نشانه های ظهور(6) / نفس زکیه)
چشمتان را ببندید (البته بعد از خواندن این پاراگراف!) و فضایی را مجسم کنید که ظلم و اختناق و شکنجه، جان مردم جهان را به لب رسانده و همه ی آنها به درک این موضوع رسیده اند که تنها خداوند می تواند با معجزه ای از آسمان این وضع اسفناک را خاتمه ببخشد. آنها خالصانه از خدا خواسته اند که منجی را برساند و خداوند ندای مضطر آنان را به اجابت رسانده است!
خوب! چشمتان را باز کنید! ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در دو مرحله اتفاق می افتد، در مرحله ی اول، ظهور حضرت در افکار، زبانها و دعای مردم جهان است. یعنی کسی نیست که از منجی صحبتی نکند. (یادمان نرفته است که منجی در هر دینی نامی جداگانه دارد! مهدی، سوشیانس، ماشیح و …)
در مرحله ی دوم ظهور، حضرت مهدی (عج) اعلام وجود می کند و با تکیه بر خانه ی کعبه فریاد «انا بقیة الله» سر می دهد.
این مقدمات را گفتیم، که معلوم شود نفس زکیه در کدام مرحله از ظهور، کشته می شود. نفس زکیه که از سادات حسنی است در ماهی که ریختن خون در آن ماه حرام است یعنی ذی الحجه در میان رکن و مقام (مکان حرام) و به ناحق به قتل می رسد. (1)
برخی روایات نام نفس زکیه را «محمد بن الحسن» خوانده اند (2) و القاب او نیز: جوان هاشمی (چرا که از خاندان بنی هاشم است)، سید حسنی (چرا که از سادات حسنی است) و مستنصر (طلب کننده ی یاری و یاوری) در روایات متعددی به چشم می خورد. (3)
نفس زکیه به معنای «شخص بی گناه» است. ماجرای قتل او درست 15 روز پیش از ظهور اتفاق می افتد و از علائم حتمی است.
ماجرا از این قرار است:
پس از ضعف حکومت عربستان سعودی، وضعیت مکه آشفته می شود. حکومت عربستان به شدت با حضرت مهدی (عج) مخالف اند و به همین سبب نیروهای امنیتی بسیاری در مکه گرد هم می آیند متشکل از نیروهای سفیانی و نیروهای حجاز تا مکه را زیر نظر بگیرند و اگر دستشان برسد امام را به شهادت برسانند. از طرف دیگر مردم که نزدیکی ظهور را حس می کنند، در تلاش اند که در مکه جمع شوند و حضرت را یاری برسانند و به آنها اجازه داده نمی شود. (4)
در چنین شرایطی حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) رو به یاران خاص خود می کنند و می گویند:
«همراهان! اهالی مکه مرا نمی خواهند! برای آنکه حجت بر آنان تمام شود و من نیز به وظیفه ام عمل کرده باشم یکی از شما را به سمت آنان می فرستم» (5)
حضرت، نفس زکیه را برای رساندن پیغامش انتخاب می کند و پیغامی را به او می دهد تا در میان مردم مکه بخواند.
نفس زکیه به سمت مکه می رود. در میان رکن و مقام می ایستد و به صورتی که همه ی مردم مکه صدایش را می شنوند فریاد می زند:
«ای اهالی مکه! من از جانب فلانی آمده ام. او برای شما پیغام فرستاده است ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم! ما نوادگان حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) هستیم، به ما ظلم شده، آزار دیده ایم و سرکوب مان کرده اند!
حق ما را از روز وفات پیامبر (ص) نداده اند. امروز از شما طلب یاری می کنیم پس یاریمان کنید!» (6)
وقتی پیام جوان هاشمی به پایان می رسد به سوی او هجوم می آورند و او را به قتل می رسانند. پس از این واقعه ی ظالمانه، حکومتی که در مکه است تا 15 روز بیشتر دوام نمی آورد چرا که خداوند اجازه ی ظهور را صادر می کند. از طرف دیگر مردم که به خشم آمده اند به سمت مکه می آیند تا امام غریب خویش را یاری کنند. و او را همچون نگینی در حلقه ی خویش می گیرند. (7)
این حرکت، حرکتی آزمایشی است تا بار دیگر مردم، دوست را از دشمن بازشناسند… (8)
پی نوشت:
1. الغیبة نعمانی، ص 173؛ بحارالانوار، ج 52، ص 234
2. تاریخ پس از ظهور، ص 153
3. عصر ظهور، ص 288، شش ماه پایانی، ص 160
4. عصر ظهور، ص 287
5. بحارالانوار، ج 52، ص 307
6. بشارة الاسلام، ص 224
7. نسخه ی خطی ابن حماد، ص 91
8. عصر ظهور، ص 287
منابع:
1.کورانی، علی، عصر ظهور، صص 287 – 291
2.السادة، مجتبی، شش ماه پایانی، صص 156- 161
3.آخرین نشانه های ظهور، از سری مجموعه های چهل حدیث موسسه ی موعود، صص 16 – 17
4.صدر، محمد، تاریخ پس از ظهور، صص 153، 161
پ.میعاد