معرفى قرآن از طريق قرآن
توجه شما را به قسمتى از آيات قرآن كه ماهيت قرآن را مى توان از آنها فهميد جلب مى كنيم :.
((ذلك الكتاب لاريب فيه هدى للمتقين )) (2/2).
((شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان )).
(185/2).
((ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم )) (9/17).
((و لقد صرفنا فى هذا القرآن ليذكروا و ما يزيدهم الا نفورا)) (41/17).
((و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا)).
(82/17).
((و انك لتلقى القرآن من لدن حكيم عليم )).
(6/27) .
چـنـانـكـه ملاحظه مى كنيد, قرآن خود را حكمت , علم , نور, ذكر, هدايت , موعظه ,بلاغ , وسـيـله جدايى حق از باطل , شفاى بيماريهاى قلبى , بيان هر چيز و وسيله خروج از تاريكى به نور مـى دانـد و هـمـه ايـن عـنـاوين در پرتو توجه به محتواى قرآن وپيروى از رهنمودهاى آن ميسر مـى شـود, نـه از طريق دقت در ساختار لفظى و كشف تناسب و توازن حروف و كلمات اين كتاب آسمانى .
هرگز به وصف يا عنوانى براى قرآن برخورد نمى كنيم كه به جنبه لفظى آن هم از اين زاويه خاص نظر داشته باشد.
الـبـتـه يكى از وجوه اعجاز قرآن فصاحت و بلاغت آن است , اما آن دو نيز طريقى براى توجه هرچه بيشتر به مفاد و محتواى اين كتاب آسمانى است .
عـربـى بـودن قـرآن نـيـز در همين راستاست قرآن فلسفه عربى بودن خود را تدبر و دقت بيشتر بـندگان مى داند چنانكه مى دانيم , زبان عربى انعطافى بسيار بالا دارد و دقائق و لطائف معانى را در قالب هيچ زبانى همچون زبان عربى ,نمى توان به مخاطب القا نمود:((انا انزلناه قرانا عربيا لعلكم تعقلون )).
بنابراين , در هيچ جاى قرآن حتى بطور تلويحى نيز ما به اين گونه كاوشها دعوت نشده ايم .
بـلـكـه مى توان گفت به عدم آن تشويق شده ايم .
چنانكه مى دانيم , يكى ازقصه هاى عبرت انگيز و جالب قرآن قصه اصحاب كهف است .
قـرآن بـعـد از ذكـرداسـتان آنها, اظهار تاسف مى كند كه چرا مردم به جاى آنكه به پيام اين قصه تـوجـه كـنـنـد و راه اصحاب كهف را پيموده و از بيدار شدن آنها بعد از سيصد سال خواب ,نتيجه بگيرند كه خداوند قادر است آدميان را بعد از خواب گران مرگ در روز قيامت زنده نمايد, خود را مشغول مطالب حاشيه اى قصه نموده وبر سر تعداد اصحاب كهف باهم جدال مى كنند.
بعضى مى گويند: چهار نفر, بعضى مى گويند:شش نفر وعده اى آنها را هشت نفر مى دانند.
قـرآن مـى فرمايد:((اى پيامبر! در اين باره با آنهاجدال مكن و از آنها چيزى مپرس و به افسانه هاى آنها اعتماد منما)).
بـه مورد ديگرى توجه فرمائيد: در مورد تعداد نگهبانان دوزخ , قرآن مى فرمايد:تعدادشان رانوزده نـفر قرار داديم , نه بدان جهت كه اسرار و رموزى در اين عدد درنظر گرفته ايم , بلكه فقط به اين مـنـظـور كـه چـون و چـراى افـراد مريض و كافر رابرانگيزيم و نيز ايمان مؤمنان را تقويت كرده بـاشيم :((و ما جعلنا اصحاب النار الاملائكة و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذين كفروا ليستيقن الذين اوتـوا الـكـتـاب و يـزدادالذين امنوا ايمانا و لا يرتاب الذين اوتوا الكتاب و المؤمنون و ليقول الذين فـى قـلـوبـهـم مـرض و الكافرون ماذا اراد اللّه بهذا مثلا كذلك يضل اللّه من يشا و يهدى من يشا)) (31/74).