مُلّامكتبي ده پائين صاحب فتوا شد !!!
دربارهي بهرهمندي از موسيقي و نواهاي موزون حرف و سخن بسيار است. برخي از فرزانگان علوم ديني و مراجع بزرگوار شيعه -با توجه به احاديث و روايات-، موسيقي را مطلقاً حرام دانسته و تفاوتي ميان نواهاي موزون قائل نيستند و شماري فقط موسيقيهاي طربانگيز را حرام شمردهاند.
از سويي خريد و فروش راديو و تلويزيون تا زماني كه اختصاص به پخش موسيقي و ديگر محرّمات الهي – مانند مدح ستمگران، تحريفات ديني و … – نداشته باشد مجاز بوده، ولي خريد و فروش اسباب و لوازم موسيقي – علاوه بر اينكه مال به حساب نميآيند- حرام بوده و در حرمت آنها هيچ قيدي وجود ندارد كه اگر مثلا با آنها نواهاي غيرمطرب نواخته شد خريد و فروششان بلامانع است. پس وقتي خريد و فروش اسباب و آلات اجراي موسيقي حرام باشد و هر كسي حق دارد آنها را بشكند و خراب كند آيا جايي براي توليد و رواج موسيقي باقي ميماند؟!
سؤال: حکم وسائل طرب از قبيل تار، سه تار، سنتور، عود، تنبور، قانون، قيچک، کمانچه، ني، تنبک، دف، پيانو، ويلا، کلارينت، فلوت، هورن، ترومپت و سازهاي کوبهاي را بيان فرماييد؟
پاسخ آيتالله صافي گلپايگاني:
استفاده و خريد و فروش و ساختن و تعليم و تعلم آنها حرام و خانهها و مؤسساتي که براي اجراء اين برنامهها تأسيس ميشود همه خانه فساد است و پولي که از اين راه کسب ميشود و اشتغال در اين مراکز همه حرام است و هيئتهاي آنها بايد شکسته شود و هر کس که آن را بشکند ضامن نيست. (1)
يك پرسش و پاسخ شنيدني
سؤال: نظر شما در مورد موسیقی چیست و چرا برخی موسیقی را جایز نمیدانند؟
حسين محيالدين الهي قمشهاي:
«خرد جمعی (collective intelligence) در طول تاریخ تا به امروز پیوسته ستایشگر موسیقی به عنوان یکی از بلندترین قلههای زیبایی و معنویت بوده است و بزرگان جهان به اتفاق گفتهاند آنچه در خرد جمعی انسانها مطلوب و محبوب است نشانی از محبوبیت و مطلوبیت آن در پیشگاه خدا است. بنابر حدیث پیامبر اکرم هر انسانی بر اساس فطرت به دنیا میآید و دینها و آئینها، همه بعد از فطرت قرار میگیرند و بنابر آیات مکرر در قرآن فطرت انسان همان فطرت الهی است (فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا) بنابراین اگر تعارضی میان ظواهر دیانت و تفسیرهای دینی و فطرت آدمی باشد، آن مسموع نیست، زیرا پیامبر اکرم فرموده است: (کلّ ما حکم به العقل، حکم به الشرع)، یعنی آنچه شرع به آن حکم میکند، عقل نیز با آن هماهنگ است و همچنین در حدیث دیگر آمده است که پیامبر فرمود (أنَّ العقل رسولٌ من داخل، والرسول عقلٌ من خارج) یعنی عقل آدمی رسول الهی است در درون او و رسول الهی عقل آدمی است در خارج ذات او. شايد بتوان گفت که برخی از علمای دین به سابقه بعضی مجالس ناموزون که موسیقی نیز جزئی از آن بوده است در تحریم آن مجالس سخن گفتهاند و آنرا مجلس غنا نام نهادهاند و ای بسا که این تحریم مشمول همانگونه مجالس است.» (2)
چند نكته دربارهي پرسش و پاسخ فوق
* نميدانيم از كي تا حالا مُلّامكتبي ده پائين صاحب فتوا شده و در امور ديني و شريعت آسماني اظهار لحيه ميكند؟! جدّاً زمانهي غريبي است! برخي براي مطرح شدن خودشان مسألهاي – از نوع بالا- طرح ميكنند و سپس با بكارگيري واژههايي كه نشانگر فضل و درايت است به پاسخ آن ميپردازند – تا از اين طريق به آرزوهاي خود برسند– وگرنه از فحواي كلام سائل پيداست كه با مسائل ديني بيگانه نيست و كسي كه ميداند چه بزرگاني موسيقي را جايز نميدانند چرا از خود آنان علّت حُرمَت را جويا نميشود و از كسي كه فرسنگها با آبادي فاصله دارد ميپرسد؟!
