نشانههاي ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف
رهبران و بزرگان دين، براي جلوگيري از انحراف ها و كج روي ها، بايد منجي و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه ها و خصال معرفي نمايند و براي ظهور او نشانهها و علايمي را بيان كنند تا مردم در تحير و ترديد نمانند. ظهور منجي بشر در دوران آخر زمان، باوري است قطعي و همگاني. اديان و شرايع توحيدي و غيرتوحيدي و نيز بعضي از مكاتب بشري، نويد چنين روزي را به پيروان خويش دادهاند. در اين ميان، اسلام با مباني قوي نظري و عملي، موضوع ظهور را به صورت صحيح تبيين كرده و با راهكارهاي مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در ميان جوامع اسلامی تبيين كرده است. واژه مهدويت و مهدي عليه السلام تبلور فرهنگ انتظار است كه همه مسلمين، اعم از شيعه و اهل سنت در باور داشت آن، اتفاق نظر دارند.
از زمان ظهور اسلام، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام و صحابه و ياران ايشان، عهده دار تبيين فرهنگ مهدويت بودهاند و اين رسالت در هر عصري، ميان آن ها ادامه پيدا كرده تا دوران غيبت كبری امام زمان عليه السلام كه در اين برهه مهم و حساس، علما و مبلغان ديني مسئوليت تبيين و تثبيت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرارسيدن روزگار ظهور اميدوار مي كنند.
ضرورت بيان نشانه هاي ظهور
هر مسئلهاي كه اهميت و مقبوليت عمومي داشته باشد، مخاطرات و تهديدها نسبت به آن از ناحيه سودجويان و فرصت طلبان بيشتر خواهد شد؛ از جمله اين مسائل كه داراي شاخصه هاي جهاني و همگاني است، ظهور منجي است كه به منزله اعتقاد و باور عمومي در همه اديان مطرح شده است. طبيعي است افرادي كه به دنبال منفعت و سودجويي فردي اند با آزمندي بسيار و با ظاهرسازي فريبنده به اغفال مردم مي پردازند تا به نيت سوء خود برسند.
از اين رو بيان نشانهها و علايم ظهور، ضروري است و رهبران و بزرگان دين، براي جلوگيري از اين انحراف ها و كج روي ها و براي حفظ باورهاي اصيل مردم، بايد منجي و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه ها و خصال معرفي نمايند و براي ظهور و قيام او نشانهها و علايمي را بيان كنند تا مردم در تميز سره از ناسره در تحير و ترديد نمانند. از همين رو در روايات و احاديث بسياري منجيِ آخر زمان (حضرت مهدی عليه السلام) و كيفيت ظهور او، با تمام علايم و نشانهها بيان شده است.
در رويكرد كلي و كلان، مي توان نشانهها و علايم ظهور امام زمان عليه السلام را به انواع مختلف تقسيم كرد كه به يكايك آن ها خواهيم پرداخت:
الف- نشانه هاي عام و خاص
* 1. نشانههاي عام
آن دسته از نشانه ها و علايمي كه شاخصه هاي كلي و عمومي دارند يعني در قالب پديده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصي متصف نشدهاند، «علايم عمومی» ناميده مي شوند؛ نظير احاديث و رواياتي كه از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر مي دهند و از انحرافات و كج روي هايي كه در آن دوره رخ مي دهد سخن به ميان آوردهاند كه در واقع، نوعي بيان علايم و نشانه هاي ظهور امام زمان عليه السلام است، اما در قالب و معيار كلي و عمومي.
