نقدهایی بر دین مسیحیت
تعارض آموزه های انجیل
درمیان مطالبی که انجیل ها بیان می کنند، تناقض های فراوانی وجود دارد. سه انجیل همنوا (انجیل متی، انجیل مرقس و انجیل لوقا) تنها پنجاه و دو درصد مطالب آنها با هم منطبق است. و انجیل یوحنا به طور کلی با آن سه تا متفاوت و تنها هشت درصد مطالبش با آنها مطابقت دارد. مسیحیت در ابتدا وجود تناقض در کتاب مقدس خود را نمی پذیرفت. اولین بار در قرن هجدهم میلادی بود که آنها حاضر به اعتراف درباره وجود تناقض در کتاب خود شدند. بیان دیدگاه های معارض از سوی انجیل ها، سبب شده که صاحب نظران درباره اعتبار آنها به عنوان یک سند تاریخی معتبر به دیده شک و تردید بنگرند.
دوگانگی نظام عقیدتی
هر دینی دارای یک نظام عقیدتی است. این نظام عقیدتی، باید با آموزه های کتاب مقدس آن دین هماهنـگ باشد. مسیحیت فاقد یک نظام الهیات هماهنگ با مجموعه کتابهای مقدس است. در اینجا ما شاهد دو نظام عقیدتی هستیم که هر یک با بخشی از کتاب مقدس مطابقت دارد.
بقیه اش در ادامه مطلب….
الف) نظام الهیاتی که براساس الوهیت مسیح است. مؤسس این نظام، پولس است. رساله های پولس، انجیل یوحنا و رساله های او اساس آن را تشکیل می دهند. ودرازل کلمه بود، کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود… پس کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید.
ب)نظام الهیاتی که بر اساس بندگی مسیح است. مؤسس آن حواریون عیسی و در رأس آنها پطری می باشد، این گروه پس از سال 70 میلادی اهمیت خود را از دست دادند. سه انجیل همنوا، کتاب اعمال رسولان، رساله های یعقوب، پطری، یهودا و مکاشفه یوحنا اساس این نظام را تشکیل می دهند.
نقد الهیات الوهیتی
الهیات الوهیتی با آموزه های اصیل مسیح، مخالف است. این پولس حواری بود که چنین بدعتی را در دین مسیح ایجاد نمود. وی آنچنان تغییر و تحولی در مسیحیت ایجاد نمود که به عنوان مؤسس دوم این دین شناخته شده است. قائل شدن مقام الوهیت برای عیسی، با عقل نیز ناسازگار است. عقل آدمی نمی تواند بپذیرد که وجود نامحدودی، در جسم موجود محدودی حلول کند. اعتقاد به الوهیت، با آموزه های تمام ادیان مخالف است. تمام ادیان الهی بر بندگی و رسالت پیامبران از ناحیه خداوند،تأکید داشته اند.
تثلیث (اقانیم سه گانه)
براساس اعتقادنامه شورای کلیسا که در سال 325 م، در شهر نیقیه (در کنار تنگه بسفر) منعقد گردید، مسیحیان باید به سه اقنوم، اب، ابن و روح القدس معتقد باشند. «نظریه تثلیث حاکی از وجود یک خداوند در سه شخص می باشد».
نقد تثلیث
عقیده تثلیث، از ناحیه پولس وارد مسیحیت شده است، و بعدها شورای کلیسا آن را رسمیت بخشید. چنین عقیده ای نه تنها با آموزه های اصیل مسیحیت، بلکه با مبانی تمام ادیان آسمانی که اولین اصل مسلم خود را دعوت به توحید دانسته اند، کاملا در تضاد است. خردستیزی تثلیث کاملا آشکار است. زیرا یک چیز محال است در عین حال که یکی است، سه چیز باشد.
اشرافیت کلیسا
پس از رسمیت یافتن مسیحیت در سال 383 م. 7 کلیسای روم به عنوان کلیسایی که پایه گذار آن پطری حواری و معلم آن پولس بوده است؛ از اهمیت خاصی برخوردارند،به طوری که تشکیلات کلیسا، شباهت تامی به تشکیلات دولتی پیدا نمود. و از آن پس بود که کلیسا، سازمان، فلسفه و نظام حقوقی روم را به خدمت خود گرفت. و قرون وسطی شاهد ابعاد گسترده ای از فساد کلیسا در زمینه های مختلف بود.
