نشانه ها و علائم تربت امام حسین علیه السلام
از جمله نشانه های تربت امام حسین علیه السلام و فرق تربت امام
حسین علیه السلام با بقیه خاک ها این است که بوی خوش عجیبی دارد. و حتی بعضی از بزرگان می فرمایند که از چند متری بوی خوش آن به مشام می رسد. حتی آنچه در کتب معتبر تاریخی نقل شده است قضیه معروف تخریب قبر امام حسین در چند مرحله است من جمله زمان متوکل عباسی ملعون که قبر حضرت علیه السلام را شخم زد و آب بر آن گرفت و قصد محو کردن قبر امام را داشت که بعدها عده ای آمدند قبر را پیدا کنند می فرمایند از خاک ها برمی داشتند و می بوئیدند تا به قبر مطهر رسیدند که نقل می کنند بوی خوش عجیبی از آن به مشام می رسید و معلوم شد که آنجا قبر مطهر امام حسین علیه السلام است. انسان عاشق اینگونه تربت معشوق خودش را می جوید چون تربت معشوقش بوی عشق می دهد. که در احوالات مجنون دارد که وقتی از مرگ لیلی باخبر شد. می رفت و دنبال قبر لیلی می گشت تا به کودکی رسید و سراغ قبر لیلی را از او گرفت که کودک به او گفت اگر عاشق هستی چرا از من سؤال می کنی خاک را بو کن تا به قبر او برسی.
شنید ستم که مجنون دل افکار چو شد از مُردن لیلی خبردار
گریبان چاک زد و رو در بیابان به سوی قبر لیلی شد شتابان
یکی کودک بدید آنجا ستاده به هر سو دیده حسرت گشاده
سراغ قبر لیلی را از او جُست پس آن کودک بخندید و به او گفت
که ای مجنون تو را گر عشق بودی ز من کی این تمنّا را نمودی
در این مدفن به هر جانب تو رو کن ز هر خاکی کفی بردار و بو کن
ز هر خاکی که بوی عشق برخواست یقین دان تربت لیلی همانجاست
تربت به رنگ خون می شود
و من جمله از نشانه های تربت حضرت سیدالشهداء این است که شبیه خون می شود مرحوم آیت اللّه دستغیب نقل می کنند که ملا عبدالحسین خوانساری فرمود آقا سید مهدی پسر آقا سید علی صاحب شرح کبیر مریض شده بود و برای استشفاء آیت اللّه شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرآبادی که هر دو از بزرگان شیعه بودند را امر فرمود که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر امام حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر بردارند و برای ایشان بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است. آن دو بزرگوار رفتند و دستور را عمل کردند و مقداری از خاک را آوردند و مقداری را هم به بعضی از خیرین دادند یکی از آن افراد خیر عطاری از معتمدین بود من به عیادت او رفتم و ایشان از باقیمانده آن تربت را مقداری به من داد و من آن را در میان کفن مادرم گذاشتم. روز عاشورا اتفاقی نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتی در آن احساس کردم آن را برداشتم و گشودم دیدم کیسه تربت که در لای کفن بود مانند شکری که مرطوب باشد حالت رطوبتی گرفته و رنگ آن مانند خون تیره گردیده است و به ساروق رطوبت رسیده است بی آنکه آبی آنجا باشد چون لب طاقچه بود آن را در محل خودش گذاشتم و در روز 11 محرم ساروق را آوردم دیدم رطوبت در آن نیست از این پس در ایام دیگر آن رطوبت را ندیدم فهمیدم که خاک قبر مطهر هر کجا که باشد در روز عاشورا شبیه خون می شود (111).
و باز مرحوم آیة اللّه دستغیب نقل می کنند از مرحوم حاج مؤمن که زنی بود نماز جمعه اش ترک نمی شود که نماز به امامت مرحوم آقا سید هاشم اقامه می شد به من خبر داد آن زن که مقدار نخودی تربت اصل حسینی علیه السلام به من رسیده و آن را داخل کفن خود گزارده ام و هر ساله روز عاشورا خونین می شود به طوری که رطوبت خون به کفن سرایت می کند و بعد از مدتی به تدریج خشک می شود.
مرحوم حاج مؤمن فرمود از آن خانم خواهش کردم که در روز عاشورا به منزلش بروم و آن را ببینم قبول کرد پس روز عاشورا رفتم بقچه کفنش را آورد و باز کرد خون در کفن مشاهده کردم و تربت مبارک را دیدم همانطوری که آن مخدره گفته بود تر و خونین و علاوه دیدم لرزان است از دیدن آن منظره و تصور بزرگی مصیبت آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود بی خود شدم (112).
سوگند به رگهای گلوی تو حسین سوگند به خاک مشک بوی تو حسین
در عالم و در برزخ و میزان و صراط باشم به جستجوی تو حسین
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمّد و آل محمّد و آخر تابع له علی ذلک
(111) – داستان های شگفت، شماره، 66.
(112) – داستان های شگفت، شماره، 66.
Kheyli khob bud