«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله: فِي حَديثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحي اِلَيهِ لَيْلَةً اَسْري بِهِ اَنْ يُوصِيَ اِلي عَلِيِّ وَ اَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلي اَنْ قالَ وَ آخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ يُصَلّي عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ يَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَورا وَ ظُلْما… فَقُلْتُ اِلهي وَ سَيِّدي مَتي يَكُوُنُ ذاكَ؟ فَاَوْحَي اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَيَّ: يَكُوُنُ ذالِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ كَثُرَ القِراءَةُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ كَثُرَ الْقَتْلُ وَ قَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَ كَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ… وَ كَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَ ظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَ اَمَرَ اُمّتُكَ بِهِ وَ نَهي عَنِ الْمَعْروُفِ…».(1)
ابن عباس مي گويد: «در شب معراج، مطالبي به رسول اكرم صلي الله عليه و آله وحی شد كه بايد به حضرت امام علی عليه السلام سفارش كند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت كه از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آن جا كه فرمود: آخرين آن ها نشانه هايي دارد؛ از جمله اين كه عيسي بن مريم پشت سرش نماز مي خواند؛ زمين را پر از عدل و داد مي كند، چنان چه پر از ظلم و جور شده باشد…
عرض كردم: خداوندا! آن كي خواهد شد؟ خداوند به من وحي كرد: هرگاه علم از ميان برداشته شود و جهل و ناداني ظاهر شود؛ قرائت هاي قرآن زياد اما عمل كم شود؛ قتل و كشتار زياد شود، فقهاء و هدايت كنندگان واقعي كم شوند؛ علماي فاسق و خيانت كار زياد شوند… جور و فساد زياد شود؛ منكر ظاهر شود؛ امت تو امر به منكر و نهي از معروف كنند…
حضرت علي عليه السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ كه از ياران آن حضرت بود ـ در باب دجال و خروجش، و پيرامون نشانههايي از ظهور امام زمان عليه السلام، چنين فرمودند: «فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَ اَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَاكَلُوا الرِّبا وَ اَخَذُوا الرُّشا وَ شَيَّدُوا البُنْيانَ وَ باعُوا الدّين بِالدُّنْيا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَ شاوَرُوا النِّساءَ وَ قَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ…».(2)
علامت خروج و قيام دجال زماني است كه مردم نماز را ترك كنند و در ميان مردم بميرد، امانت ها را ضايع كنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگيرند؛ ساختمان ها را محكم سازند و دين را به دنيا فروشند؛ مردمان كم عقل را بر كارها گمارند؛ زنان را در كارهاي اجتماعي و شخصي طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام كنند؛ از هوا و هوس پيروي كنند و كشتار و خونريزي را كوچك شمارند…
* 2. نشانههاي خاص
بعضي از نشانهها و علايم ظهور، به صورت خاص و با شاخص هاي ويژه در افراد متعين، تبلور مي يابد؛ مثلاً در روايات بسياري ذكر شده است، كه ظهور امام زمان عليه السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پيدا خواهد كرد.
ظهور و خروج افرادي به نام «دجال» و «سفيانی» كه مظهر ضلالت و گمراهي و نيز قيام افرادي مثل يمانی و سيد خراسانی كه سنبل هدايت هستند جزء علايم خاص شمرده مي شود و در احاديث، با اسم و رسم و با ويژگي هاي مخصوص شان وارد شده است.
امام باقر عليه السلام فرمودند: «تَنْزِلُ الرّاياتُ السُّودُ الَّتي تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِليَ الْكُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهديُّ بَعَثَ اِلَيه بِالْبَيْعَةِ».(3) / پرچم هاي سياهي از ناحيه خراسان بيرون مي آيد و به جانب كوفه به حركت درمي آيد. پس چون مهدي ظاهر شود، اينان وي را دعوت به بيعت مي كنند.» و نيز امام باقر عليه السلام فرمود: «براي مهدي ما، دو نشانه است كه از هنگامي كه خداوند آسمان ها و زمين را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اول ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه. و اين دو از زماني كه خداوند آسمان ها و زمين را خلق كرده است، اين چنين وجود نداشته است.»(4)
در روايات فوق نشانهها و علايم خاصي براي ظهور امام زمان عليه السلام تعيين شده است.
ب- نشانه هاي حتمي و غيرحتمي
* 1. نشانه هاي حتمي
علايم و نشانههايي كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هيچ گونه قيد و شرطي در ايجاد آن ها لحاظ نشده است علايم حتمي ناميده مي شوند و شايد بتوان گفت كه ادعاي ظهور قبل از تحقق آن ها كذب و دروغ است.
