نظر خواجه نصیرالدین طوسی وشاگرد ممتازش علامه حلی درباره فلاسفه
موجود داراى مقدار و اجزا و عدد از هر جهت محدود بوده، و از حیث زمان ومکان لزوما متناهى است. علاوه بر اینکه حقیقت مقدارى و قابل وجود و عدم، نیازمند به این است که دیگرى آن را ایجاد کند، و هرگز نمى توان موجودى را که ازلى بوده و عدم نداشته باشد ایجاد کرد، و گرنه تحصیل حاصل لازم مى آید.[۱]
امام رضا علیه السلام مى فرمایند:
إن ما لم یزل لا یکون مفعولاً… إن الفعل کلّه محدث.[۲]
آنچه ازلى باشد مفعول و مخلوق نخواهد بود … همانا هر فعلى حادث و مخلوق است .
امام صادق علیه السلام مى فرمایند:
أنّه لو کان معه شیء فی بقائه لم یجز أن یکون خالقا له، لأنّه لم یزل معه فکیف یکون خالقا لمن لم یزل معه؟[۳]
اگر چیزى در بقا با خداوند مى بود دیگر ممکن نبود که خداوند خالق آن چیز باشد، چه اینکه در این صورت آن چیز پیوسته با خداوند بوده است، پس چگونه ممکن است خداوند آفریننده چیزى باشد که ازلا با او موجود بوده است؟!
امیرالمؤمنین علیه السلام مى فرمایند:
یقول لما أراد کونه: “کن” فیکون. لا بصورت یقرع ولا نداء یسمع، وإنّماکلامه سبحانه فعل منه أنشأه ومثّله، لم یکن من قبل ذلک کائنا، ولو کان قدیما لکان إلها ثانیا.[۴]
آنچه را اراده فرماید، تنها مى گوید: “باش”، پس مى باشد. نه به وسیله صدایى که شنیده شود، و نه به ندایى که به گوش رسد. و همانا کلام او سبحانه، فعل اوست که پیش از آن موجود نبوده است و او آن را انشا مى فرماید و ایجاد مىکند، و اگر قدیم بود معبود دومى بود.
امام باقر علیه السلام مى فرمایند:
إنّ اللّه تبارک وتعالى لم یزل عالما قدیما، خلق الأشیاء لا من شیء ومن زعم أنّ اللّه تعالى خلق الأشیاء من شیء فقد کفر، لأنّه لو کان ذلک الشیء الّذی خلق منه الأشیاء قدیما معه فی أزلیته وهویته کان ذلک أزلیا، بل خلق اللّه الأشیاء کلّها لا من شیء.[۵]
همانا خداوند سبحانه و تعالی پیوسته عالِم و قدیم بوده است. اشیا را از چیزى نیافریده است و هر کس معتقد باشد که خداوند اشیا را از چیزى آفریده است تحقیقا کافر شده است. زیرا اگر آن چیزى که اشیا از آن آفریده شدهاند قدیم بوده، در ازلیت و هویت با خداوند وجود داشته است، پس آن چیز ازلى خواهد بود. خداوند تعالى اشیا را از چیزى نیافریده است.
امام صادق علیه السلام مى فرمایند:
... فإن کنت صنعتها وکانت موجودة فقد استغنیت بوجودها عن صنعتها.[۶]
… اگر من آن را در حالى که موجود بوده است ایجاد کرده باشم، هیچ نیازى به ایجاد کردن آن نداشته ام، چرا که آن خودش موجود بوده است.
و مى فرمایند:
إیجاد الموجود محال.[۷]
ایجاد کردن چیزى که خودش موجود باشد محال است.
خواجه نصیر الدین طوسى “قدس سره” در “تجرید الاعتقاد” مىفرماید: ولا قدیم سوى اللّه تعالى: هیچ موجود ازلىاى جز خداوند تعالى وجود ندارد.
و علاّمه حلّى “قدس سره” در شرح آن مىنویسد: قد خالف فی ذلک جماعة کثیرة، أمّا الفلاسفة فظاهر لقولهم بقدم العالم … وکل هذه المذاهب باطلة، لأن کل ما سوى اللّه ممکن، وکل ممکن حادث. کشف المراد، ۵۷: گروه فراوانى با این امر مخالفت کردهاند، و مخالفت کردن اهل فلسفه هم روشن و آشکار است، زیرا ایشان اعتقاد دارند که همه چیز ازلى و قدیم است … همه این مذاهب باطل است، زیرا تمامى ماسواى خداوند ممکنند، و هر ممکنى حادث مىباشد .
[۱] . می توانید به کتاب تجرید خواجه طوسی وشرح شاگردش علامه حلی مراجعه کنید صفحه ۱۲۱
[۲] . التوحید، ۴۵۰؛ بحار الأنوار، ۱۰ / ۳۳۵٫
[۳] . کافى، ۱ / ۱۲۰؛ التوحید، ۱۸۷؛ بحار الأنوار، ۴ / ۱۷۶٫
[۴] . نهج البلاغه، خطبه ۱۸۶؛ بحار الأنوار، ۴ / ۲۵۴٫
[۵] . علل الشرایع، ۶۰۷؛ بحار الأنوار، ۵ / ۲۳۰٫
[۶] . التوحید، ۲۹۰؛ بحار الأنوار، ۳ / ۵۰٫
[۷] . روضة الواعظین، ۳۱؛ متشابه القرآن، ۱ / ۴۶٫