* ما در شهري زندگي ميكنيم كه مردمش به پول زورگيري و رشوه ميگويند: «حقّ و حساب» و كسي كه فاتحهي دين را سرپايي ميخواند خود را «محييالدين» قلمداد ميكند.
* مُلّامكتبي به جاي آنكه در پاسخ به پرسش بگويد نصوص معتبري در حُرمَت موسيقي وارد شده كه اطلاق دارد و مجتهد نميتواند در مقابل نص اجتهاد كند و حكم خدا را وارونه جلوه دهد، از خرد جمعي گفته و آسمان و ريسمان به هم بافته است.
* اگر مُلّامكتبي واژهي فرنگي (collective intelligence) را بكار برده تعجب نكنيد، مگر نميدانيد حضرت آقا! دروس فقه و اصول خود را در حوزههاي علميهي فرنگ نزد استوانههاي علم و … مستر … و ميسينر … گذارنده و پس از ملّبس شدن به كراوات و پوتين، بر مَسند تريبون آزاد تكيه زده است و از باب: «مَنْ كَثُرَ كَلامُه قَلَّ عَقْلُه» روز و شب به حرّافي اشتغال دارند!
* مُلّامكتبي چون به رمز سخن رانده، ناگزير از رمزگشايي سخنان ايشان هستيم:
خِرَد جمعي: كنايهاي است از اين كه مُلّامكتبي عقل كلّ است.
در طول تاريخ …: از دوران نوجواني و جوانيام تا به حال !!
ستايشگر موسيقي: نوازندهي سه تار و غيره.
بلندترين قلههاي زيبايي و معنويت: وقتي نوازندگان و خوانندگان زيباروي بر روي صحنه حاضر ميشوند.
بزرگان جهان: من و امثال من، نه پيامبران الهي و نه عالمان و حكيمان خداترس و نه فقيهان و مراجع شيعه.
آنچه در خِرَد جمعي انسانها: چون مُلّامكتبي قائل به وحدت وجود است فرقي ميان خود و خدا نميداند. هر چه او دوست دارد ميداند كه خدا هم آن را دوست دارد.
دين و آئينها همه بعد از فطرت قرار ميگيرند: رجوع كنيد به دلتان. كاري به دين نداشته باشيد.
آيا مكّرر در قرآن: يك آيه در قرآن.
اگر تعارضي ميان ظواهر ديانت … و فطرت آدمي: چون نميشود در جامعهي اسلامي ديانت را انكار كرد، نخست بايد ديانت را به ظاهر و باطن تقسيم نمود و خود را اهل باطن دانست. سپس ظواهر ديانت را كه همان اصل و اساس دين است، كنار گذاشت.
تعارض ميان ظواهر ديانت … و فطرت: فطرت آدمي با موسيقي و لعبتان سيمين تن و زر و زور و تزوير … سازگار بود و با حدود و مرزهاي ابلاغ شده از سوي فرستادگان الهي در تعارض است.
كلّ ما حَكَم بِهِ العَقْل: فرمايش ابنعربي و يا جلالالدين محمد رومي و يا امثالهم ميباشد. آنها ادّعاي خدايي ميكردند، لااقل شما آنها را به عنوان پيامبر بپذيريد.
كلّ ما حَكَم بِهِ العَقْل: يعني هر چه ما گفتيم شارع بايد همان را تصديق كند. اگر قائل به وحدت وجود شديم، اگر قائل به عدم امكان معاد جسماني شديم، اگر قائل به حِلّيت موسيقي شديم، اگر شاهدي را در برگرفتيم، اگر آيات الهي را بر هر چه خواستيم تأويل كرديم …، شرع بايد منطبق بر آنها باشد.
يعني آنچه شرع به آن حكم ميكند: شرعي كه مُلّامكتبي آن را نزد استادان عارفنما آموخته است.
در حديث ديگر آمده است: كاري به سند و مأخذ آن نداشته باشيد و از مُلّامكتبي دربست بپذيريد.
مجالس ناموزون: مجالسي كه در آنها رقص سماع عارفان نيست. مجالسي كه عقلا! و عرفا در آن حضور ندارند.
ما در يك كلام، به حسينخان الهي قمشهاي ميگوييم:
در شرائطي كه هستيم: «لك دينك و لنا ديننا» و يا «لكم دينكم ولي دين». والسّلام.
(1) سايت خبرآنلاين به نقل از مركز خبر حوزه علميهي قم، http://www.khabaronline.ir/detail/118452
(2) http://www.drelahighomshei.com/64.aspx، سؤال شمارهي 12.