امام سجاد عليه السلام فرمود: «اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَ اَمْرَ السُّفيانِي حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَلايَكُونُ قائِمٌ اِلاّ بِسُفْيانِي».(5) / ظهور قائم، از ناحيه خداوند، قطعي و خروج سفياني نيز، از جانب خداوند قطعي است و قائمي جز با سفياني وجود ندارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «وَالْيَمانِي مِنَ الْمَحْتُومِ؛ قيام يمانی از نشانه هاي حتمي است.»
فضل بن شاذان از ابوحمزه ثمالی نقل مي كند: «قُلْتُ لاَبيِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْيانِي مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِي الْعَباسِ فِي الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِية مَحْتُومٌ وَ خُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ…».(6)
به امام باقر عليه السلام عرض كردم: آيا خروج سفياني حتمي است؟ فرمودند: آري، صيحه آسماني نيز از علايم حتمي است و طلوع خورشيد از مغرب حتمي است. اختلاف بين بنی عباس در رابطه با حكومت، حتمي است. كشته شدن نفس زكيه حتمي است، قيام قائم آل محمد صلي الله عليه و آله حتمي است…».
* 2. نشانه هاي غيرحتمي
بعضي از نشانه هاي ظهور قبل از ظهور، به طور مشروط رخ مي دهند؛ يعني اگر مقتضي آن ها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمي خواهد بود. در ميان نشانه ها و علايم، آن چه حتمي شمرده شده، جزء محتوميات هستند و غير از آن ها كه گروه بسياري از علايم را تشكيل مي دهند جزء علايم غيرحتمي شمرده مي شوند.
ج- علايم بافاصله و بي فاصله
* 1. نشانه هاي نزديك به وقت ظهور
در بعضي از روايات، تصريح شده كه بعضي از علايم در سال ظهور امام زمان عليه السلام، رخ مي دهند؛ يعني قبل از ظهور و در آستانه قيام حضرت مهدی عليه السلام، اين نشانه ها يكي پس از ديگري پديدار شده، به ظهور امام زمان منتهي مي شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِي وَالسُّفْيانِي وَاليَمانِي فِي سَنَةٍ واحِدَةٍ فِي شَهْرٍ واحِدِ، فِي يَوْمٍ واحِدٍ وَ لَيْسَ فيها رايةً بِأَهْدي مِنْ رايةِ الْيَماني يَهدي اِلَي الْحَقّ».(7) / خروج سه كس: قيام خراساني و سفياني و يماني، در يك سال و در يك ماه و يك روز خواهد بود و در اين ميان، هيچ پرچمي به اندازه پرچم يماني، به حق و هدايت دعوت نمي كند.
امام باقر عليه السلام فرمود: «لَيْسَ بَيْنَ قِيامِ القائمِ وَ قَتْلِ النَّفْسِ الزَّكيَّةِ اَكْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَيْلَة».(8) / بين ظهور مهدي عليه السلام و كشته شدن نفس زكيه، بيش از پانزده شب فاصله نيست.»
* 2. علايمي كه با ظهور، فاصله زماني دارد.
بعضي از نشانه ها و علايم در بستر تاريخ با فاصله بسياري با وقت ظهور تحقق مي يابد؛ حتي بعضي از آن ها قبل از تولد امام زمان علیه السلام رخ مي نمايند و بعضي بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زياد، تحقق پيدا كرده و خواهند كرد؛ چنان كه شماري از آن ها، همچون از هم گسستن بنی اميه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بين مسلمانان و… اتفاق افتاده است.
د- علايم زميني و آسماني
* 1. علايم طبيعي و زمينی
در ميان نشانه ها و علايم ظهور، غالب آن ها نشانه هاي طبيعي و زميني اند و هر كدام در تثبيت حقانيت ظهور و قيام حضرت مهدی عليه السلام نقش اساسي دارند.