نقد اشرافیت کلیسا
کلیسا بایستی به عنوان یک نهاد دینی، در خدمت بیان و تفسیر احکام الهی و سنگر محکمی در برابر انحرافات دینی و اخلاقی باشد. اشرافیت کلیسا، باعث دور شدن کلیسا از اهداف اولیه دین مسیح شده است. همین امر باعث شد که برخی راه نجات دین خود را در ترک جامعه و خزیدن به گوشه عزلت یافتند. و یکی از عوامل مهم ظهور پروتستان، همین استبداد کلیسا بود. تا آنجا که مارتین لوتر گفت: «مقصود از کلیسای حقیقی، هیچ گونه تشکیلات خاصی نیست، بلکه آن همان اتصال بین مؤمنان، تحت ریاست و رهبری عیسی است، و تنها قوه حاکم که میان عیسویان حاکم مطلق است همانا کتاب مقدس می باشد».
رهبانیت مسیحی
پس از رسمیت یافتن دین مسیح از ناحیه امپراطور وقت روم، کنستانتین در سال 383 م. براساس دستورات پولس، که مؤمنان عیسوی شایسته را کسانی می دانست که بدون همسر زندگی کنند، رهبانیت مسیحی بوجود آمد. نخستین کسی که روش رهبانیت را بنیاد نهاد، قدیس آنتونیوس از اهل مصر بود. راهبان در دیرها و صومعه هایی که غالبا در خارج از شهر قرار داشت به مراقبت و تفکر و ریاضت می پرداختند.
نقد رهبانیت مسیحی
رهبانیتی که درمسیحیت شکل گرفت، نتیجه دنیاگرایی کلیسا و مسیحیانی بود که پس از رسمیت یافتن دین مسیح اسما مسیحی بودند. این نهضت تحت تأثیر تعالیم گنوسیها و متکلمان اسکندری شکل گرفت که دنیای مادی را پلید و جسم و جسمانیات را ناپاک می دانستند. در حالی که براساس تعالیم کتب آسمانی دنیای مادی مزرعه فعالیت انسان برای برخورداری از سعادت جاودانه است. و پلیدی در صورتی بوجود می آید که زندگی مادی در خدمت اجرای مقاصد شیطانی واقع شود. مطلب دیگر اینکه دین برای هدایت و مدیریت غرایز طبیعی انسان آمده است نه سرکوب آن. میل به زندگی اجتماعی یک نیاز طبیعی در وجود بشر است. و غالب تجردها چون به شکل انفرادی انجام می شود، ممکن است منجر به دیوانگی شود. و از آنجا که امور غیرطبیعی دوامی ندارند، در هر دوره ای زندگی رهبانی شکل متمایزی یافته است. تا آنجا که چنین تفکری در میان گروه هایی که پس از نهضت پروتستان بوجود آمده، چندان رایج نیست.
مسیحیت و عیسای مصلوب
مسیحیت معتقد است به صلیب کشیده شدن عیسی، تاوان گناه همه بشریت است. گناهی که نسل اندر نسل از آدم به فرزندانش منتقل شده است. این بود که پولس رسول نوشت: «و چنانکه در آدم همه می میرند، در مسیح همه زنده خواهند شد». در بررسی نظریه فوق باید بدانیم که چنین اعتقادی را پولس رسول وارد مسیحیت کرده است. و در میان مسیحیت اولیه چنین عقیده ای وجود نداشته است. اینکه انسان دارای گناه ذاتی باشد با روح تعالیم ادیان آسمانی ناسازگار است. انبیاء الهی از گناه معصوم بوده و نسل بشر دارای زمینه پذیرش راه حق است. از عدالت خداوند دور است که گناه کسی را به حساب کس دیگری بگذارد. یا فردی را در مقابل گناه دیگری فدیه بگیرد انسان مصلوب شدن عیسی را به خاطر اشتباهی بود که در شناسایی مسیح واقعی رخ داد و عیسی به آسمان برده شد(قرآن، سوره نساء، آیه 157 و 158).
منابع: | |||||||||||||||||||||||||||||
|
I don’t know who you wrote this for but you hepeld a brother out.