سلام شما که خودتان را مطیع مراجع تقلید بزرگ شیعه می دانید چرا فقط نظر یک مرجع تقلید را ملاک قرار می دهید؟واینگونه بدون اینکه به صورت عقلی و شرعی به اظهارات آقای قمشه ای(البته من قسمت زیادی از اظهاراتش را قبول ندارم)پاسخ دهید.مغلطه می کنید.چرا نمی گویید یا نمی دانید که خلاصه کلام اکثر مراجع تقلید در مورد موسیقی این است که:موسیقی حرام است اگر دارای یک یا دو شرط زیر باشد1-طرب انگیز باشد2-مفسده ای در آن باشدوالسلام
سلام
در تمام دنيا جوامع داراي هويت هاي گوناگون مي باشند كه موسيقي نيز يكي از آن هويت ها مي باشد كه از اعماق وجود و عقايد مردمان همان جامعه جوشيده و مختص همان جامعه مي باشد ايران ما نيز كه داراي مردمان با سنتهاي مختلف مي باشد داراي موسيقي نواحي مختلفي نيز مي باشد كه در عزا و شادي و مراسمات مختلف زندگي همراه آنها و بيانگر احساسات آنها مي باشد . با ظهور اسلام ، موسيقي نيز دستخوش تغييرات زيادي گرديد و داراي سير و سلوك عارفانه خاصي گرديد . خود طبيعت نيز داراي موسيقي خاص خود مي باشد . چرا به پيام اصلي اسلام كه صلح و تسليم در برابر خداي متعال يكتاست توجه نمي كنيم .. خود قرائت قرآن كريم نيز داراي دستگاههاي موسيقي مي باشد پس چرا يك مساله اصلي و اساسي را حرام فرض مي كنيد ….
علی التحقیق به ما ثابت شد ،که انچه به استاد نسبت می دهید،دقیقا مصداق خود بی خردتان هست .داداش ملا مکتبی ده پایین شمار … حساب نمیکنه.حاجی ،تو فکرت غلطه،چون فکر میکنی همه چی به ریشه تسبیحه .استاد چون به شماها باج نمیده ، بایدم هر ننه قمری بیاد مقاله مینویسه .برو عمو …..!کشکتو بساب . عمو ، امثال شریعتی ها قمشه ای ها امروز کم نیستند.زیادند.ولی بدون خفقان بد دردیه !!!.یک روز میاد که افسار دست ما میفته ،بد میبینی فسیل و ملا مکتبی کیه!!!! اون روزمیاد که میشینی پای صحبت های استاد میگی …. خوردم.اون روزه که تو میشه یک توده ای یه متقلب!!!سلامتی امام زمان و اعلم الهدی حضرت استاد دکتر الهی قمشه ای (دامت برکاته علی راس المسمین) صلوات.
سوال 1150: خرید و فروش آلات موسیقی چه حکمی دارد؟ و حدود استفاده از آنها کدام است؟
جواب: خرید و فروش آلات مشترک برای نواختن موسیقی غیر لهوی اشکال ندارد.
“رساله اجوبه الاستفتائات(ترجمه فارسی)، آیت ا.. حاج سید علی خامنه ای،انتشارات بین المللی الهدی، چاپ نهم، پاییز 84 ، ص271”
نه در فتوای آیت الله صافی نشانی از بی ادبی و گستاخی بود و نه در پاسخ آقای دکتر الهی قمشه ای ، ظاهرا نویسنده وبلاگ در این میانه عرض خود می برند و زحمت ما می دارند. اولا دکتر الهی قمشه ای هیچگاه ادعای مرجعیت نکرده است و هیچ کس هم مقلد ایشان نیست در شرعیات. اظهار نظر شخصی فرموده اند و این اظهار نظر حتی در زمان ائمه نیز آزاد بوده است. ایشان هرگز فتوا نداده اند و مدعی فتوا دادن هم نیستند. نظر شخصیشان را گفته اند که البته خطوط قرمز اسلام را هم رد نکرده اند. نویسنده وبلاگ حتی خبر ندارد که ما پنچ روایت صحیح در رد غنا و چهار روایت در مباح بودن آن داریم. و کلا حدود 25 روایت درباره موسیقی موجود است و اختلاف مراجع بر اساس مبانی اصولی ایشان در تفسیر ان پنج و چهار حدیث است. و نظر کارشناسی و اجتهادی ایشان برای مقلدانشان واجب الاطاعه است به حکم عقل
تعصب های کورکورانه و فحاشی از جنس بیانات نویسنده وبلاگ و عدم رعایت ادب در برابر اهل علم و اهل فضل یا لااقل کسی که نزد بسیاری از مردم محترم است تنها نشانه بی تدبیری (اگر نام آن را چیز دیگری نگذاریم) نویسنده وبلاگ است که شایسته است به جای این بیانات به اخلاق اسلامی بیاویزند و حتی در نقد، ادب نقد را از یاد نبردند.