امام علی عليه السلام فرمود: «وَيَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي فِي الْحَرَمِ فَيَبْلُغُ السُّفْيانِي، فَيَبْعَثُ اِلَيه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَيهْزِمُهُمْ فَيَسيرُ اِلَيه السُّفْياني بِمَنْ مَعَهُ، حَتّي اِذا جاوَزوا بِبَيْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلايَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ». / مردي از خاندان من، در سرزمين حرم قيام مي كند، پس خبر خروج وي به سفياني مي رسد. وي، سپاهي از لشكريان خود را براي جنگ، به سوي او مي فرستد و آنان را شكست مي دهد، آن گاه خود سفياني با همراهانش به جنگ وي مي روند و چون از سرزمين بيداء مي گذرند، زمين آنان را فرو مي برد و جز يك نفر، كه خبر آنان را مي آورد كسي از آنان نجات نمي يابد.
نشانه هايي نظير فرورفتن سفياني در بيداء، قيام يماني، خراساني، سفياني، دجال، قتل نفس زكيه، جنگ هاي خونين و… از جمله علايم زميني و طبيعي هستند.
* 2. علايم آسماني
به علت اهميت ظهور امام زمان علیه السلام، علاوه بر نشانههاي زميني و طبيعي، برخي علايم آسماني نيز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسماني را شناخته و در راستاي تحققِ رسالت و اهداف او مشاركت كنند؛ مانند:
صيحه آسماني
امام صادق عليه السلام فرمود: «اِذا نادي مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِي آل محمَدٍ صلي الله عليه و آله فَعِنْدَ ذلِكَ يَظْهَرُ المَهديُّ عَلي اَفْواهِ النّاسِ وَ يَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلايَكُونُ لَهُمْ ذِكْرُ غَيْرِهِ». / هرگاه گويندهاي از آسمان ندا دهد كه حق با اولاد محمد صلي الله عليه و آله است، در آن هنگام، ظهور مهدي عليه السلام به سر زبان ها مي افتد، و همه شراب دوستي او مي نوشند و غير او را ياد نمي كنند.
كسوف
امام صادق عليه السلام فرمود: «عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدي كُسُوفُ الشَّمسِ فِي شَهْرِ رَمَضانٍ في ثَلاثَ عَشَرَةَ وَ اَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ».(9) / نشانه ظهور مهدي عليه السلام كسوف خورشيد در ماه مبارك رمضان است و وقت كسوف سيزدهم يا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.
پرسش: منظور از فرج آل محمد صلی الله علیه و آله چيست؟
پاسخ: منظور فرج و ظهور امام زمان علیه السلام است؛ چرا كه با ظهور آن بزرگوار، دين اسلام بر جهان حاكم و عدالت فراگير مي شود و سال ها تلاش و مجاهدات انبيا ـ به خصوص پیامبر اسلام و اهل بيت علیهم السلام ـ به نتيجه مي رسد و آن چه را آنان براي تحقق آن زحمت كشيدند، رخ مي دهد. در واقع، نابودي كفر و حاكميت دين و آزادي مردم از قيد و بندها ـ كه خواست و اراده انبيا و اوليا بود ـ به وقوع مي پيوندد. بنابراين ظهور و فرج امام زمان علیه السلام فرج ائمه و انبيا نيز هست.
پرسش: چرا روز ظهور حضرت مهدی جمعه است؟
پاسخ: در برخي روايات اشاره شده است كه ظهور در روز جمعه واقع مي شود.
در روايتي از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «قائم ما اهل بيت، در روز جمعه ظهور مي كند». و در برخي از روايات روز شنبه به عنوان روز ظهور ذكر شده است. در روايتي از امام باقر علیه السلام نقل شده است: «قائم علیه السلام در روز شنبه كه روز عاشورا است قيام مي كند».
برخي از محققين گفته اند كه ممكن است اين دو روز به دو مرحله از قيام حضرت اشاره داشته باشد. و برخي روايت روز جمعه را از لحاظ سند آن معتبرتر دانسته اند. در روايات، براي آن كه چرا روز جمعه روز ظهور است دليل خاصي مطرح نشده است. اما روز جمعه به علت ويژگي هايي كه دارد مي تواند به عنوان روز ظهور انتخاب شود:
ـ روز جمعه بهترين روز ايام هفته بوده و روز عيد مسلمين است.
