است و پيش گويى هايى بدو نسبت داده اند كه در رساله پهلوى «يادگار زريران» و «گشتاسب نامه دقيقى» و «جاماسب نامه» آمده است. فرهنگ معين، ج 5، ص 419.
[10]. بشارات عهدين، ص 243 ـ 244. مؤلف كتاب مذكور در پاورقى نوشته است كه آن چه از جاماسب نامه در اين كتاب نقل مى شود از نسخه خطى است كه در كتابخانه ملى ملك ديده ام كه در ده قرن گذشته نوشته شده است.»
منبع : بینش نو