ـ روز جمعه روز رحمت است زيرا عذاب الهی از اهل عذاب (در عالم برزخ) برداشته مي شود.
ـ روز جمعه روزي است كه محبان امام زمان علیه السلام با خواندن دعای ندبه آمادگي بيشتري براي امر ظهور دارند.
پرسش: چرا با آن که دعاي حضرت مستجاب مي شود، ايشان براي ظهور دعا نمي کنند؟
پاسخ: هر چند امام عصر علیه السلام انسان كامل بوده و دعاي ايشان نزد حضرت حق مستجاب است، ولي بايد دانست كه خداوند اين جهان را بر پايه اسباب قرار داده است بدين معني كه براي تحقق هر پديده بايد شرايط آن فراهم شود.
قيام جهاني حضرت چون با جامعه انساني در ارتباط است و انسانها داراي اختيار و انتخاب هستند و خود بايد چگونگي زندگي جمعي خود را رقم بزنند، بنابراين بايد انسان ها بخواهند تا ظهور تحقق پذيرد.
امام زمان علیه السلام هر چند دعا مي كند و براي امر ظهور تلاش كرده و زمينه سازي مي نمايد، ولي اين كافي نيست بلكه تلاش انسان ها نيز لازم است. امام مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف زماني ظهور مي کند که شرايط آن فراهم شده باشد؛ يعني، افرادي باشند که واقعا يار و ياور امام علیه السلام باشند. او را شناخته و ايمان قوي به او و اهدافش داشته باشند و لحظه اي دست از ياري و حمايت وي برندارند.
از طرفي مردم آمادگي پذيرش حضرت را واقعا داشته باشند و خواستار ظهورش شوند… و اين زماني است که مردم در زندگي خود ياد حضرت را زنده کنند و اعمال و رفتار و کردارشان به گونه اي باشد که نشان دهند منتظر ظهورند. وضعيت مردم جهان نيز به گونهاي باشد که منتظر ظهور مرد آسماني باشند.
پرسش: به نظر شما ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف چه موقع است؟
پاسخ: براي هر انقلاب از جمله انقلاب و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف حداقل چهار شرط لازم است:
الف. برنامه و قانون جامع: از آن جايي كه برنامه حركتي حضرت مهدي علیه السلام بر اساس دستورات دين اسلام و سيره پيامبر صلی الله علیه و آله است. اين شرط از شرايط ظهور فراهم است.
ب. رهبر: هر انقلاب نياز به رهبري دارد كه عالم به برنامه ها و اهداف انقلاب باشد. وضعيت موجود و مطلوب را بتواند تشخيص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و… و چون رهبري ظهور به دست امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف است ـ كه متصل به علم الهی و آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا اين شرط نيز براي ظهور فراهم است.
ج. ياران: يك انقلاب نياز به ياوراني دارد كه رهبر را شناخته و به او ايمان داشته باشند، از اهداف و برنامههاي انقلاب، آگاه بوده و آن ها را باور كنند. شجاع و فداكار باشند و تا آخرين نفس بايستند. اين ياران قبل از شروع قيام، به زمينه سازي پرداخته و مردم را نسبت به حركت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغيب به پذيرش انقلاب مي كنند. در جريان انقلاب در صحنه ها حاضر شده و از هيچ تلاشي كوتاهي نمي كنند. و بعد از پيروزي و اجراي برنامهها، خود را وقف قيام مي كنند و… انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف نيز نياز به ياراني شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.
د. پذيرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شكل گرفته و به سرانجام مطلوب مي رسد. ظهور نيز وقتي است كه مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستري او باشند.
پرسش: ايران در هنگام ظهور چگونه خواهد بود؟
پاسخ: با توجه به روايات مي توان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر مي شود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت علیهم السلام خواهد بود.
در روايتي از وجود مقدس امام صادق علیه السلام نقل شده است: بزودي، كوفه، از مؤمنان خالي مي گردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان مي شود، از آن شهر رخت برمي بندد؛ سپس علم ظاهر مي شود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل مي گردد (و از آن جا به ساير شهرها پخش مي شود) به گونهاي كه باقي نمي ماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانه ها. اين قضيه نزديك ظهور قائم علیه السلام واقع مي شود…
علم، از قم به ساير شهرها در شرق و غرب پخش مي شود و حجت بر جهانيان تمام مي شود به گونهاي كه در تمام زمين، فردي پيدا نمي شود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام مي كند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان (ظالم و معاند) مي شود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روانمي دارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند. (بحارالانوار، ج 57 و 60، ص 213)
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي مي دهد. از امام كاظم علیه السلام نقل شده است: مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت مي كند. گروهي، دور او اجتماع مي كنند كه مانند پارههاي آهن اند و بادهاي تند (حوادث) نمي تواند آن ها را از جاي بركند. از جنگ خسته نمي شوند و كنارهگيري نمي كنند و بر خدا توكل مي كنند. سرانجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است. (بحار، ج 60، ص 216، ح 37)
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر علیه السلام نقل شده است: گويا مي بينم گروهي از مشرق زمين خروج مي كنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمي شود. مجدداً بر خواستهي خود تاكيد مي كنند ولي جواب نمي شنوند. پس چون چنين ديدند، شمشيرها را به دوش مي كشند، در مقابل دشمن مي ايستند تا حق به آن ها داده مي شود، اما اين بار قبول نمي كنند بلكه قيام مي كنند و نمي دهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما (امام زمان علیه السلام). (بحارالانوار، ج 52، ص 243، ح 116)
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آن ها اشاره شده است را مي توان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل مي گيرند. در حديثي از امام صادق علیه السلام نقل شده است: قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع مي كنند با قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و با او قيام مي كنند و او را ياري مي كنند. (بحارالانوار، ج 57 و 60، ص 216، ح 38)
رواياتي كه به نام ياران و شهرها اشاره دارد، شهرهاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينه سازي براي ظهور مي كند. در برخي از روايات اهل بيت علیهم السلام به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي علیه السلام اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملت هاي غيرعرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان مي دهد كه اين گروه، زمينه سازان حكومت حضرت مهدي علیه السلام در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالم تاب دارند، و در حقيقت حضرت مهدي علیه السلام به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برمي خيزد.
پرسش: اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف ظهور کرد همان روز قيامت خواهد شد يا نه؟
پاسخ:الف. بين زمان ظهور امام زمان علیه السلام و روز قيامت، تفاوت اساسي و جوهري وجود دارد. امام زمان علیه السلام با ظهور خود، زميني را كه پر از ظلم و ستم شده، سرشار از عدالت مي كند.
از امام حسين علیه السلام به نقل از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روايت شده است: «لو لم يبق من الدنيا الاّ يوم واحد لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج رجل من ولدي فيملأها عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً. كذلك سمعت رسول الله يقول».
اگر باقي نماند از عمر دنيا مگر يك روز، هر آينه، طولاني مي كند خداوند آن روز را تا اين كه خارج مي شود مردي از فرزندان من، پس پر مي كند دنيا را از عدل و قسط؛ همان گونه كه پر شده است از جور و ستم. اين چنين شنيدم كه رسول خدا مي گفت. (منتخب الاثر، فصل دوم، باب 25، ص 308)
از اين حديث به خوبي روشن است كه ظهور امام زمان علیه السلام امري حتمي و مربوط به همين دنيا است و با ظهور ايشان، عدالت در همين دنيا عالمگير مي شود. در حالي كه روز قيامت، روزي است كه با پديدار شدن علايم آن، نظام هستي دگرگون مي گردد و عمر دنيا به پايان مي رسد. در آن روز، همه آدميان، از اولين تا آخرين فرد، در برابر بارگاه ربوبي حاضر مي شوند تا به كردار دنيوي آنان رسيدگي شود و پاداش و كيفر اعمال خود را ببينند. لذا آخرت، محل پاداش است و نه عمل و حركت.
پرسش: ارتباط غرب با ظهور امام مهدي علیه السلام چيست؟
پاسخ: ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف از وقايع بسيار مهم و سرنوشت ساز تاريخ بشريت و بستر تحقق وعدههاي الهي است. از اين رو وقايع گذشته و آينده تاريخ مي تواند تأثير مثبت يا منفي در آن داشته باشد.
ارتباط غرب با ظهور امام مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف در دو بخش قابل بررسي است:
بخش اول
مراد از غرب معناي كلي آن يعني تمدن غربي باشد كه شامل متفكران و سياستمداران و عموم مردم دنياي غرب است. اين معنا عمدتاً در مقابل تمدن اسلامی مطرح مي گردد. غرب به اين معنا در دو جهت مي تواند تأثير گزار در ظهور باشد:
* 1. تأثير مثبت
الف). از آن جا كه شاخصهي غرب و تمدن غربي قبل از رنسانس و بعد از آن به دو شكل مختلف نماد فساد و ظلم و تبعيض بوده است، همواره ميزان نااميدي انسان ها به برقراري عدالت كامل در تمام ابعاد را بيشتر كرده است. و اين نااميدي بشريت را به يك نقطه اميد و نجات، آرزومند ساخته است.
انسان ها از وعدههاي غيرواقعي غرب براي حاكميت دموكراسی و آزادي و عدالت نااميد شدهاند، و به عجز برنامههاي دست ساخته بشر و در رأس آن ها برنامه غرب براي حاكميت نهايي و مطلق در پايان تاريخ، پي بردهاند.
گرايش و حمايت مردم دنيا از نداهاي عدالت خواهي و صلح طلبي در كشورهاي مختلف مؤيد خوبي براي اين ادعاست. اين نااميدي از حاكمان بشري و گرايش به عدالت خواهي، انسان ها را براي پذيرش يك رهبر الهی و يك حكومت جهاني جهت برقراري عدالت در جهان آماده مي سازد و اين مي تواند زمينه ساز حكومت و ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف باشد. البته اين تأثير به صورت غيرمستقيم و بدون خواست غرب صورت مي گيرد.
ب). پيشرفت علم، تكنولوژي و فناوري در جهان كه عمدتاً در غرب اتفاق افتاده است و روز به روز بيشتر مي شود باعث شده كه ارتباطات مردم جهان، مرزهاي خاكي را در نوردد و فرهنگ هاي جوامع را به تعامل وادارد.
اين تعامل فرهنگي و استفاده مشترك و همگاني از علوم و پيشرفت هاي آن، باعث همگرايي و نزديكي نوع تفكرها خواهد شد و اين مي تواند يكي از زمينه هاي ظهور حضرت مهدي علیه السلام باشد. زيرا يك حكومت واحد جهاني لازمهاش توحيد در فرهنگ و تفكر از سويي، و بهره برداري مشترك و يكسان از مواهب طبيعي براي عموم مردم جهان از سوي ديگر، است. پس مي توان گفت تمدن غربي از لحاظ سياسي و علمي به طور ناخواسته و غيرمستقيم عاملي براي حركت جهان به سوي ظهور است.
* 2. تأثير منفي
تمدن غربي در مقابل انديشه مهدويت ساكت نمانده است و عمدتاً از دو زاويه به مبارزه و ستيز با اين تفكر پرداخته است. از يك سو با رواج كفر و الحاد و دور كردن انسان ها از تفكر الهی و انديشه دين مداري، مبارزه منفي خود را برنامه ريزي كرده است و براي اجراي اين نقشه از اهرم فساد و رواج بي بندوباري بين مردم دنيا اعم از جوامع غربي و اسلامي، باعث نوعي “غفلت حداكثري” از عدالت خواهي و انسانيت شده است. اين عدالت خواهي شاخصه انديشه مهدويت و نجات بخش است و غفلت از آن دوري از زمان ظهور را رقم مي زند. از سوي ديگر با برنامه ريزي متقابل و رودررو با انديشه مهدويت به مبارزه جويي مي پردازد.
براي نمونه مي توان به موارد زير اشاره نمود:
الف. تهيه فيلم هاي ضدديني و ضدمهدوي مانند “پيشگويي هاي نوستراداموس” و بازي كامپيوتري جنگ خليج “يا مهدي”؛
ب. مهدي تراشي و حمايت از چنين حركت هايي كه باعث لوث شدن و ترديد مردم در اصل انديشه مهدويت است؛
ج. تهيه بازي هاي كامپيوتري ضدديني و ضداخلاقي و ضدمهدوي براي تأثيرگذاري در تفكر و رفتار نسل آينده؛
د. مقابله با حركت هاي عدالت خواهي در جوامع دنيا و توسل به قدرت نظامي براي سركوبي آن مانند حمله آمريكا به افغانستان، عراق و توطئه مستقيم و غيرمستقيم براي سركوبي حركت عظيم عدالت طلبي در جمهوري اسلامي ايران از آغاز تاكنون.
بخش دوم
غرب امروز را مي توان به دو شاخه تقسيم نمود:
* 1. متفكران
* 2. سياستمداران
هر دسته نيز به دو گروه تقسيم مي شوند و مجموعاً چهار گروه را تشكيل مي دهند: متفكران ديني، متفكران مادي؛ سياستمداران عدالت خواه، سياست مداران قدرت طلب. هر يك از اين چهار گروه به نوعي تأثير مثبت يا منفي در زمان ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالی فرجه شریف دارند:
الف. متفكران ديني و سياستمداران عدالت خواه:
اين دو گروه بر اساس رشد، آگاهي و بيداري فطرت انساني و الهي خود مي توانند تأثير مثبت در ظهور داشته باشند. زيرا مردم جهان را براي پذيرش آن واقعه عظيم تاريخ يعني ظهور و حاكميت عدالت نهايي در جهان آماده مي سازند.
ب. متفكران مادي و سياستمداران قدرت طلب:
اين دو گروه براي رسيدن به حاكميت بر مردم جهان و استثمار آن ها در تمامي ابعاد علمي، فرهنگي، اخلاقي، فكري و نظامي، و طبيعتاً در جهت مقابله با تفكر عدالت خواهي و حق طلبي و رفع ظلم و فساد از جوامع قدم برداشته و تمام تلاش خويش را براي دور نمودن مردم جهان از اين تفكر به كار خواهند گرفت. ولذا تأثير منفي و مستقيم در دور شدن ظهور خواهند داشت. لذا با توجه به تأثيرات مثبت و منفي غرب در نزديكي و يا دور شدن ظهور حضرت مهدي علیه السلام، بايد در جهت تقويت تأثير مثبت و يا مقابله با تأثير منفي برنامه ريزي نمود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير رجوع فرماييد:
1. مجله انتظار مقاله مهدي ستيزي، حكومت جهاني و جهاني ساز.
2. انتظار شماره 6.
3. كتاب در انتظار ققنوس ص 309.
4. مجله موعود.
5. مجله انتظار نوجوان، شماره 5.
پی نوشت
(1). اثباة الهداه، ج 7، ص 390.
(2). بحارالانوار، ج 52، ص 193.
(3). بحارالانوار، ج 52، ص 217.
(4). منتخب الاثر، ص 444.
(5). بحارالانوار، ج 52، ص 82.
(6). ارشاد مفيد، ج 3، ص 347.
(7). كتاب غيبت نعماني، ص 252.
(8). ارشاد مفيد، ج 2، ص 374؛ اعلام الوری، ص 427.
(9). غيبت نعماني، ص 270.
منبع: نشريه مبلغان، شماره 46.
biayid amadegi baraye zohur ra az khodeman shoru konim ta dar barabare emem va khodayeman sharmsar nabashim
neshaneh hay daghegh zohor emam zaman chist?